اسم دختر فارسی - صفحه 4

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

روشن/ro (w) šan/

درخشان، بینا، شاد، مسرور، درست کار، معتمد، دارای نور، تابنده، ( به مجاز ) آگاهِ با بصیرت، تابان


دختر

فارسی
آراسته/ārāste/

آن که دارای صفت های خوب اخلاقی است، آنچه آرایش شده و زینت و زیور داده شده است، منظم، ( صفت مفعولی ا ...


دختر

فارسی، پهلوی
نورسته/no (w) roste/

تازه روییده، ( به مجاز ) جوان، تازه بالغ شده


دختر

فارسی

طبیعت
ماه صنم/m.-sanam/

ترکیب دو اسم ماه و صنم ( زیبا و دلبر )، از نام های مرکب، ماه و صنم، ماه ( فارسی ) + صنم ( عربی ) دل ...


دختر

فارسی، عربی

کهکشانی
سوفیا/sufiyā/

عاقل، خردمند، دانشمند، فرزانه، پیروان تصوف، ( اَعلام ) ( = صوفیه ) پایتخت بلغارستان، سوفیه نام پایت ...


دختر

یونانی، فارسی
صبری/sabri/

صبور و شکیبا، ( صبر، ی ( پسوند نسبت ) )، منسوب به صبر


دختر

فارسی، عربی
گل افشان/gol afšān/

گل ریزنده، افشاننده گل، گل پاشیدن، ( در قدیم ) افشاننده ی گل یا ریزنده ی گل، گل فشان


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، گل
روشنا/ro (w) šanā/

روشن، روشنایی، نور، جای روشن، آشنا


دختر

فارسی
مانا/mānā/

ماندنی، جاوید، پایدار، همانند، ( صفت از ماندن )، ( در پهلوی ) مانند و مانند بودن، ( در پهلوی ) به م ...


دختر، پسر

فارسی
پریدخت/p.-dokht/

دختر پری چهره، ( به مجاز ) زیبارو، ( پری، دخت = دختر )، دختر پری، نام دختر پادشاه چین که سام پسر نر ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
شرمین/šarmin/

محجوب، با حُجب و حیا، خجالت زده، ( در قدیم ) شرمگین، با حجب و حیا، با شرم، با حیا


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
آرمینا/ārminā/

منسوب به آرمین، دختر همیشه پیروز، بانوی مقتدر، الهه زیبایی، ( آرمین، ا ( پسوند نسبت ) )، ( اَعلام ) ...


دختر

فارسی
صبورا/saburā/

بردبار، شکیبا، صبور، ا ( الف نسبت یا تعظیم ) )، به معنی بردبار


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
مسیحا/masihā/

لقب حضرت عیسی ( ع )، ( مسیح ) [در قرآن مجید کلمه «مسیح» آمده و الحاق حرف «ا» در پایان کلمه مسیح از ...


پسر، دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
لاوین/lāvin/

نوازشگر، آواز خواندن همراه با نوازش، ( اَعلام ) نام یکی از مناطق مرزی غرب ایران، نام منطقه ای مرزی ...


دختر

کردی، فارسی
فرنیا/far niyā/

دارای جد و نیای باشکوه، اصیل، ( فر = ( در قدیم ) ( به مجاز ) مایه ی جلال و شکوه، نیا = پدربزرگ، جد ...


دختر

فارسی
آرتمیس/ārtemis/

نام یکی از الهه های یونانی، نام نخستین زن دریانورد ایرانی، گوینده ی راستی، ( معرب از یونانی )، ( اَ ...


دختر

فارسی، یونانی

تاریخی و کهن
مهسان/mahsān/

مانند ماه، زیبارو، ماهسان، ( مه = ماه، سان ( پسوند شباهت ) )، مهسا، ( مه = ماه + سان ( پسوند شباهت ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
بهارک/bahārak/

مانند بهار، ( مجاز ) زیبا و باطراوت، [بهار، ک ( اَک ) /، ak/ ( پسوند شباهت ) ]، به معنای مانند بهار ...


دختر

فارسی

طبیعت
افسون/afsun/

حیله، تزویر، کلمات جادوگران، جادو، جاذبه، نیرنگ، مکر، سحرانگیزی، آنچه جادوگران برزبان می رانند، سخن ...


