پیشنهادهای علی ماشالله زاده برزکی (١٦٤)
تسخیر کننده ی ذهن و روح و نگاه جذاب، دلربا
خیرخواه
( چالشی که ) زندگی پیش پای شما می گذارد
تنش توی گور لرزید
تنش توی گور لرزید
=roll over in his grave =spine in his grave
یک حرکتی بکن سعی ات را کردن تلاشت را بکن
هوا ی عالی هوا آفتابی با یک نسیم خنک It's absolutely shorts weather! جون میده با شلوارک بری حمام آفتاب بگیری
هوا عالیه هوا آفتابی هست با یک نسیم خنک جون میده با شلوارک بری حمام آفتاب بگیری
Off the top of my head
البسه
( لباس، لوازم منزل. . . ) ست کردن طوری انتخاب کردن که به همدیگر بیاد طوری انتخاب کردن که با هم جور و هماهنگ باشد ( به لحاظ رنگ، مدل، جنس. . . ) =mat ...
( گوشت ، ماهی ) ساطوری کردن با چاقو استخوان های ( ماهی، گوشت ) را گرفتن Don't be afraid to ask your fishmonger to fillet flat fish. نترس که از ماهی ...
. A web developer is responsible for making your web designer's ideas come to life and making the site functional through coding یک برنامه نویس وب مس ...
فلز خام فلزی که هنوز روی آن کار نشده ( حالت داده نشده، برش نخورده ) ورق خام
بسیار راضی کنندهrewarding راضی کنندهsatisfying
وقت گذاشتن روی. . . . I'm taking some time out to travel وقتم را گذاشته ام روی مسافرت ( کار نمی کنم ، فعلا بیکارم ) I'm taking some time out with m ...
داروسازی خرد داروسازی در مقیاس خرد داروسازی جزئی داروسازی موردی ساخت بعضی دارو ها از روی نسخه ی پزشک بصورت موردی برای یک بیمار توسط داروساز نه در مقی ...
اورژانس پزشکی
در تایید کاربرمحترمakamrahimi50@gmail. com ناحیه ی بی خطر، منطقه ی امن 3SAFE PLACE [uncountable] a place where you are safe from danger safety of Th ...
کاملا چرخیده فرمان قفل شده ( تا آخر چراخنده شده ) Start parking with wheels turned all the way around پارک دوبل را شروع کنید با چرخ های کاملا چرخیده ...
Just yet = yetهنوز Not just yetنه هنوز
Give sb mouthfull تیکه ی سنگین به کسی گفتن ( حرف ) کلفت بار کسی کردن فحش دادن به کسی
( حرف ) کلفت بار کسی کردن تیکه ی سنگین به کسی گفتن فحش دادن به کسی
بطور امن ، با احتیاط Safely Complete your turn or U turn بطور ایمن کامل کنید گردش یا دور زدن تان را. ( با احتیاط )
( بازدید ) خوردن ( سود ) بدست آوردن ( ضرر ) دادن ( فروش ) رفتن rack up profit rack up losses rack up sales
دستور زبان : فعلی که هم لازم است هم متعدی
جریحه دار کردن ( احساسات ) کسی She could sense his concern and it touched her اون خانم می توانست درک کند نگرانی اون مرد را و این احساسات اون خانم را ...
پیرو موارد اشاره شده توسط کاربران گرامی ( کتاب های ) خود مرافبتی، توسعه فردی کتاب هایی مثل مهارت های زندگی، آیین دوست یابی، ۴۸ کلید قدرت ، قوربه را ...
مقرون به صرفه
اجاره ی ماشین اجاره کردن ماشین
دارای اطلاعات مفید و بدرد بخور ارائه دهنده ی اطلاعات مفید و بدرد بخور
تصادف سازشی تصادف سازش در محل ( تصادف )
ورزش تیمی انجام دادن
املای این لغت را اشتباه نوشته اید Couch potato صحیح می باشد ( با تلفظ کاوچ )
می ارزد پول بدی بالاش
مانع دید شدن Unfurtunately the trees bock the view of the snow - covered mountains متاسفانه این درختها مانع دیدن کوه های پوشیده از برف می شوند
نواحی روستایی بکر و دست نخورده
( منطقه ) باوضعیت نامعلوم ( شهر، ناحیه. . . ) با وضع امنیتی نا معلوم در قیاس با وضعیت سفید و قرمز
زباله همه جا پخش شده زباله همه جا ریخته
حاشیه ی صرفا مسکونی شهرهای بزرگ ( مسافرت کاری به شهر بزرگ و در انتهای روز برگشت به حاشیه برای خواب و سکونت ) مثل زمان قدیم کرج. صرفا در کرج سکونت دا ...
قیمت بالا
قیمت بالا دادن قیمت بالا ارائه کردن قیمت بالاتر از حد واقعی دادن
نمای آسمان خراش های شهر نمای بلند مرتبه سازی شهر دور نمای آسمان شهر
نمای آسمان خراش های شهر نمای بلند مرتبه سازی شهر دور نمای آسمان شهر
نما سنتی ( سازه ) سنتی ( معماری ) سنتی
غذای کامل
کلمه ی produceدر این طیف معنایی به تنهایی استفاده نمی شود بلکه در collocationمعنی خود را بروز می دهد: Dairy produce محصولات لبنی Garden produceمحصولا ...
طغیان کردن رودخانه سر ریز شدن رودخانه