پیشنهادهای ابوالفضل عشقی (٥٦٥)
همخوانی داشتن
تمام وکمال
تغییرپذیر
طبق فرهنگ کمبریج: 1. If a story in the news has legs, it will continue for a long time 2. If something has legs, it can continue to exist and be succ ...
معنای make it a point to ( do something ) طبق فرهنگ وبستر: . To give one's attention to ( doing something ) to make sure that it happens
ممیز مالیاتی
if/when/as the spirit moves someone: یعنی فرد کاری را به دلخواه انجام می دهد، به جای این که فکر کند باید این کار را انجام دهد �اختیار خود را داشت ...
Convenience offerings are products and services consumers generally don't want to put much effort into shopping for because they see little differenc ...
توانایی و استعداد ذاتی
استاندارد
برنامه ریزی آموزشی
ظهور ناگهانی
چاپ درخواستی
اگر در متنی بیاید می توان به صورت عامیانه �رفتن سر اصل مطلب� ترجمه اش کرد.
اقدامات
فروشگاه حضوری
طبق معنای سوم این واژه در فرهنگ وبستر ( به زبان عامیانه ) خودرویی بزرگ را گویند.
( عامیانه ) خودکشی کردن
مدخل های parlay into:
به حداقل رساندن تفاوت ها
طبق فرهنگ وبستر: to repair, adjust, or work with something in an unskilled or experimental manner
طبق فرهنگ وبستر: carefully chosen and thoughtfully organized or presented
برای این عبارت معادل �جایگاه مکتب گونه ( در بازار ) � را برگزیدم؛ چراکه اشاره به موقعیت و جایگاهی از شرکت دارد که در آن، مشتریان کم، اما وفادار خود ر ...
برای این عبارت معادل �محصول مکتب گونه� را برگزیدم؛ چراکه اشاره به دسته ای از محصولات شرکت دارد که مشتریان کم، اما وفادار خود را در بازار دارد. و چون ...
بسیار کارا و دارای عملکردی فوق العاده
اثر شاخ ( شاخ شیطان ) - اثر ( خطای ) تعمیم: به زبان ساده یعنی جزء را به کل تعمیم دادن؛ اگر فرد یا سازمان در زمینه ای منفی است، تمام وجودشان در نگاه م ...
رئیس هیئت مدیره با COB یا Chair of the Board هم شناخته می شود.
مخفف Environmental, Social, and Governance به معنای �شاخص محیطی، اجتماعی و حاکمیتی�
معنای چهارم این واژه در فرهنگ وبستر: شخصیت مثال: . The CEO must be very aware of their tenor
فرهنگ شرکتی
مدیر بخش
با نام �مدیر ارشد فنی� هم شناخته می شود. *با مدیر ارشد فناوری اطلاعات ( Chief Information Officer ) اشتباه نشود.
مدیر ارشد سرمایه گذاری
مدیر ارشد استراتژی
مدیر ارشد ریسک
Within ( someone ) division
مدیر ارشد اجرایی
طبق دیکشنری کمبریج اشاره به نرخی دارد که کارمندان یک شرکت به دلایلی مانند نارضایتی یا ناتوانی آن را ترک می کنند و دیگرانی جایگزینشان می شوند. بنابرا ...
دومین معنای این واژه در فرهنگ وبستر: the care and management of property and the provision of equipment and services ( as for an industrial organizat ...
در کسب وکار و تجارت یعنی مکانی که در آن ارزش آفریده می شود.
مدل کسب وکار/ مدل تجاری اشاره به برنامۀ شرکت برای کسب سود دارد؛ شناسایی بازار هدف و محصولات یا خدماتی که شرکت قصد عرضه شان را دارد.
سهم داشتن، دخیل بودن
ترجمۀ برگشتی/ معکوس
مجلس ترحیم، تشییع جنازه، مجلس ختم
کلمه ای که علاوه بر معنای لغوی اش بار احساسی جانبی، چه مثبت چه منفی، دارد.
به معنای hat tip یا همان �کلاه از سر برداشتن به نشانۀ احترام� است که برای اشاره به منبع یک سخن، اصطلاح و . . . در متون و کتاب ها به کار برده می شود.
به یادماندنی و باارزش، آن چه که لایق ماندگاری برای مدتی طولانی است.
گولوم طور ( گالوم طور ) : گولوم یا Gollum یکی از شخصیت های داستان ارباب حلقه هاست. او فردی بود که چهره و رفتاری زشت و وابستگی زیادی به دارایی هایش دا ...
ابزار بلاغی * توجه داشته باشید که در مترادف های این واژه �persuasive device� و �stylistic device� هم آمده اند.
اصطلاح pay to do sth دارای سه معنی است: 1. کسب سود یا صرفه جویی با انجام کاری: . It just wasn't paying to keep a brick - and - mortar storefront run ...