پیشنهادهای A.C.E (٧٠٠)
به خوبی که باید باشه یا انتظار داشتیم نیست
برای اشخاص: اون فرد با ادب یا تحصیل کرده نیست
به سختیه بقیه اعضایه گروه کار کردن
خیلی آسان ( غیر رسمی )
سخت و نیازمند تلاش زیاد
احساس می کنم وظیفمه
اصلا لازم نداشتن و اصلا نخواستن چیزی
1. سعی کردن برای انجام کاری ( مخصوصا کار جدید و نا آشنا ) ، امتحان کردن 2. حمله فیزیکی به کسی 3. انتقاد کردن، سرزنش کردن، اذیت کردن عملی کسی برای مدت ...
مشتاق و هیجان زاده برای انجام کاری
ریسک کنی برای به دست آوردن چیزی که میخوای ( غیر رسمی )
گنده دماغ، طرف از دماغ فیل افتاده ، از خود راضی ، از خود متشکر، افاده ای
مردمی که خونه ، پول و کار ندارند، کسایی که توی خیابان زندگی می کنند
ادامه دادن به زندگی کردن در همون استاندارد اجتماعی که قبلا درش زندگی می کردیم ، اگرچه مشکل مالی داریم
قابل قبول و روش محترمانه حرف زدن درباره یک گروه اجتماعی خاص ، رفتار با دقت که جلوگیری می کنه از حساسیت یا توهین
خیلی خسته یا آزرده ، کسی که دیگه نمیتونه با موقعیت مقابله بکنه ، کارد کسی به استخوان رسیدن، در سرحد بیتابی، جان به لب رسیده
باعث بشه یکی احساس اشتیاق، یجورایی خوشایند ، حیرت یا هیبت بکنه
احساسات مثبت و منفی رو به طور همزمان داشتن ( در مورد چیزی یا کسی )
مطمئن نباشی درباره این که چه کاری انجام بدی یا از کی کمک بخوای
از چیزی خیلی شوکه یا شگفت زده بشی یا باچیزی گیج بشی که ندونی چجوری نسبت بهش واکنش نشون بدی
اینکه نخوای چیزی ، رفتاری یا فعالیتی رو قبول کنی ، به نظر کسی قبول کردن چیزی یا کسی سخت باشه
با یکدیگر تفاهم داشتن یا از یکدیگر خوش آمدن به طوری که از ابتدا باهم دوست صمیمی و نزدیک بشید
یهویی از کسی خوشت بیاد ( غیر رسمی )
به شدت ناموافق بودن با یکدیگر ، با کسی ناسازگاری یا برخورد داشتن
به شدت ناموافق بودن با یکدیگر ، با کسی ناسازگاری یا برخورد داشتن
ترجیح بدی با خودت باشی و خودداری کنی از حرف زدن یا انجام دادن کاری با مردم
معروف شدن
اغراق کردن یا زیادکردن اهمیت چیزی ( معمولا در جملات منفی به کار میره )
برنامه ها و ایده های جاه طلبانه داشتن، مشتاق باشی که چیزایه زیادی به دست بیاری
خیلی هیجان انگیز تر و جالب تر از مردم معمولی
تمرکز نکردن، فکر کردن درباره چیز دیگر، حواسم نبود ?A: are you listening me داری به من گوش می کنی؟ !B: sorry i was miles away ببخشید حواسم نبود.
فهمیدنش خیلی آسونه ، واضحه
فهمیدنش خیلی آسونه ، واضحه
فقط برای زمان کمی دوستشون دارید.
مقدار زیادی پول
خیلی کم درموردش میدونیم
یک مکان دور افتاده یا مجزا و خیلی دور از شهر
یه چیزی که دو نفر که باهم دعوا می کنن، یا کسایی که مخالفن باهم می تونن با اون به توافق برسن
اسم یک گروه کیپاپ مخفف : adventure calling emotion
خودتو گیر کرده بین دو نفر که دارن دعوا می کنن یا باهم موافق نیستن پیدا کنی
خیلی فقیر بودن breadline صفی هست که مردم فقیر در اون می ایستند تا از یک خیریه یا دولت غذا بگیرند
breadline صفی هست که مردم فقیر در اون می ایستند تا از یک خیریه یا دولت غذا بگیرند
زندگی خیلی راحت داشتن بخاطر اینکه پول زیادی داری
خیلی خرج کردن معمولا بدون فکر کردن درموردش
از قبل کمتر خرج کنی بخاطر اینکه پول کمتری داری
از قبل کمتر خرج کنی بخاطر اینکه پول کمتری داری
ریشه اصطلاح از اینه که وقتی پول کمتری خرج کنی غذای کمتری میخوری و لاغر میشی که باعث میشه کمربندتو تنگ تر ببندی
پول زیادی رو به راحتی به دست بیاری
پرداخت کردن مقدار زیادی پول
( غیر رسمی ) خرج کردن برای چیزی، معمولا برای چیزی که وظیفت نبوده
با فداکاری زیاد یا با انجام کاری ناخوشایند برای به دست آوردن چیزی ، گرون تموم شدن چیزی