پیشنهاد‌های آیدین آذری (٢٢٩)

1. ( در آمریکا، اسم ) مادربزرگ 2. ( در انگلستان، اسم و فعل ) حرکات اغراق آمیز لب ها به هنگام صحبت کردن به منظور فهم سخن مثلا در یک محیط پر سر و صدا ی ...

( اسم ) ادویه پای کدو حلوایی: مخلوطی از ادویه های آسیاب شده ( معمولاً شامل دارچین، جوز هندی، زنجبیل و میخک ) که در ابتدا به عنوان یک ماده در پر کردن ...

به زمان در زبان گیلکی زامات ( zamat ) یا زمات ( zomat ) می گویند؛ مثلا پر زمات نیست یعنی زمان زیادی نمیگذره.

( اسم و صفت، وامواژه از لاتین ) 1. ( صفت ) جالب، باشکوه ( در مورد نمایش ) 2. ( اسم ) چیز چشم نواز 3. ( صفت ) تماشایی، دیدنی 4. ( اسم ) نمایش چشمگیر ...

( اسم ) 1. ( در آمریکا، ساختمان سازی ) پخش کردن شن و ماسه و غیره از تخته عقب کامیون در حال حرکت یا وسیله نقلیه مشابه. 2. رانندگی کردن به فاصله خیلی ...

( اسم، انگلیسی ایرلندی ) زمانی که بیشتر نور روز رفته اما کامل تاریک نشده است؛ غروب؛ گرگ و میش شکل های مختلف نوشتاری: duskiss duskess duskies duskis d ...

( حرف ندا ) برای بیان تعجب، حیرت یا هیجان، یا صرفاً برای تأکید استفاده می شود. اکنون تا حدودی قدیمی است. منبع: Oxford English Dictionary

( اسم ) چیزی که فرد را قادر می سازد از مجازات، عواقب یا موقعیت نامطلوب فرار کند؛ همچنین عاملی که می توان برای این منظور از آن استفاده کرد. ( با اشا ...

( قید، وامواژه از لاتین ) بدون فکر یا تأمل دقیق، بدون توقف ( در ارتباط با نگارش مطلب ) فرم دیگر: currenti calamo مثال: Some words and sentences ar ...

( فعل متعدی، نادر ) استفاده کردن از کد مورس برای فرستادن پیام با تلگراف الکتریکی منبع: Oxford English Dictionary

( اسم، انگلیسی فیلیپینی، وامواژه از زبان تاگالوگ ) پول، غذا یا سایر وسایلی که به مدرسه، محل کار یا سفر برده می شود. منبع: Oxford English Dictionary

جزیره کُرس یا کورس ( Corse ) یا کورسیکا ( Corsica ) در دریای مدیترانه که اکنون متعلق به کشور فرانسه است. در نقشه ها و منابع قدیمی ایرانی اسلامی نام ...

( عامیانه، بریتانیایی، در اصل نظامی ) 1. ( صفت، نادر ) تنها 2. ( اسم ) فقط به صورت on one's Jack Jones به معنای تنها ( معادل alone و on one's own ) ...

( اصطلاح، وامواژه از لاتین ) زمان می گریزد ( معادل Time flies ) ؛ وقت تنگ است؛ شرایط به سرعت تغییر می کند؛ این اصطلاح به ویژه برای جلب توجه در مواقع ...

( اسم، وامواژه از لاتین ) شخصی که مدام می پرسد: حالا چی؟ یک فرد کنجکاو یا فضول؛ خبرچین تلفظ: کوئیدنانک در زبان لاتین quid nunc یعنی حالا چی ( معادل ...

( اسم، منسوخ شده ) آدم دمدمی مزاج یا بوالهوس فرم دیگر: pufkin منبع: Oxford English Dictionary به صورت Puffkins نوعی عروسک گرد و پفی به شکل حیوانات ...

