اسم دختر با حرف ا - صفحه 8

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

آلماز/ālmāz/

الماس، از اعلام زنان


دختر

ترکی
الماس خاتون

الماس ( یونانی ) + خاتون ( فارسی ) بانوی مانند الماس


دختر

یونانی، فارسی
آلماگل/alma gol/

گل سیب، کنایه از زیبایی و تر و تازگی، آلما ( ترکی ) + گل ( فارسی ) گل سیب


پسر، دختر

فارسی، ترکی

گل
المیس/elmais/

درختی با پوست تنه ی صاف به رنگ خاکستری تیره، ( عربی، اِلمَیس ) ( = داغداغان ) ( در گیاهی ) درختی با ...


دختر

عربی
المینا/elmina/

نام شهری در غانا


دختر

ترکی
الن/elen/

نور و روشنایی


دختر

یونانی
آلنام/alnam/

خلق، مخلوق


دختر

ترکی
آلند/aland/

اولین پرتو خورشید


دختر

کردی
آلندا/alanda/

اولین پرتو خورشید


دختر

کردی
آلنوش/alnoosh/

دختر زیبا و دلربا، عروس جاودانی دریا


دختر

ارمنی
الها/elhā/

شادی آوردن، ( مصدر باب افعال از لهوء )، بسیار بخشش کردن، به شنیدن آواز مشغول شدن


دختر

عربی
الهه ناز/e.-nāz/

الهه ی زیبا و قشنگ، ( الهه، ناز= زیبا و قشنگ )، ( به مجاز ) زیباروی قشنگ


دختر

فارسی، عربی
الوا/alva/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی و نیزه دار رستم پهلوان شاهنامه


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آلوگونه/alogone/

دختر زیبا و به اصطلاح سرخ و سفید، نام همسر اردشیر اول پادشاه هخامنشی، کسی که سرخی گونه هایش به آلو ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
الویرا/elvira/

پاک و زیبا


دختر

لاتین
آلوینا/alvina/

دوستدار همه


دختر

سانسکریت
آلکا

در گویش سمنان نام امامزاده ای


دختر، پسر

فارسی
الکا/olka/

سرزمین، ناحیه


دختر

مغولی، ترکی
آینام/āy nām/

دارای صورت و ظاهر ماه، زیباروی، [آی = ماه، نام = ( در قدیم ) ( به مجاز ) نشان، اثر، صورت، ظاهر، مشه ...


دختر

ترکی، فارسی
اینانا/inānā/

الهه عشق، ( اَعلام ) اینانا که از بانوی قدرتمندی به نام «نین گال» Ningal زاده شد، در اساطیر سومری م ...


دختر

عربی

تاریخی و کهن
افروزان/afruzān/

افروختن، افروزاندن، افروزانیدن


دختر

فارسی
افروشه/afruše/

نوعی حلوا، ( = آفروشه )


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
افروغ/afrogh/

تابش روشنی، شعاع آفتاب تابش ماه، نام یکی از شارحان اوستا که در اواخر عهد ساسانیان می زیسته است


دختر

فارسی
افری/afri/

آفرین، ( مخفف آفرین )، کلمه تحسین و آفرین


دختر

فارسی
آفرین دخت

مرکب از آفرین ( واژه تحسین ) + دخت ( دختر )، دختر تحسین برانگیز، دختری که تمام خوبی ها را دارد


دختر

فارسی
آفرین گل

مرکب از آفرین ( واژه تحسین ) + گل، گل تحسین برانگیز کنایه از دختر بسیار زیبا


دختر

فارسی
آفرین ماه/afarin mah/

ترکیب دو اسم آفرین و ماه ( ستایش و زیبارو )، مرکب از آفرین ( واژه تحسین ) + ماه ( قمر )، ماه تحسین ...


دختر

فارسی

کهکشانی
آفرین مهر/afarin mehr/

ترکیب دو اسم آفرین و مهر ( ستایش و محبت )، مرکب از آفرین ( واژه تحسین ) + مهر ( محبت یا خورشید )، ک ...


دختر

فارسی
آفرین ناز/afarin-naz/

دختری که بسیار ناز داردکنایه از دختر زیبا و طناز، مرکب از آفرین ( وازه تحسین ) + ناز ( کرشمه، غمزه )


دختر

فارسی
آفرین نوش/afarin-nush/

کسی که تحسین همه را بر می انگیزاند، شنونده آفرین


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
افرینا/afrinā/

آفرین، ( افرین = آفرین، ا ( پسوند اسم ساز ) )، منسوب به آفرین، آ آفرین، ( افرین = آفرین + ا ( پسوند ...