دختر

فارسی
تی ارا/tiyārā/

زیبا، آراینده ی چشم، در گویش لری « تی» به معنی چشم و «آرا» در فارسی به معنی آراستن است، روی هم به م ...


دختر

لری، فارسی
گلشاد/gol šād/

گل شاد و خندان، شادان مثل گل، ( به مجاز ) زیبا و با طراوت، گل خندان و شاداب، آن که با دیدن گل شاد ا ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
لاله زار/l.-zār/

زمینی که در آن لاله ی فراوان روییده باشد، ( به مجاز ) چهره ی سرخ و لطیف، زمینی که در آن لاله فراوان ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
آتریسا/ātrisā/

آتش گون، آذرگون، مانند آتش، ( به مجاز ) زیبا رو، آذرگون و مانند آتش، آذرگون مانند آتش، دختری با چهر ...


دختر

فارسی
پرگل/por gol/

دارای گل های بسیار، ( به فتح پ ) هر یک از گلبرگهای گل


دختر

فارسی

طبیعت، گل
زیبنده/zibande/

سزاوار، آراسته، زیبا، شایسته، در خور


دختر

فارسی
کمند/kamand/

( به مجاز ) آنچه به وسیله ی آن کسی را گرفتار می کنند، ( به مجاز ) گیسو، دام، کنایه از گیسو


دختر

فارسی
گلسا/golsā/

مانند گل، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، سا ( پسوند شباهت ) )، چون گل، ( گل + سا ( پسوند شباهت ) ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
مهرانا/mehrānā/

منسوب به مهران، دارنده مهر، سرشار از مهر، ( مهران، ا ( پسوند نسبت ) )، ( مهران + ا ( پسوند نسبت ) ) ...


دختر

فارسی
ماهناز/m.-nāz/

ناز و زیبا مانند ماه، ماه روی زیبا، ( ماه، ناز = قشنگ، زیبا ) ماهروی زیبا


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
ماهور2/māhvar/

دارای ویژگی و صفت ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ( ماه، وَر ( پسوند دارندگی ) )


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
رستا 2/rastā/

رهایی یافته، کامیاب، رستگار شده، ( رَست = رَستن، رهیدن، ا ( پسوند ) ) رستگار شده، رهایی یافته و خلا ...


دختر

فارسی
رستا/rostā/

روستا، دِه، رستگار شده، رهایی یافته، از بند جدا شده


دختر

فارسی
نیاز/niyāz/

خواهش، احتیاج، اظهار محبت، ( به مجاز ) محبوب، معشوق، حالتی که در آن برای انجام دادن کاری یا برآوردن ...


دختر

فارسی
آریسا/ārisā/

مانند آریایی، نجیب زاده آریایی، رنگین کمان، ( آری = آریایی، سا ( پسوند شباهت ) ) ( = آریسان )، ( آر ...


دختر

فارسی
گلپسند/gol pasand/

مورد توجه و پسند مانند گل، ( به مجاز ) زیباروی مورد پسند، ( گل، پسند = جزء پسین بعضی از کلمه های مر ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
سیمین عذار/s.-eezār/

سیمین عارض، سپید گونه، ( در قدیم ) ( به مجاز )، دارای چهره ی سفید و زیبا


دختر

فارسی
نازآفرین/nāz āfarin/

به لطف و نرمی آفریده شده، ( به مجاز ) معشوقی که ناز بسیار کند، پدید آورنده نعمت و خوشی، ( = نازآفری ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
همتا/hamtā/

نظیر، مانند، همسر، همدم، رفیق، آنچه یا آن که در صفتی با دیگری وجه اشتراک داشته یا کاملاً به او شبیه ...


دختر

فارسی
شادیه/šādiye/

منسوب به شادی، جشن، خوشحالی، سرور، ( شادی، ه ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی
جانان/jānān/

معشوق، محبوب، زیبا، بسیار دوست داشتنی، عزیز، خوب، زیباروی، معشوق محبوب، محبوبف معشوق


دختر

فارسی
کانی/kāni/

معدنی، استخراج شده از معدن، ( به مجاز ) دارای ارزش و قیمت، ( کان، ی ( پسوند نسبت ) )، منسوب به کان، ...


