پیشنهادهای علی راد (٥٦٩)
چون
قابلِ تمیز، قابلِ تشخیص، ویژه، خاص
مرز کشور، محل تلاقیِ سربازانِ دو سرزمین در جنگ
واقعیت ها
پخشِ صوت، پخش صوت، پخشِ صدا، پخش نوارکاست
چندباره
سوءقصد
گُلِه: دسته، گروه، عده. . . یک گُلِه بچه اونجا بود. یک گله سنگ ریخته بودند. یک گُلّه جنس اون جا وِل شده بود.
پایه، پی، شالوده
بنیان
شِلَنگ ( به روسی: Шланг ) یا �شیلَنگ�لوله ای توخالی و انعطاف پذیر برای جابجاییِ سَیّالات. این واژه از روسی وارد فارسی شده و روس آن را از هلندی ( slan ...
ریشهٔ �تُنبیدن� به معنی �برهم ریختن و خراب شدن�، صدای بَم شبیهِ کوبیدن بر طبلی بزرگ یا صدای رعد
گریهٔ آرام
زمان ها، ساعت ها، اوقات، وقت ها
ارزنده، ارزشمند، فوق العاده، بهت آور
عاشورا برگرفته شده از ریشهٔ �عَشر�، به معنای ده و عاشورا به معنای دهم است. عاشورا دهمین روز از ماه محرم در گاه شماری هجری قمری است. بیشترِ شیعیان به ...
صدای کوتاه ناشی از فشردنِ یک سویچ، تماسِ آرامِ دو جسم سخت، یا مکش زبان حین جداشدن از کام نرم
Agr�ment، پذیرش، توافق، موافقت، اعتمادنامه، اعتبارنامه، آداب دیپلوماتیک ایجاب می کند که قبل از اینکه یک کشور رئیس جدید ماموریت دیپلماتیک را به منظور ...
ساکن، مقیم
برق، جرقه، جلوهٔ آنی، آتش خَش، Lightning، شیارِ آتش، شکافِ آتش، تازیانهٔ آتش، خشِ آتش، خراشِ آتش
قرار داد، مستقر کرد
خیلی مهم، هیجان انگیز
پخش کردن
آپدِیْت
درباره اشتقاق این کلمه آراء مختلف آورده اند: پاوْل هُرن در �اساس اشتقاق فارسی� آن را از پیشوند �آ� �خواند� ( از فعل خواندن ) مرکب دانسته؛ رَدْلُف �خو ...
مُحقَّق = تحَقُق یافته، واقعیت یافته، انجام شده، شکل گرفته، پایان یافته، انجام گرفته، انجام یافته
تکه کاری با چوب
گذاشت
نورافشانی
آذرخش
بیرون زده، بادکرده
حول و حوش
روضه خوان
مداح، قاری
امکان، امکانات
نشان، علامت، آرم، شناسه، نشانه، کارت شناسایی، نشانِ شناسه، آرمِ شناسایی
مطار، میدان هوایی هردو حاکی از جنبهٔ مثبت جایی در صنعت هوانوردی است که به پرواز اشاره دارد اما متاسفانه واژهٔ فارسیِ معادلِ آن ها به �فرود�آمدن توجه ...
عُدّه= داشته | عِدّه=شمار
افسانهٔ نمادین چکیدهٔ فرهنگ باستان از دورانی که هنوز بشر نوشتار نمی دانست یا نداشت
در لغت معرَبِ استوری ( داستان ) یا هیستوری ( تاریخ ) ، چکیدهٔ فرهنگ باستان در قالب افسانه، اساوره، Myth، افسانهٔ حاویِ چکیده ای از دانسته ها و یافته ...
مرجع، مبنا، محل رجوع، پایه، آدرس
چندلحظه، لَختی، چندگاهی
ساختمان، ساختار، بنا
کُد
مراجعت کننده
returnee
برگشته
محل اتصال، حلقهٔ وصل
غُرزدن
تنبک زدن، آرام و منظم روی جایی ضربه زدن