دختر

فارسی
آفسانه

افسانه، داستان، خیال، مشهور، کسی که بحدی زیبا ست که خیالی به نظر می آید


دختر

فارسی
افسر/afsar/

کلاه پادشاهی، تاج


دختر

فارسی
افسرخاتون/afsar khaton/

تاج بانو، سر آمد همه زنان، افسر ( فارسی ) + خاتون ( فارسی )


دختر

فارسی
افسردخت/afsar dokht/

سرآمد همه دختران، افسر ( تاج ) + دخت ( دختر ) سرآمد همه دختران


دختر

فارسی
آفشید/āfšid/

خورشید، روشنایی آفتاب، ( آف = مهر، خور، شمس، شید = نور، روشنایی، آفتاب )، نور و روشنایی خورشید، ( ب ...


دختر

فارسی
افشید

روشنایی خورشید


دختر

فارسی
آق گل/agh-gol/

گل سفید، آق ( ترکی ) + گل ( فارسی ) گل سفید


دختر

ترکی، فارسی

گل
اقاقی

اقاقیا، درختی زینتی که گلهای سفید خوشه ای ومعطر دارد


دختر

یونانی
اقاقیا/aqāqiyā/

درختی زینتی که گلهای سفید خوشه ای ومعطر دارد، ( معرب از یونانی ) ( در گیاهی ) درختی است از راسته ی ...


دختر

یونانی

طبیعت، گل
آق بانو/agh-bano/

بانوی سپید، کسی که چهره ای زیبا و سفید دارد، آق ( ترکی ) + بانو ( فارسی )


دختر

ترکی، فارسی
اقلیمیا/eghlimiya/

اقلیما، نام دختر آدم ( ع )


دختر

یونانی

مذهبی و قرآنی
ایواز/ivaz/

آراسته و پیراسته


دختر

فارسی
ایوان/eyvan/

تراس، ایوان، تراس ( نگارش کردی


دختر

کردی
آیید/ayyd/

شخص پر جنب و جوش، شراره، آتش، اخگر، کنایه از شخص پر جنب و جوش


دختر

فارسی
آییژ/ayizh/

شراره، شراره آتش


دختر

فارسی
آیین، آئین

دین، طریقت، آذین، زینت، آرایش


دختر، پسر

فارسی
ایمنه/imaneh/

آمنه


دختر

عربی
آین

آیین، دین، طریقت، آذین، زینت، آرایش


دختر، پسر

فارسی
امیسا/emisa/

مانند مادر


دختر

عبری
امیل/amil/

گراینده تر، مایل تر، معرب از سنسکریت نام درختی از تیره فریفون که گاهی بعضی از انواع آن بصورت درختچه ...


دختر

عربی، سانسکریت
امیله/amila(e)/

نام درختی از تیره فریفون که گاهی بعضی از انواع آن بصورت درختچه یافت می شوند، ( معرب از سنسکریت، ama ...


دختر

عربی، سانسکریت
امیلیا/emilia/

نام یکی از فرشتگان آسمان، زن پاک


دختر

لاتین
امین دخت

امین ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر امین، دختر درستکار


دختر

عربی، فارسی
آن

سبب علت دلیل، قصد عزم عقیده


دختر

فارسی
آنائل/anael/

فرشته ی عشق


دختر

عبری، فرانسوی
آنابیتا/anabita/

مادر بی همتا


دختر

ترکی، فارسی
آناتا/ānātā/

نظیر و مانند مادر، ( آنا= مادر، تا= نظیر، مانند، لنگه )، لنگه ی مادر


دختر

ترکی، فارسی
آناتای/ānā tāy/

نظیر و همتای مادر، به معنی مانند مادر


دختر

ترکی
آنادل/ana del/

ماه مادر


دختر

ترکی
انارام/anārām/

روشنایی بی فروغ و بی پایان


دختر

فارسی
انارگل/anar-gol/

گل انار


دختر

فارسی

طبیعت
آنامهر/ana-mehr/

ترکیب دو اسم آنا و مهر ( مادر و خورشید )


دختر

ترکی، فارسی
آناناز/ana-naz/

ناز مادر


دختر

ترکی، فارسی
آناهل/anahel/

الهه پاکی، الهه باران، گل خوشبو


دختر

فارسی

گل
آنایاش/anayash/

مادر سر زنده


دختر

ترکی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر