پیشنهادهای آیدین آذری (٤١٢)
( اصطلاح، وامواژه از لاتین ) زمان می گریزد ( معادل Time flies ) ؛ وقت تنگ است؛ شرایط به سرعت تغییر می کند؛ این اصطلاح به ویژه برای جلب توجه در مواقع ...
( اسم ) انتساب ویژگی ها و قوای ذهنی مانند آنچه در انسان هست به خدا، یک جاندار یا یک عامل طبیعی تلقظ: اَنتروپوسایکیزِم منبع: Oxford English Dictiona ...
( اسم، نادر، وامواژه از فرانسوی یا یونانی ) ماتئولوژیَن: کسی که سخن لغو می گوید یا فکر باطل می کند. تلفظ بریتانیایی: مَتیولوجن تلفظ آمریکایی: مَدیو ...
( اسم، وامواژه از آلمانی ) اکسپرسیونیسم جنبش یا سبک هنری که تلاش می کند تجربیات و احساسات درونی را از طریق تصویرهای اغراق آمیز، تحریف شده، رنگ آمیزی ...
( اسم، بیشتر در هاکی روی یخ ) اسپینوراما: چرخش ناگهانی 360 درجه یک بازیکن که گوی در دست اوست، به ویژه برای جاخالی دادن از بازیکن حریف و به ثبت رساندن ...
( اسم، اکنون نادر، برگرفته از آلمانی و فرانسوی ) انیموکورد: ساز زهی که وقتی در معرض جریان هوا قرار می گیرد صدای موسیقی تولید می کند؛ چنگ بادی ( Aeoli ...
( اسم، بیشتر در استرالیا ) قفس پلاتی پوس: محوطه یا ساختمانی که در آن پلاتی پوس ها نگهداری می شوند، به ویژه تحت شرایط شبیه سازی شده از زندگی طبیعی آنه ...
( اسم ) زیپی 1. ( در اصل و بیشتر در بریتانیا ) عضو گروه فرهنگی مرتبط با جشن ها و مجالس رقص رِیو ( rave ) در بریتانیا در اواخر دهه 1980 و 1990 میلادی ...
( اسم، وامواژه از زبان ییدیش یا عبری ) حِبرا: گروه کوچکی متشکل از اعضای یک جامعه یهودی برای مقاصد مذهبی یا امور خیریه؛ ( همچنین ) جلسه ای که چنین گر ...
( اسم ) 1. ( در اصل ) نوعی ( برند ) نوشیدنی غیرالکلی؛ ( در استفاده های بعدی، بیشتر در جامائیکا ) یک نوشیدنی شامل ترکیبی از آبجوی معمولی، آبجوی زنجبی ...
( در اسکاتلند، منطقه یورکشایر انگلستان و شمال ایرلند ) حرف ندا برای صدا زدن گاو یا گوساله و نیز برای متوقف کردن یا بازایستادن اسب فرم ها: prow, pbr ...
( اسم، وامواژه از فرانسوی یا لاتین ) 1. خالی بودن، اشغال نبودن، غیرفعال بودن؛ راحتی، فراغ؛ بیکاری، تنبلی؛ اضافی بودن، بی اثر بودن 2. ( منسوخ، نادر ) ...
( اسم، برگرفته از یک مجله مد با عنوان Vogue ) وگ: نوعی رقص که با موسیقی پاپ ( معمولا خانگی ) اجرا می شود و در آن به تقلید و مبالغه حرکات خاص مدل های ...
( اسم، نادر ) کمپین کوچک منیع: Oxford English Dictionary
( اسم، انگلیسی اسکاتلندی ) 1. ( نادر، منسوخ ) کسی که عهده دار گنجه نگهداری غذا ( larder ) است 2. ( نادر، تاریخی ) اتاق، ساختمان یا قفسه ای که برای ذ ...
( در اصل انگلیسی آمریکایی ) 1. ( اسم، به صورت جمع ) بالاترین نمرات تحصیلی که به طور مستمر در یک دوره زمانی یا مجموعه ای از ارزیابی ها، دوره های آموز ...