دختر

فارسی، کردی

طبیعت
مهرافروز/mehr afruz/

ترکیب دو اسم مهر و افروز ( روشن کننده و مهربانی )، افروزنده ی مهر و محبت، افروزنده ی مهربانی، ( به ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
ماهور/māhvar/

تپه های به هم پیوسته ی دامنه کوه، نام یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی، ( در علوم زمین ) هریک از برآ ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت، گل، هنری
پرور/parvar/

رشد دادن کسی یا چیزی، تربیت کردن، پرورش دادن، رشد دادنِ کسی یا چیزی، ( به مجاز ) مطلب یا موضوعی را ...


دختر

فارسی
سروین/sarvin/

روسری، چارقد، مانند سرو، ( در قدیم ) شبیه سَرو، ( در کردی ) روسری و چارقد، شبیه سرو


دختر

کردی، فارسی

طبیعت
مانلی/māneli/

بمان برایم، نام شخصیتی در شعر نیما یوشیج، ( مازندرانی )، منظومه نیما یوشیج به سال نام ایرانی به مع ...


دختر، پسر

مازندرانی، فارسی
مه گل/mah gol/

گلِ ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ( مَه = ماه، گل )، ماه گل


دختر

فارسی

طبیعت، گل، کهکشانی
پروین دخت/p.-dokht/

دختری که صاحب چهره ای مانند پروین است، ( به مجاز ) زیبارو


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
پانیا/pāniyā/

محافظ، نگهدارنده، به معنی محافظ و نگهدارنده، محافظ نگهدارنده


دختر

فارسی
آترینا/ātarinā/

منسوب به آترین، آتش، آتشین، ( به مجاز ) زیبارو، ( آتَرین، ا ( پسوند نسبت ) )، زیبا و محبوب همگان، آ ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت
گل خندان/gol khandān/

گل خندان، گل شکفته، ( = گلخند )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
رخسانه/rokhsāne/

رخسانا، مانند رخ، ( به مجاز ) زیبارو، [رخ، سان ( پسوند شباهت )، ه ( پسوند نسبت ) ]، ( = رخسانا )


دختر

فارسی
تابنده/tābande/

تابان، درخشان، پرتو افشان، ( صفت فاعلی از تابیدن )، آنچه می تابد و نورافشانی می کند


دختر

فارسی
سیمین دخت/s.-dokht/

دختری که مانند نقره سفید و درخشان است، ( به مجاز ) زیبارو، ( سیمین، دخت = دختر )


دختر

فارسی

طبیعت
جان افروز/jān afruz/

فروزنده جان، تازه کننده جان، روشن کننده جان، ( به مجاز ) آسایش بخش روان، از شخصیتهای شاهنامه، نام ی ...


دختر، پسر

فارسی
مها/mehā/

بزرگ، یاقوت کبود، ( به مجاز ) زیبارو، بزرگتر، [چنانچه این کلمه مَها /mahā/ تلفظ شود منسوب به ماه اس ...


دختر

فارسی، سانسکریت

طبیعت
زرینه/zarrine/

زرین، از جنس زر، به رنگ زر، طلایی، زیبا و آراسته، ( = زرین )، نام رودی که از کوههای کردستان سرچشمه ...


دختر

فارسی

طبیعت
پانیسا/pānisā/

مانند آب، ( مجاز ) زیبا و با طراوت، ( پانی = آب، سا ( پسوند شباهت ) )، همانند آب، زیبا مانند آب، مر ...


دختر

فارسی، هندی

طبیعت
مهر آسا/mehr āsā/

مانند خورشید، ( به مجاز ) زیبارو، ( مهر، آسا ( پسوند شباهت ) )، مثل خورشید، ( مهر + آسا ( پسوند شبا ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
آویسا/āvisā/

مانند آب، پاک و روشن همانند آب، [آو= آب، ی ( پسوند نسبت )، سا ( پسوند شباهت ) ]، همانند آب پاک، روش ...


دختر

فارسی

طبیعت
آذردخت/āzar doxt/

دختر آذر، دختر آتشین، ( به مجاز ) دختر سرخ گون و زیبارو، ( به مجاز ) دختر سرخ گون، ( به مجاز ) زیبا ...


