چوب خط پر شدنچوب دو سر طلاچوب دوسرطلا یا چوب دوسرگهیچوب را که برداری گربه دزد فرار می کنهچوب لای چرخ گذاشتنچوب لای چرخ کسی گذاشتنچوب معلمه گله هر کی نخوره خلهچوب کسی را خوردنچوپان بی مزدچوخلصیمچوسی امدنچکلچیزی بار کسی بودنچیزی بار کسی کردنچیزی به کسی ماسیدنچیزی به کسی وصلت دادنچیزی را از پیش پا برداشتنچیزی را بالا کشیدنچیزی را به تخم خود هم حساب نکردنچیزی را به ناف کسی بستنچیزی را به یا بر باد دادنچیزی را پای کسی یا چیزی گذاشتنچیزی را پیراهن عثمان کردنچیزی را پیش یا جلوی بچه بگذاری قهر می کندچیزی را در کوزه گذاشتن و ابش را خوردنچیزی را درز گرفتنچیزی را روی داریه یا دایره ریختنچیزی را عروس کردنچیزی را ماست مالی کردنچیزی را ملاخور کردنچیزی نه به دار است نه به بارچیزی که عوض نداره گله ندارهچیزی یا کسی را زیر ذره بین گذاشتن یا قرار دادنحاتم بخشیحاجی حاجی مکهحاشا و کلاحاشیه رفتنحال امدنحال پخش کردنحال دادنحال گیری کردنحال وهوای کاری را داشتن یا در یا توی حال وهوای کاری بودنحال کردنحال کسی به هم خوردنحال کسی جا یا سر جا یا سر جایش امدنحال کسی خراب بودنحال کسی را جا یا سرجا یا سرجایش اوردنحال کسی را داشتنحال کسی را گرفتنحال کسی سر جا نبودن