پیشنهاد‌های عباس کریمی دخت (٢٧٦)

بازدید
٦٦١
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ور تولیدن var toolidan در گویش شهربابکی به معنی قبول نکردن وزدن زیر حرف همراه ورجک ورجک کردن وهوا پریدن است ، میگن حرف حساب که میزنی قبول نمی کنه ور ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

عوض به در avaz be dar در گویش شهربابکی عوض بدر به معنی معاوضه دو چیز پایا پای است ، تعویض دو چیز باهم ، میگن، عوض بدرو تو کماجدونو، کنایه از معاوضه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تنیر tenir تنور ، تنوره ی آسیاب، در گویش شهربابکی تنور داریم ولی میله تنور رو تنیرک ( تنیرکو ) میگن، در گویش فارسی واو گاهی به ای تبدیل میشه ، مثلا ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنیرک tenirak در گویش شهربابکی به میله فلزی گفته میشود که برای تنور نانوایی کاربرد دارد ، لازم به ذکر که تنور های قدیمی با هیزم قیچ وطاق گرم می شدند ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دور door در گویش جنوب کشور دور ودیر هردو به هر دومعنی برای فاصله ی زمانی وهم فاصله ی مکانی بکار میره ، در گویش شهربابکی مثلا میگن دور رسیدم قطار خات ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بدن اختری bedan akhteri بدنی برای عروج به اختران ، بدن روحانی ، مشابه بدنی که در خواب داریم ، بدن پرنده ، برن بالارونده ، بدن سریع الحرکه ، براق ، روح

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

عوض بدل ، avaz bedal تعویض ، معاوضه ، قلب ودغل ، بده بستون ، رد وبدل در گویش شهربابکی میگن عوض بدلو تو کماجدونو ، یعنی بده بستون ممنوع ، منتفی است

پیشنهاد
١

عوض بدل کردن avaz bedal kardan مبادله کردن ، تعویض کردن ، بده بستون کردن ، رد وبدل کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ضخم zokhm در گویش شهربابکی به بوی گوشت پخته نشده گفته می شه، بوی ضخم میده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کش cash از ریشه لغت کشیدن است ، وکشیده وکشنده هم معنی دارد ، گاهی پسونداست، مانند ؛اسب بارکش، به معنی اسب کشنده بار ، گاهی پیشوند مانند کش خلق ، به ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کش خلق cash kholgh بد اخلاق ، بد رفتار ، اوقات تلخ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پتورpotoor در گویش شهربابکی به معنی مقدار بسیار کم یا هیچی است ، مثلا میگن یه پتورویی ( یه کمی ) نمک بریز تو اوگرموا ، دکترا میگن برا فشارخون خوب نی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پق pagg در گویش شهربابکی به معنی پهن شده چیزی است که در اثر کوفتن یا برخورد یا هر عاملی ایجاد شده است ، خزانه های ژنی مان ز مرز ، خارج بود ، دماغ پق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ضرب المثل شهربابکی در این باب هست که میگه ازسگ درنده و زن شلیطه ودیوار پوده ( پوسیده ) پرهیز کن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جار jaar در گویش شهربابکی به معنی صدای زدن با صدای بلند است ، این نوع صدا زدن بخصوص برای آبیاران کاربرد داشت ، که به این روش از مسافت دور به یکدیگر خ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوبنگه dobangeh در گویش شهربابکی به معنی گیج شدن از وراجی کسی است میگن سرمون دوبنگ شده ایقد گف نزن ، لغت دوبنگ همان دبنگ است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شریط sherit ریسمانی ار لیف خرما که زبر است، در گویش شهربابکی به ان ریسمان سیس می گویند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اشتلم osh to lom در گویش شهربابکی یعنی اعتراض و داد وبیداد شخص بدلیل نپذیرفن چیزی هست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ازگ azg در گویش شهربابکی به تیغه باریک چوب یا تراشه چوب گفته می شو د ، ازگ غیر از ترکه است وغیر از خار است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تکی taki یگانه ای ، بی همانندی ، بی نظیری ، احدی ، یکدانه ای ، منفردی ، فردی ، کمسانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زهم و ضخم یکی هستن ، چنانچه در برخی لهجه ها گاهی ح به جای خ می نشیند ، � نرخر و نرحر �همانطور که س به جای ش می نشینه � شلیطه و سلیطه � ، در اینجا در ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کِله وون ؛ kelevoon آویزان ، اولنگون، در گویش شهربابکی به معنی آویزان کسی شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بَمبو ؛ bamboo بنبو یا بمبو در کویش شهربابکی در گذشته به وسیله ای گفته می شد که بعنوان تلمبه دستی کوچکی برای کشیدن نفت از دبه نفتی مورد استفاده قرار ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیت ، shit ؛ شیت دادن در گویش شهربابکی به معنی پاره کردن کردن است ، شاید این کلمه از صدای پاره کردن پارچه گرفته شده باشد ، اگر احیاناً در مورد انسان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زفیر ، دم زدن جهنم ، همراه با آتش و صدای وحشتناک است که از دهانه آن خارج می شود ، دم زدن جهنم به خارج است و از این نظر مشابه عمل بازدم ما در تنفس است ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَهْفْ ، Mahf، در گویش شهربابکی به معنی گیج و منگ است