( اسم و قید، انگلیسی نیجریه ای ) پس فردا ( معادل The day after tomorrow ) منبع: Oxford English Dictionary

( اسم، وامواژه از فرانسوی ) 1. رقصنده باله که عضوی از گروه هست ولی نه سولیست است و نه رهبر گروه؛ عضوی از دسته رقصندگان باله؛ همچنین فردی از گروه بال ...

( اسم، انگلیسی سنگاپوری ) آشغال کشنده: اشیایی که از ساختمان های بلند پرتاب می شوند یا سقوط می کنند و افرادی که در پایین هستند را به خطر می اندازند م ...

( عامیانه، بیشتر در ارتش، وامواژه از عربی ) 1. ( حرف ندا ) هیچ، منتفی ( بیانگر رد کردن ) ؛ تمام؛ انجام شد 2. ( صفت ) تمام شده، انجام شده؛ همچنین به ...

( اسم، انگلیسی فیلیپینی، وامواژه از زبان پرتغالی ) کارتولینا: نوعی کاغذ رنگی ضخیم و محکم که برای درست کردن مدل، پوستر و کارهای هنری دیگر از آن استفا ...

( اسم، عامیانه، انگلیسی بریتانیایی ) پول؛ به ویژه سکه هایی که یک اجرا کننده پس از سرگرمی ( اجرای خود ) جمع می کند تلفظ بریتانیایی: نوبینز ( nobinz ) ...

( اسم ) 1. ( عامیانه، کانادا ) سکه یک دلاری کانادا که در سال 1987 عرضه شد؛ ( همچنین ) دلار کانادا 2. پسر، جوان، مرد جوان = loon 3. دیوانه، احمق و غی ...

( صفت، در آمریکای شمالی استفاده نمی شود ) معنای تحت اللفظی: یک بطری بیاور مربوط به مهمانی، رویداد، و غیره که شرکت کنندگان در آن تشویق می شوند نوشیدنی ...

( اسم، وامواژه از زبان ولزی ) آودِل در اشعار ولزی و در اصل به معنای قطعه شعری است که همه سطرهای آن آهنگ یکسان دارد؛ بعدها در معنای قالب شعری بلند که ...

( اسم، در آمریکای شمالی ) موزه سیار؛ وسیله نقلیه گردشگری تجهیزشده برای نمایش اشیاء نمایشگاهی فرم ها: museomobile, museumobile منبع: Oxford English ...

( اسم، در برخی نواحی آمریکا ) اسباب بازی فرم مفرد: play - pretty فرم جمع: play - pretties منبع: Oxford English Dictionary

( اسم و صفت ) بصری گرا 1. ( در اصل روانشناسی ) فردی که تمایل دارد به صورت بصری یا با استفاده از تصاویر بصری فکر کند، یاد بگیرد یا به خاطر بسپارد؛ یک ...

( اسم، قدیمی، اغلب طنزآمیز ) کار شجاعانه، عمل متهورانه؛ شجاعت بی اندازه و بی پروا؛ ( در گذشته همچنین به معنای ) عمل قهرمانانه و دلاورانه؛ ( اکنون بیش ...

( صفت ) 1. ( درباره پارچه ) مشابه یا تداعی کننده پارچه تویید ( tweed ) ، به ویژه از جهت زبری و سختی یا داشتن ظاهر راه راه یا خال خال. ( همچنین دربار ...

( اسم، انگلیسی نیوزیلندی، وامواژه از زبان مائوری ) در متون مائوری به معنای کوه است به ویژه کوهی که به عنوان مکانی دارای اهمیت فرهنگی یا آیینی شناخته ...

( اسم، انگلیسی مالزیایی و سنگاپوری ) پرسه زدن بدون هدف و بیهوده؛ وقت گذرانی کردن، ولگردی کردن تلفظ بریتانیایی: لِپَکینگ تلفظ آمریکایی: لِپاکینگ فرم ...

( اسم، منسوخ شده ) نوعی چسب که از پنیر ساخته می شود منبع: Oxford English Dictionary

( فعل متعدی، منسوخ، انگلیسی منطقه آنگلیای شرقی در استفاده های بعدی ) 1. حرکت دادن ( چیزی ) از جایی به جای دیگر یا از موقعیتی به موقعیت دیگر، جابجا ک ...

