پیشنهاد
١٠

به خوبی که باید باشه یا انتظار داشتیم نیست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

برای اشخاص: اون فرد با ادب یا تحصیل کرده نیست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به سختیه بقیه اعضایه گروه کار کردن

پیشنهاد
٢

خیلی آسان ( غیر رسمی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

سخت و نیازمند تلاش زیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

احساس می کنم وظیفمه

پیشنهاد
٩

اصلا لازم نداشتن و اصلا نخواستن چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

1. سعی کردن برای انجام کاری ( مخصوصا کار جدید و نا آشنا ) ، امتحان کردن 2. حمله فیزیکی به کسی 3. انتقاد کردن، سرزنش کردن، اذیت کردن عملی کسی برای مدت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مشتاق و هیجان زاده برای انجام کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ریسک کنی برای به دست آوردن چیزی که میخوای ( غیر رسمی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

گنده دماغ، طرف از دماغ فیل افتاده ، از خود راضی ، از خود متشکر، افاده ای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مردمی که خونه ، پول و کار ندارند، کسایی که توی خیابان زندگی می کنند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ادامه دادن به زندگی کردن در همون استاندارد اجتماعی که قبلا درش زندگی می کردیم ، اگرچه مشکل مالی داریم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

قابل قبول و روش محترمانه حرف زدن درباره یک گروه اجتماعی خاص ، رفتار با دقت که جلوگیری می کنه از حساسیت یا توهین

پیشنهاد
٦

خیلی خسته یا آزرده ، کسی که دیگه نمیتونه با موقعیت مقابله بکنه ، کارد کسی به استخوان رسیدن، در سرحد بیتابی، جان به لب رسیده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

باعث بشه یکی احساس اشتیاق، یجورایی خوشایند ، حیرت یا هیبت بکنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

احساسات مثبت و منفی رو به طور همزمان داشتن ( در مورد چیزی یا کسی )

پیشنهاد
٢

مطمئن نباشی درباره این که چه کاری انجام بدی یا از کی کمک بخوای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

از چیزی خیلی شوکه یا شگفت زده بشی یا باچیزی گیج بشی که ندونی چجوری نسبت بهش واکنش نشون بدی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اینکه نخوای چیزی ، رفتاری یا فعالیتی رو قبول کنی ، به نظر کسی قبول کردن چیزی یا کسی سخت باشه

پیشنهاد
١٣

با یکدیگر تفاهم داشتن یا از یکدیگر خوش آمدن به طوری که از ابتدا باهم دوست صمیمی و نزدیک بشید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

یهویی از کسی خوشت بیاد ( غیر رسمی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به شدت ناموافق بودن با یکدیگر ، با کسی ناسازگاری یا برخورد داشتن

پیشنهاد
١

به شدت ناموافق بودن با یکدیگر ، با کسی ناسازگاری یا برخورد داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ترجیح بدی با خودت باشی و خودداری کنی از حرف زدن یا انجام دادن کاری با مردم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

معروف شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اغراق کردن یا زیادکردن اهمیت چیزی ( معمولا در جملات منفی به کار میره )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

برنامه ها و ایده های جاه طلبانه داشتن، مشتاق باشی که چیزایه زیادی به دست بیاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

خیلی هیجان انگیز تر و جالب تر از مردم معمولی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تمرکز نکردن، فکر کردن درباره چیز دیگر، حواسم نبود ?A: are you listening me داری به من گوش می کنی؟ !B: sorry i was miles away ببخشید حواسم نبود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

فهمیدنش خیلی آسونه ، واضحه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فهمیدنش خیلی آسونه ، واضحه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

فقط برای زمان کمی دوستشون دارید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مقدار زیادی پول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

خیلی کم درموردش میدونیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک مکان دور افتاده یا مجزا و خیلی دور از شهر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه چیزی که دو نفر که باهم دعوا می کنن، یا کسایی که مخالفن باهم می تونن با اون به توافق برسن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اسم یک گروه کیپاپ مخفف : adventure calling emotion

پیشنهاد
١

خودتو گیر کرده بین دو نفر که دارن دعوا می کنن یا باهم موافق نیستن پیدا کنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خیلی فقیر بودن breadline صفی هست که مردم فقیر در اون می ایستند تا از یک خیریه یا دولت غذا بگیرند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

breadline صفی هست که مردم فقیر در اون می ایستند تا از یک خیریه یا دولت غذا بگیرند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

زندگی خیلی راحت داشتن بخاطر اینکه پول زیادی داری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

خیلی خرج کردن معمولا بدون فکر کردن درموردش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

از قبل کمتر خرج کنی بخاطر اینکه پول کمتری داری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

از قبل کمتر خرج کنی بخاطر اینکه پول کمتری داری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

ریشه اصطلاح از اینه که وقتی پول کمتری خرج کنی غذای کمتری میخوری و لاغر میشی که باعث میشه کمربندتو تنگ تر ببندی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پول زیادی رو به راحتی به دست بیاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

پرداخت کردن مقدار زیادی پول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

( غیر رسمی ) خرج کردن برای چیزی، معمولا برای چیزی که وظیفت نبوده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

با فداکاری زیاد یا با انجام کاری ناخوشایند برای به دست آوردن چیزی ، گرون تموم شدن چیزی