دختر

فارسی

طبیعت
حوریا/horiyā/

منسوب به حور، زن زیبای بهشتی، ( به مجاز ) زیبارو و پری گونه، [حور = زن زیبای بهشتی، زنان زیبای بهشت ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
گراناز/gerānāz/

گران ناز، دارای ناز و زیبایی فراوان، ( به مجاز ) جذاب، ( = گران ناز )


دختر

فارسی، بلوچی
دانا/dānā/

داننده، آگاه، عالم، دانشمند، از نام های پروردگار، دارای عقل و تجربه، خردمند، عاقل، دارای علم و آگاه ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سروی/sarvi/

منسوب به سرو، نام نوعی از خطوط اسلامی، نوعی از خطوط اسلامی، نخلی، شجری


دختر

فارسی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
قدسی/qodsi/

منسوب به قدس، ( به مجاز ) فرشته، روحانی، مقدس و پاک، ( منسوب به قدس )، مربوط به عالم بالا، مربوط به ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
سوری/suri/

گل سرخ، گل محمدی، شادی و خرمی، ( به مجاز ) سرخ رنگ


دختر

فارسی

طبیعت، گل
زمانه/zamāne/

روزگار، دوره، عهد، مدت زندگی، عمر، دور، چرخ


دختر

فارسی
نوری/nuri/

منسوب به نور، روشن و درخشان، ( عربی ـ فارسی ) ( نور، ی ( پسوند نسبت ) )، مربوط به نور، ( در گیاهی ) ...


پسر، دختر

فارسی، عربی

طبیعت
شادمهر/šād mehr/

مهربان و خوشحال، ( به مجاز ) ویژگی آن که دارای شادی و مهربانی است، ( اَعلام ) ) شهر یا جایگاهی در ن ...


پسر، دختر

فارسی
گل نوش/gol nuš/

نام نوایی در موسیقی قدیم ایرانی، شهد گل، ( به مجاز ) دارای زیبایی همیشگی، ( در قدیم ) ( در موسیقی ا ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل، هنری
فروزنده/foruzande/

نور و روشنی دهنده، روشن و تابان، درخشان، ( به مجاز ) آراینده، ( صفت فاعلی از فروختن و فروزیدن )، اف ...


دختر

فارسی
هیرو/hiru/

منسوب به آتش، آتشی و سرخ گون، ( به مجاز ) زیبارو، ( هیر = آتش، او /، u/= ( پسوند نسبت ) )، نام گلی ...


دختر، پسر

کردی، فارسی

طبیعت، گل
راشین/rāšin/

راه آبی یا جویباری که از سبزه زار می گذرد، ( به مجاز ) سرسبز و خرم، ( راش = نوعی درخت در جنگل های ا ...


دختر، پسر

کردی، فارسی

طبیعت
صوفیا/sufiyā/

منسوب به صوفی، نوایی در موسیقی، ( صوفی، ا ( پسوند نسبت ) )، ( عربی ـ فارسی ) ( صوفی + ا ( پسوند نسب ...


دختر

فارسی، عربی

هنری
ماه جهان/m.-jahān/

ترکیب دو اسم ماه و جهان ( زیبا و دنیا )، ( به مجاز ) زیبای جهان، ماه دنیا


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
لنا/lanā/

برای ما، نصیب و بهره، نمکین، مرکب از لن ( نمک سانسکریت ) + الف نسبت فارسی


دختر، پسر

عربی، سانسکریت، فارسی

مذهبی و قرآنی
گیسو/gisu/

گیس، موی بلند سر، نام صورت فلکی در آسمان نیم کره ی شمالی، ( در نجوم ) ( = شَِعر بِرنیکه ) صورت فلکی ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
پروا/parvā/

هراس، بیم، فرصت و زمان پرداختن به کاری، فراغت و آسایش، توجه و التفات، ( در قدیم ) ( به مجاز ) توجه ...


دختر

فارسی
مهدیا/mahdiyā/

بانوی هدایت شده، ( مهدی = هدایت شده، ا ( اسم ساز ) )، دختر هدایت شده، منتسب به حضرت مهدی ( عج ) مرک ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
پرستش/parasteš/

نیایش، ستودن، پرستیدن، خدمت، عبادت، ( در قدیم ) خدمتکاری، ( اسم مصدر از پرستیدن )، نیایش کردن، عباد ...