( اسم، منسوخ، انگلیسی منطقه آنگلیای شرقی در استفاده های بعدی ) نوعی زیرجامه بلند و گشاد؛ همچنین مجموعه لباس هایی که یک فرد دارد مترادف: shift ( با ه ...

( اسم، وامواژه از زبان تاگالوگ، در آشپزی فیلیپین ) سوربتس: نوعی بستنی که معمولاً از شیر نارگیل تهیه می شود و توسط فروشندگان خیابانی با گاری های دستی ...

( اسم، اکنون نادر ) 1. ( پس از دوره انگلیسی میانه کاربرد قدیمی دارد ) غروب یک شیء آسمانی ( به ویژه خورشید ) ؛ زمانی که یک جرم آسمانی در زیر افق ناپد ...

( اسم، وامواژه از آلمانی ) میسولوژی: نفرت از دلیل آوردن یا بحث کردن؛ ( همچنین ) نفرت از یادگیری یا دانش تلفظ بریتانیایی: مِسولِجی، مایسولِجی تلفظ آم ...

( اسم، مرکب از پیشوند re و فعل afforest ) 1. ( فعل متعدی، نادر، منسوخ ) بازگرداندن وضعیت قانونی یک جنگل 2. ( فعل متعدی، بیشتر در بریتانیا ) مجدد جنگ ...

( اسم، وامواژه از لاتین ) کامیونیتاس 1. جامعه، اجتماع ( معادل community ) 2. انجمن ( گروهی از مردم که به طور جمعی فعالیت می کنند ) 3. ( حقوق، استفا ...

( اسم ) توکسینولوژی: شاخه ای از علم که مرتبط با سموم بیولوژیک به ویژه سموم جانوری می باشد منبع: Oxford English Dictionary

( اسم، نادر ) فردی که ناخن های خود را می جود به ویژه بی اختیار یا از روی عادت فرم ها: onygophagist, onychophagist, onycophagist منبع: Oxford Englis ...

( اسم ) کتاب یا جدول نتایج محاسبات عددی استاندارد برای ارجاع سریع به ویژه آنها که در تجارت به کار می آید؛ همچنین در استفاده گسترده تر: هر مکانیسمی که ...

( فعل لازم و متعدی، تاحدودی نادر ) 1. بالا بردن یا بالا رفتن به گونه ای که گویی به سطح ستاره ها و آسمان ها رسیده است 2. بالا بردن یا بالا رفتن تا سط ...

( اسم، انگلیسی ایرلندی به ویژه شهر دوبلین ) نوعی کیک سنتی ایرلندی با دو لایه نازک کیک که در میان آن میوه خردشده یا میوه خشک قرار دارد. معمولا نخست د ...

( اسم ) پنگوئن بومی قاره جنوبگان و زیرجنوبگان با نام علمی Pygoscelis antarcticus دارای پاهای صورتی، صورت سفید و سر مشکی که در دو طرف سر یک نوار باریک ...

( اسم، عامیانه، بیشتر در انگلیسی ایرلندی ) کیسه های پلاستیکی دور ریخته شده یا تکه های کیسه های پلاستیکی که در درختان، پرچین ها و غیره گیر کرده اند. ...

( اسم ) انگلیسی آنتیگوایی: زبان انگلیسی گفتاری یا نوشتاری در جزیره آنتیگوآ ( Antigua ) املا: Antiguan English تلفظ: اَنتیگ وون اینگلیش ( an - tee - ...

( قید و صفت، وامواژه از زبان هاوایی ) رو به دریا، به سمت دریا مترادف: seaward, in a seaward direction تلفظ: مِکای ریشه شناسی: برگرفته از زبان هاوایی، ...

( فعل متعدی، نادر ) آشکار کردن، برملا کردن، فاش کردن ( راز یا یک چیز پنهان ) منبع: Oxford English Dictionary ( Word of the day, 27 April 2024 )