پیشنهادهای سهیل (١٩)
لقب : ( همون Nickname ) their code name are ( Red Devils ) لقبشون شیاطین سرخه
یکی از معنای دیگه اش "اضافه کردن نظر " میشه we counted up your votes and the coaches weighed in ما رای هاتونو شمردیم و نظرات مربی ها را هم اضافه کردی ...
در جایگاه کسی نبودن It’s not your place to criticize me تو جایگاهی نیستی که از من انتقاد کنی it's not my place to تو جایگاهی نیستم که. . .
بدون شک without doubt
اعلام حضور کردن به you check in with 'sara' when you get office به سارا اعلام حظور میکنی وقتی که به اداره رسیدی
get straight down:مستقیم سراصل مطلب رفتن ( واضح و شفاف بدون هیچ پیچیدگی کاری کردن ) مثلا مجری تلوزیون میگه let's get straight down to it : مستقیم بر ...
احظار کردن bring somebody in
go off اگه به صورت اسلنگ ( slang ) به کار بره دوتا معنی داره 1:هیجان انگیز:The party went off 2:عصبانی شدن ( از کوره در رفتن ) :i started going off
خبری داغ شدن ( وایرال شدن خبری ) i just wanted to get to you before it hits the news
رو یه موضوعی کلید کردن - وقت زیاد روی چیزی گذاشتن what are you obsessing over? ( رو چی کلید کردی؟ ) ( برادرم توی تیپ ظاهریش نسبت به من وقت بیشتری ...
in rush درحالت صفت به معنی :عجله داشتن :Sorry, I'm in a rush. Could we do this tomorrow in rush در حالت قیدبه معنی:به سرعت: The car left the scene o ...
keep/ ( get ) off someone's back دست از سر کسی برداشتن ( از لحاظ انتقادی ) Why don't you keep off my back! I'm doing my best
صحبت کردن درباره جزییات کاری که باید انجام بدید ( فکر کنم نزدیکترین کلمه تو فارسی همون توضیح دادن باشه ) He talked me through the whole process اون ...
push ( s. th ) down : به معنی "کاهش دادن" میشه Increased competition will push down prices ( افزایش رقابت باعث کاهش قیمت ها خواهد شد )
لو دادن - خبرچینی کسی
تو انگلیسی بخاهییم بگیم حرفتو گوش نکردم از این عبارت استفاده میکننshut ( s. b ) down sorry, i shut you down ببخشید که حرفتو گوش نکردم ( خاموشت کردم )
i have pushed her away از خودم روندمِ ش
بعضی اوقات تو محاوره امریکایی به معنی"موندن یا چسبیدن" منی میده ; کنار من موندی زمانی که ناامید شده بودم you stuck by my side when i was disappoint
یه معنی دیگه اش هم "سرکوب"کردنه داری احساستو سرکوب ( کاهش دادن ) میکنی you push your feeling down