( قید و ندا، وامواژه از سواحلی، انگلیسی کنیا و تانزانیا ) آهسته یا با دقت؛ بدون عجله همچنین به صورت polepole نوشته می شود. منبع: Oxford English Dic ...
( قید، وامواژه از لاتین ) عموما، در تداول عامه بیشتر برای نشان دادن فرم رایج یک کلمه، نام و غیره یا اشاره به معادل ساده یک اصطلاح فنی یا تخصصی استفا ...
به صورت فعل متعدی نیز در معانی زیر به کار می رود: 1. ( منسوخ شده ) کشت کردن ( زمین کشاورزی ) با شلغم، معمولا به منظور تناوب کشت 2. غذا دادن یا پروار ...
( اسم ) ساعت مهتابی: صفحه ای برای نشان دادن ساعات شب با استفاده از نور مهتاب منبع: Oxford English Dictionary
( اسم، عامیانه، انگلیسی کانادایی ) الکل خانگی؛ ( همچنین ) نوشیدنی حاوی الکل که معمولاً با شیر، تخم مرغ و سایر مواد مخلوط شده است. همچنین به صورت wild ...
( اسم، وامواژه از ایتالیایی، نقد ادبی ) استعاره؛ عبارت یا تشبیه خیالی، بدیع یا نغز گاهی همراه با اشاره خاص به ادبیات ایتالیا مترادف: conceit حالت جم ...
( نجوم ) فرازمینی 1. ( صفت ) مربوط به چیزی که فراسوی زمین وجود دارد، اتفاق می افتد یا سرچشمه می گیرد؛ به ویژه مربوط به اشکال حیات، سفینه های فضایی و ...
( اسم ) 1. ( منسوخ، نادر، همراه با صفت ملکی ) عنوان ساختگی محترمانه برای عشقبازی ( flirt ) 2. دوره عشقبازی میان دو نفر 3. رابطه اجتماعی مبتنی بر عش ...
1. موشی که بیرون شهر زندگی می کند ( در اصل به عنوان یک شخصیت داستانی ) 2. ( اغلب با کنایه از یکی از افسانه های ازوپ ) خارج شهر نشین، به ویژه کسی که ...
( اسم، وامواژه از ژاپنی ) ریکا: سبکی از گل آرایی سنتی ژاپنی با چیدمان های بزرگ که برای تداعی منظره یا شکوه طبیعت شناخته می شود. فرم ها: rikkwa, rik ...
( اسم ) پول خوش شانسی: پولی که باور می شود خوش شانسی می آورد؛ به طور خاص ( در گفتگو از چین ) به پولی اشاره دارد که داخل پاکت قرمز می گذارند و هدیه می ...
( اسم، منسوخ ) پلکان پیچ در پیچ یا مارپیچ. معمولا به صورت جمع. منبع: Oxford English Dictionary
( اسم ) فیگورالیسم، کنایه گرایی: تکنیک ادبی یا هنری استفاده از شخصیت پردازی یا بازنمایی نمادین برای انتقال معنایی پنهان یا مستتر، معمولاً به عنوان بخ ...
( اسم، عامیانه، بیشتر در نیوزیلند ) نیوزیلندی بودن؛ همچنین دارا بودن ویژگی های معمول یک نیوزیلندی منبع: Oxford English Dictionary
( اسم ) به عقیده اینوئیت های گرینلند و بخش هایی از آلاسکا و شمال کانادا به مرد یا زنی گفته می شود که از طریق ارتباط با دنیای ارواح خوب و بد و نفوذ در ...
( اسم، وامواژه از فرانسوی ) 1. ترکیبی از غم و شادی به ویژه به عنوان نماد ادبی ( در این معنا تا قرن 16 میلادی به کار می رفته است و اکنون تنها با اشار ...
( صفت و اسم، وامواژه از لاتین ) 1. مربوط به یک الهه یا رب النوع، نشانگر حضور یک خداگونه؛ خدایی، روحی، الهی 2. ( در کاربرد گسترده ) برانگیزنده یک حس ...
