پیشنهاد‌های ابوالفضل عشقی (٥٦٥)

بازدید
٢٤٦
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

لو دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

1. چینی کمونیست 2. وابسته به ( دارای ملیت ) جمهوری خلق چین * چینی سرخ یا چینی کمونیست ظاهراً نامی است که غربی ها بر مردم جمهوری خلق چین نهاده اند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اردوگاه اسرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارگروه ( کمیته ) رفع قحطی و گرسنگی: As part of the Neighbors in Need Working Group, the Hunger Relief Committee seeks to reduce hunger by engaging a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعامل اجتماعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ وبستر: . To catch and hold the attention of especially to force an interview

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

توجه داشته باشید که این واژه طبق فرهنگ وبستر می تواند بار معنایی مثبت �باهوش و مبتکر� را هم داشته باشد.

پیشنهاد
٠

فراموشی سازمانی: بسیاری از سازمان ها در معرض خطر از دست دادن یاد و خاطرۀ خویش در ذهن کارکنانشان هستند؛ زیرا کارکنان، سازمان را خیلی زود و بدون انتقال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرهنگ وبستر این معنا را هم می دهد: ( To change in character or condition ( CONVERT

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیستم اعلام حریق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اِعمال کردن مثال: Perhaps we can avoid a confrontation with the rule by refusing to allow the requester to commission its force against us in the fir ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. تمایل مشتریان به پرداختن پولی بیش تر برای کالایی از برندی مشهور: مثلاً افراد حاضرند برای خرید خودروی مرسدس 10 برابر بیش تر هزینه کنند، با این که م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معامله ( مقابله ) به مثل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق وب گاه Dictionary. com: . To come down upon something in a sudden, swift attack نمونه: . The army swooped down on the town

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قابل باور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( حیات وحش ) : انجام اقداماتی جهت دعوت به جفت گیری

پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ وبستر: . To cause ( someone ) to remember or think of ( something )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مترادف mass buying و به معنای خرید عمده، کلی یا فله ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف bulk purchasing و به معنای خرید عمده، کلی یا فله ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به طوری نامعمول ( عجیب )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استبداد شرقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمونیسم بدوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معنی دوم فرهنگ وبستر: . To weaken or destroy ( someone or something ) gradually

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرهنگ کمبریج: . Things that are common in normal life but are not part of your experience

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

( شعر ) خودساخت/ خودسرود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

منظوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

put in motion or move to act

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فراگزاره ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قدم اول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

keep a check on ( sth ) : حواست به ( فلان چیز ) باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزودن فرهنگی Culture add is when you hire to add diversity to your team's culture ( for example, different skills, personalities, backgrounds, etc. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تناسب فرهنگی 1. Cultural fit is the likelihood that a job candidate will be able to conform and adapt to the core values and collective behaviors th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ملیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

( در دنیای کسب و کار ) : همه پذیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرهنگ وبستر: to find out or report the status of someone or something especially as part of a regular pattern of communication or monitoring

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شرکت کارگزاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهم بودن برای من

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مشاور املاک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Client Business means any activity that is a commercial or business activity of a business, whether registered as such or not, including private comp ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ وبستر: ارتباط برقرار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرهنگ وبستر: ایجاد تفکر قالبی ( که به عنوان اسم همان stereotyper است. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نسبتاً ( و نه کاملاً ) مطمئن بودن دربارۀ چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

طبق معنی چهارم فرهنگ وبستر: a usually initial set of critical observations or data used for comparison or a control

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

این واژه در حوزه های مختلف معنی خاص خودش را دارد، اما در معاملات ملکی کوتاه شدۀ Comparables است و اشاره به آن املاکی دارد که در ناحیه ای مشخص دارای و ...

پیشنهاد
٠

( عامیانه ) : حرفی توش نیست متضاد با leave much to be desired/leave a lot to be desired/leave a great deal to be desired

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ وبستر ( به طور کلی ) : a person's manner in dealing with others

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بر مبنای مشارکت/ تعامل/ کار گروهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

( به نوعی و بسته به بافت جمله شاید ) : اظهار وجود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

طبق آخرین معنای فرهنگ وبستر: اقدامی صحیح/ مناسب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ وبستر ( در زبان عامیانه ) : to return to a place, person, etc. , in order to try something again or to get additional information