خر کسی از کرگی دم نداشتنخر کسی رفتنخربزه می خوری یا هندوانه هر دوانهخرتوخر یا خرتو الاغ یا خرتوخریخرج که از کیسه مهمان بود حاتم طلایی شدن اسان بودخرس را به رقص اوردنخروس بی محلخرکیف شدنخزخز و خیلخستهخشکش زدخط خطی بودنخفت کردنخفنخفن بازارخفه خون گرفتنخلارو هرچی هم بزنی گندش بیشترهخلافی داشتنخلایق هر چه لایقخم رنگرزی نیستخنده بر هر درد بی درمان دواستخواب خرگوشیخواب دیدی خیر باشهخواب زن چپهخواستن توانستن استخواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شوخود را از تک وتا نینداختنخود را به اب و اتش زدنخود را به ان راه زدنخود را به موش مردگی زدنخود را به موش مردگی زدن یا موش مرده بازی دراوردنخود را به کوچه علی چپ زدنخود را به کوچه ی علی چپ زدنخود را گرفتنخود را گم کردنخود کرده را تدبیر نیستخود یا کسی را ترگل ورگل کردنخودش می برد خودش می دوزدخودم کردم که لعنت بر خودم بادخورشت دل ضعفهخوش و بش کردنخوشگلی است و هزار جور دردسرخوشی زیر دل کسی زدنخوشی زیر دلش زدهخون به پا شدنخون خونش را می خورهخون دل خوردنخون را خون نمی شویندخون که نکردم