( صفت ) مربوط به کوه یخ، سرد، یخی؛ به ویژه طبیعت سرد و بی احساس منبع: Oxford English Dictionary
( اسم، بیشتر در اسکاتلند و شمال انگلستان ) کم، خرد، تکه، ریزه به ویژه به صورت and a bittock سایر فرم ها در اسکاتلند: bittok, bittik, bittuck, bittick ...
( اسم، آمریکای شمالی ) وسیله نقلیه ای که هل داده می شود؛ اکنون به ویژه گاری بچه گانه که با دست هل داده می شود، گاری جعبه صابون ( soapbox cart ) من ...
( اسم، وامواژه از لاتین ) 1. پیرو، شاگرد، مرید ( مخصوصا کسی که از یک استاد یا مکتب فکری خاص پیروی می کند ) استفاده از این واژه در اواخر قرن 16 و 17 ...
( صفت، عامیانه ) بسیار یا بیش از اندازه شیک و رسمی، ژیگول، اعیانی، با فیس و افاده ( فعل ) شیک رفتار کردن، پر فیس و افاده بودن فرم ها: lardy - dardy ...
اسم 1. ( نادر، به شکل Mawworm ) سالوس صفت، ریاکار 2. ( به شکل maw - worm ) کرم انگلی که معده یا روده انسان و سایر پستانداران را آلوده می کند، به ویژه ...
انگلیسی برمودایی، انگلیسی برمودی: 1. ( صفت ) متعلق یا مربوط به افراد انگلیسی تبار متولد یا مقیم برمودا، یا افراد دارای تبار مختلط برمودی و انگلیسی. ه ...
( اسم، وامواژه از اسپانیایی ) فرون تنیس: نوعی بازی با توپ که منشأ آن مکزیک است و مشابه اسکواش با راکت و توپ در یک زمین دیوارشده انجام می شود. این باز ...
( اسم، نادر ) عنکبوت دریایی یا پیکنوگونید ( pycnogonid ) که پاهای بلند و بدنی کوچک دارد. فرم ها: no - body crab, nobody - crab منبع: Oxford Englis ...
( صفت ) مربوط به سبک معماری یا نظریه های جووانی باتیستا پیرانزی ( 78 - 1720 ) ، معمار و هنرمند ایتالیایی، به ویژه در نئوکلاسیک بودن خیالی یا غم انگیز ...
( اسم، انگلیسی هندی، وامواژه از سانسکریت ) ناتاک: نمایشنامه یا اثر نمایشی. همچنین به صورت اسم جمع به معنای هنر نمایشی یا درام فرم ها: natak, nataka, ...
( اسم، وامواژه از ایرلندی ) 1. ( معنای منسوخ شده ) خطاب محبت آمیز مثل عشق من یا عزیزم و غیره. مترادف agra 2. احساس محبت یا عشق؛ علاقه یا اشتیاق نسبت ...
( اسم، وامواژه از لاتین ) لانه سازی، آشیانه سازی ( به ویژه توسط پرندگان ) واژگان مشتق: renidification ( اسم ) لانه سازی مجدد؛ nidificational ( صفت ) ...
( اسم، وامواژه از فرانسوی ) نوعی قابلمه بخارپز دوطبقه که برای درست کردن بلغور عربی ( couscous ) استفاده می شود. درون قابلمه بالایی که در دارد و ته آن ...
( اسم، وامواژه از فرانسوی ) کلیشه، قالب ( مثلا درباره ایده، هنر و غیره ) تلفظ: پانسیف مترادف: cliche, stereotype ریشه شناسی: برگرفته از واژه فرانسوی ...
( اسم ) 1. انتخاب بین هیچ و آنچه هست؛ بدون انتخاب؛ انتخاب ناممکن یا بدون رضایت مثلا بین دو چیز که به یک اندازه نامطلوب هستند 2. ( عامیانه، بریتانیا ...
( اسم، وامواژه از لاتین، فلسفه و منطق ) حقیقت شناسی: مطالعه حقیقت؛ بخشی از منطق یا فلسفه که به ماهیت حقیقت می پردازد. منبع: Oxford English Dictiona ...