ترجمههای قانعی (٤٣)
ای کاش انقدر کند نبودی وقتی آماده میشی.
او از ترس امتحان شب ها خواب به چشم نداشت.
چرا سر این چیزهای کوچک ناراحتی درست میکنی؟؟
یک مرد هپل شلخته و زهوار در رفته هرگز نمیتواندبه ایده آل زنانی که به ورزش تمام وقت می اندیشند ، حتی نزدیک هم باشد!
شما باید با دیدگاه های متفاوتی که در قالب یک کتاب واحد عرضه می گردند ، بیشتر آشنا شوید.
تحصیلات باید مایه ی بروز و ظهور تفکرات نو در کودکان شود.
تو بایستی آموخته کار سخت شوی.
سازگاری با قوانین و قواعد جدید برای من کمی زمان برد.
کمی زمان برد تا چشمانش به تاریکی خوگیرد.
شما بایستی عادت به سحرخیزی را برای خود درونی کنید.
ما باید باآب و هوای سرد و خشک خو می گرفتیم.
دیر زمانی پائید تا وی خویش را با ایده نو وفق دهد.
شما باید بتدریج خود را با تغییر ساعات کاری که از ضروریات پست جدیدتان است ، سازگار سازید.
وی نتوانست با آب و هوای حاره ای خو بگیرد.
وفاق و هم داستانی دانش آموزان در فعالیت های گروهی، نباید چندان هم زمان ببرد.
سازگاری با تغییرات پیش آمده برای من زمان بر است.
ایشان بایستی خودرا با آب و هوای سوزان سازگار می کردند.
پس از سپری کردن مدتی در انگلیس، وی آموخته ی رانندگی از سمت چپ شد.
ای کاش این همه تحقیر و چرت و پرت در مورد اعضای خانوادم بکار نمی بردی.
من اون مزخرفات تحقیر آمیزی که در مورد همکارش بکار برد رو اصلا دوست نداشتم.
گفت و گوی ایشان پربود از تحقیر و توهین های نژاد پرستانه .
وی تعبیرات و نظرات تحقیر آمیز و موهنی درباره ظاهر آن خانم بکار برد.
او درحالیکه خنده ای برلب داشت ، کامی از سیگارش گرفت.
وی حجم زیادی از دود سیگارش را از دهان برون داد.
وی به قصد یافتن قوطی سیگار برگش ، دستش را به سمت جیب جلوی پیراهنش برد.
وی درحالیکه پک عمیقی به سیگارش میزد ، موافقتش را با گفته هایم اعلام کرد.
وی پس از مکث کوتاهی مجددا به کشیدن سیگار ادامه داد.
اون آقا بعد از اینکه سیگار کشیدنش رو به پایان رسوند، شروع به نوشیدن ویسکی کرد.
اون درست پشت سرمن با یک سیگار برگ تو دستاش طاق باز لم داده بود.
هوا از شدت دود و بوی سیگار ( تنباکو ) غیر قابل تنفس شده بود
بعد از شام ، به کشیدن سیگار برگ و نوشیدن برندی علاقه دارند.
اون دختره با سر و صدای ناهنجار جوجه ها از خواب ناز پرید.
اون مرغ وقتی متوجه گربه شد ، به شدت شروع به قدقد کرد.
به نظر م صدای جیغ و داد ۵ موجود به گوشم رسید.
آن مرغ وقتی متوجه گربه شد به شدت شروع به قدقد کرد.
آن مرغ به محض دیدن گربه جیغ بلندی سرداد
خیلی از افراد برای نوشتن و خوردن از دست راست بهره میبرند.
مقامات حاکم بجای شدت عمل مطلق ، از بحث و گفتمان برای متقاعد کردن عامه بهره می جویند
او تکه چوبی بزرگ را جهت دفاع ازخود در دست داشت