دختر

فارسی

مذهبی و قرآنی
آروشا/ārošā/

درخشان، نورانی، باهوش، سفید، نورانی باهوش، نام دختر داریوش سوم


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
مهرنگار/mehr negār/

خورشید زیباروی، ( مجاز ) زیباروی درخشان، نگارنده خورشید، ( مهر = خورشید، نگار = ( به مجاز ) معشوق ز ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
آنوشا/ānušā/

کیش، مذهب، آیین، مذهب و کیش، کیش و مذهب، دین و آیین


دختر

فارسی
ماندگار/mānd(e)gār/

کسی که در جایی اقامت طولانی داشته باشد، کسی که در جایی اقامت ( دایمی و طولانی ) کند، پایدار، با دوا ...


دختر

فارسی
زلفا/zolfā/

منسوب به زلف، ( مجاز ) زیبایی زلف معشوق، ( زلف = موی بلندِ سر، گیسو، الف ( پسوند نسبت ) )، ( در عرب ...


دختر

فارسی
آترین/ātarin/

منسوب به آتش، آتشین، ( به مجاز ) زیبارو، ( آتر = آتش، ین ( پسوند نسبت ) )، ( اَعلام ) ( در دوره ی ه ...


دختر

فارسی
شهین دخت/šahin dokht/

دخترِ شاهزاده، ( مجاز ) دخترِ بلند مرتبه و عالی مقام، ( شهین، دخت = دختر )


دختر

فارسی
آناهید/ānāhid/

آناهیتا، الهه پاکی، بی آلایش، الاهه پاکی، ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صو ...


دختر

اوستایی، فارسی

طبیعت، کهکشانی
مه جبین/mah jabin/

پری رخسار، پریرو، خوبرو، زهره جبین، ( به مجاز ) دارای پیشانی سفید و زیبا، زیباروی، مه ( فارسی ) + ج ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
ماه طلعت/m.-taleat/

ترکیب دو اسم ماه و طلعت ( زیبا و چهره )، ماه سیما، ماه چهره، ( به مجاز ) زیبارو، ماه ( فارسی ) + طل ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
آیسانا/āysānā/

همچون ماه، ماه وش، ( مجاز ) زیبارو، ( ترکی ـ فارسی ) ( آی = ماه، سان ( پسوند شباهت )، ا ( اسم ساز ) ...


دختر

ترکی، فارسی

طبیعت، کهکشانی
مروا/morvā/

تفأل، فال نیک، دعای خیر، ( در قدیم ) فال خوب در مقابلِ مرغوا، پهلوی فال نیک و دعای خیر


دختر

فارسی
مرس ده/mersede/

ملکه، ( مجاز ) زیبا، با طراوت و خرم، محل روئیدن راش، [مِرس = نام درختی، راش ( فاگوس سیلواتیکا )، ده ...


دختر

فارسی

طبیعت
مدیا/mediyā/

سرزمین ماد، نام زن آخرین پادشاه ماد، ( اَعلام ) ) نام یونانی ایات جبال یا عراق عجم که نواحی آن عبار ...


دختر

فارسی، یونانی

تاریخی و کهن
پری گل/p.-gol/

زیبا چون گل و پری، گل رویی چون فرشته، گل رویی چون پری و فرشته


دختر

فارسی

طبیعت، گل
رامش/rāmeš/

شادی و طرب، عیش و خوشی، سرود و نغمه، امن و آسودگی، ( در قدیم )، سرود، نغمه، امن، آسودگی، شادی، خوشی ...


دختر

فارسی
عرفانه/erfāne/

منسوب به عرفان، ( عرفان، ه ( نسبت ) )، ( عربی ـ فارسی ) ( عرفان + ه ( نسبت ) )، منسوب به عرفان عرفا ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
آیتک/āytak/

ماه تنها، ماه بی همتا، ( مجاز ) زیبارو، ( ترکی ـ فارسی )، مانند ماه


دختر

ترکی، فارسی

طبیعت، کهکشانی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر