اسم عربی با حرف ش
زن دارای چشمان سیاه رنگ، زیبا و فریبنده ( چشم )، دارای چشم رنگ سیاه چون رنگ چشم میش، ( در گیاهی ) و ...
دختر
عربی
طبیعت، گل شوکت
جاه و جلال، شکوه، عظمت، بزرگی
دختر، پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شیما
زن زیبای عرب، زن خالدار، ( اَعلام ) دختر حلیمه ی سعدیه خواهر رضاعی پیامبر اسلام ( ص )، ( در اعلام ) ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی شمسی
منسوب به شمس، خورشیدی، ( به مجاز ) سرخ رنگ، دارای شمس ( خورشید )، ( عربی ـ فارسی ) ( منسوب به شمس ) ...
دختر
فارسی، عربی
طبیعت، کهکشانی شقایق
نام نوعی گل سرخ رنگ، ( در گیاهی ) گلی سرخ رنگ، گیاهی یک ساله و علفی یا کاشتنی این گل که بیشتر در مز ...
دختر
عربی
طبیعت، گل شکرالله
ستایش خدا، سپاس خد ارا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شهاب
پاره ای از آتش، افروزه، ستاره دنباله دار، سنگ های آسمانی که در اثر برخورد با زمین میسوزند، ( در نجو ...
پسر، دختر
فارسی، عربی
کهکشانی شریفه
دارای شرف و افتخار، بزرگوار، با اصل و نسب، مؤنث شریف، ارزشمند، عالی، سید، ارجمند، ( عربی ) ( مؤنث ش ...
دختر
عربی شهره
مشهور، نامدار و نامور، نامور
دختر
عربی
تاریخی و کهن شمس الله
کسی که منور شده است به نور دین خدا، آفتاب خدا
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شراره
درخشش، روشنی، جرقه، شرار، پاره ای از آتش که به هوای پرد، اخگر
دختر
عربی
طبیعت شرف
بزرگواری، افتخاری که از امری نصیب شخص می شود، برتری، حرمت و اعتباری که از رعایت کردن ارزش های اخلاق ...
دختر، پسر
عربی شریف
دارای شرف، ارجمند، بزرگوار، دارای ارزش و اعتبار، ارزشمند، خوب، عالی، ( در قدیم ) از نسل امامان شیعه ...
پسر
عربی شرافت
بزرگ منشی، ارزشمندی، حالتی در شخص که او را از ارتکاب رذایل باز می دارد، بزرگواری
دختر
عربی شکیلا
منسوب به شکیل، خوشگل و زیبا، ( شکیل = خوشگل، زیبا، ا ( پسوند نسبت ) )، زیبا + ا ( پسوند نسبت ) )، ش ...
دختر
فارسی، عربی شمس الدین
خورشید دین و آیین، آفتاب دین، ( اَعلام ) ) شمس الدین آلب ارغو: ( = آلب ارغوان ) ششمین اتابک [، قمری ...
پسر
عربی
طبیعت، کهکشانی شفیقه
مهربان، دلسوز، ( مؤنث شفیق )، شفیق، مؤنث شفیق
دختر
عربی شعله
شراره آتش، روشنی، زبانه ی آتش، بخش گرم و نورانی آتش، زبانه و درخشش آتش، فروغ
دختر
عربی شهاب الدین
نور دین، آن که چون ستاره ی روشنی در دین است، نورِ دین، آن که وجودش برای دین تابناک است، ( اَعلام ) ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شمامه
رایحه و بوی خوش، ( به مجاز ) دوست داشتنی، گلوله ی خوشبو، دستنبو، ( به مجاز ) شخص یا چیز دوست داشتنی ...
دختر
عربی
طبیعت شمیم
بوی خوش
دختر
عربی شفیع
آن که تقاضای عفو و بخشش گناه کسی را از دیگری می کند، شفاعت کننده، شفاعت گر، پایمرد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شجاع
دلیر، بی باک، پردل و جرئت، نترس، آن که از چیزی یا کسی نمی ترسد، ( اَعلام ) ( در نجوم ) [= آبمار] یک ...
پسر
عربی شاکر
شکر کننده، سپاس گزار، ( در قدیم ) ( در حالت قیدی ) در حال شکرگزاری، شکرگزار، کسی که در حال شکرکردن ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شمسه
بت و صنم، نقش و نگار، خورشید، نقش زینتی به شکل خورشید که در تذهیب، جواهر سازی، کاشی کاری و مانند آن ...
دختر
عربی
طبیعت، کهکشانی شمایل
ظاهر کسی یا چیزی، خصلت های نیکو و پسندیده، شکل و صورت، ( در قدیم ) خوی ها، ( در عرفان ) اندک جذبه ی ...
دختر
عربی شکور
بسیار شکر کننده، پاداش دهنده، نامی از نام های خداوند، شکرکننده سپاسگزار، پاداش دهنده ی بندگان، از ن ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شریعت
آیین، روش، سنت، راه دین، شرع، ( در قدیم ) طریقه، ( در اصطلاح ) اقوال واعمال و احکامی است که حق تعال ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی شفا
بهبودی، تندرستی، درمان، بهبود، بهبود یافتن از بیماری، ( در اصطلاح عرفانی ) از میان رفتن بیماری دل ب ...
دختر، پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شاهد
گواه، ( به مجاز ) محبوب، خدای تعالی، عالی، حاضر، مرد خوبروی، ( در تصوف ) خداوند به اعتبار ظهور و حض ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شاهده
منسوب به شاهد، زیبارو، ( به مجاز ) محبوب و معشوق
دختر
عربی شجاع الدین
شجاع و دلیر در راه دین، ( اَعلام ) ) شجاع الدین خورشید لر: نخستین اتابک [حدود، قمری] و بنیانگذار سل ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شفیع محمد
ترکیب دو اسم شفیع و محمد ( شفاعت کننده و ستوده )، از نام های مرکب، شفیع و محمّد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شبیر
شیر کوچک، پیامبر اسلام ( ص ) امام حسین ( ع ) را در کودکی شبَیر می خواند، ( تصغیر شبر )، به معنی شیر ...
پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی شهد
ماده ی قندی مذاب یا مایع، عسل، شیرینی، عصاره ی میوه که بر اثر جوشیدن غلیظ شده است، ( در قدیم ) ( به ...
دختر
عربی شفق
بام، بامداد، سپیده دم، سحر، ( عربی ) نوری سرخ که تا مدتی پس از غروب خورشید از آسمان به زمین می تابد ...
دختر، پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شکرانه
شکر و سپاس، سخنی که به عنوان سپاسگزاری گفته می شود، یا عملی که برای سپاس انجام می شود، یا آنچه به ع ...
دختر
فارسی، عربی شیدالله
خورشید خدا، نور خدا
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی شمیلا
باد شمالی، قلب شده ی [پدیده آوایی در زبان مثل: دیوار و دیوال] شمیرا، شمیرا و سمیرا، قلب شده ی [پدید ...
دختر
مازندرانی، عربی، فارسی شمیمه
بوی خوش، واحد شمیم، یک بوی خوش
دختر
عربی شفیق
مهربان، دلسوز
پسر
عربی شبیب
با ارزش و جوانمرد، ( اَعلام ) ) نام یکی از بزرگترین انقلابی ها که بر بنی امیه شورید، ) نام شیخ المش ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شانا
باد ملایم، مقام و منزلت، مقام و شأن در حالت نصبی عربی با تخفیف تنوین آخر
دختر
کردی، عربی
طبیعت شادن
بچه آهو، آهوی بره، ( در قدیم ) آهوی جوان که تازه شاخ بر آورده، ( به مجاز ) زیبا و شاداب، ( عربی ) ( ...
دختر، پسر
عربی
طبیعت شمس جهان
ترکیب دو اسم شمس و جهان ( خورشید و گیتی )، خورشید جهان، آفتاب گیتی، ( به مجاز ) زیبارو
دختر
عربی
کهکشانی شفیعه
شفاعت کننده، واسطه، پایمرد، ( مؤنث شفیع )، شفیع، شفاعت کننده و شفاعت گر، مؤنث شفیع
دختر
عربی شرف الدین
آبرو و اعتبار دین و آیین، موجب آبروی و اعتبار دین و آیین، ( اَعلام ) ) محمودشاه اینجو: [قرن هجری] ا ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن شمس
خورشید، آفتاب، نام نود و یکمین سوره در قرآن کریم، ( اَعلام ) ) سوره ی نود و یکم از قرآن کریم دارای ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی، کهکشانی شلاله
آبشار، فواره، شلال، فوّاره
دختر
ترکی، عربی
طبیعت شریعه
شریعت، محل برداشتن آب از رودخانه، ( در قدیم ) محل در آمدن به آب، محل برداشتن آب از رودخانه و مانند ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی شهامت
بی باکی، دلیری، حالت ترس نداشتن از چیزی یا کسی در انجام کاری یا گفتن مطلبی
پسر
عربی شانلی
پرافتخار، مشهور، شایان تحسین، افتخار آمیز، شان ( عربی ) + لی ( ترکی )
دختر، پسر
ترکی، عربی شمین
خوشبو، ( شم = بو، رایحه، ین ( پسوند نسبت ) )
دختر
فارسی، عربی شمه
بوی خوش
دختر
عربی شهام
تیز خاطر، چالاک
پسر
عربی شمسا
در زند و پازند نور و روشنایی، و در پهلوی خورشید است، ( در زند و پازند ) نور و روشنایی، ( در پهلوی ) ...
دختر
فارسی، عربی شرف نسا
موجب آبرو، حرمت و اعتبار زنان
دختر
عربی شذی
خوشبو، معطر، عطرآگین
دختر
عربی شوقی
برانگیختن به عشق و محبت، ( شوق، ی ( پسوند نسبت ) )، ویژگی کسی که دارای میل و رغبت فراوان به چیزی دا ...
پسر
فارسی، عربی شبر
بخشش، خیر، نیکی
پسر
عربی شروق
برآمدن آفتاب، طلوع کردن
دختر
عربی شفیعا
منسوب به شفیع، شفاعت گر، ( شفیع، ا ( پسوند نسبت ) )، م شفیع، ( اَعلام ) نام نوعی خط فارسی ( شکسته ن ...
پسر
فارسی، عربی شهیدا
شاهد، حاضر، کسی که در راه خدا کشته شود، ( شهید، الف اسم ساز )، ( در عرفان ) آن که در پرتو تجلیات مع ...
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی شهیده
کشته شده در راه خدا و دین، شاهد، گواه
دختر
عربی شکورا
منسوب به شکور، بسیار شکر کننده، ( شکور، ا ( پسوند یا اسم ساز ) )
دختر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی شیذر
یکی از نامهای خداست، ( = شیذیر )، یکی از نام های خدا، [ظاهراً مصحف و مخفف ( هوشیدر ) نخستین موعود ز ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شاکره
شاکر، شکرگزار، ( مؤنث شاکر )
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی شمس الضحی
ترکیب دو اسم شمس و ضحی ( خورشید و چاشتگاه )، ( = شمس الضحا )، آفتاب صبح گاهی
پسر
عربی شمس المعالی
آفتاب بلندی ها، ( اَعلام ) شمس المعالی قابوس ابن وشمگیر: امیر [، قمری] سلسله ی زیاریان در شمال ایرا ...
پسر
عربی شهده
منسوب به شهد، عسل، ( شهد، ه ( پسوند نسبت ) )
دختر
عربی شوذب
بالا بلند و نیکو خوی
پسر
عربی شائق
راغب، مشتاق، آرزومند، ( = شایق )، کسی که شخص به دیدن او مشتاق باشد، خاطرخواه
پسر
عربی شافی
شفا دهنده، نجات دهنده
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شعرا
دو ستاره در صورت فلکی، ( = شِعری )، ( در نجوم ) دو ستاره در صورت فلکی کلب اکبر و کلب اصغر
دختر
عربی
کهکشانی شعف
شادی، خوشحالی، شادمانی
دختر
عربی شامل
حاوی، دارنده، کامل، فراگیرنده، نام یکی از رهبران مذهبی و سران عشایر قفقاز
پسر
عربی شان
شأن، مقام و مرتبه، درجه، ( = شأن )، ارزش، اعتبار، شکوه، جلال و عظمت، ( در قدیم ) کار مهم، رسم، قاعد ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شباب
جوانی، مرد جوان، ( در موسیقی ایرانی ) نام پرده ای
پسر، دختر
عربی شعاع
فاصله، پرتو، نور
پسر
عربی شفاعت
پایمردی، وساطت، خواهش کردن از کسی برای عفو وبخشش گناه دیگری، ( در ادیان ) اعتقادی در تشیع که بر مبن ...
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی شفقت
مهربانی، عطوفت
دختر
عربی شهیر
معروف، نام آور، نامدار
پسر
عربی شکیل
زیبا، پسر خوش چهره
پسر
عربی شیمه
طینت، سرشت، ( در قدیم ) عادت و طبیعت، خوی، خصلت
دختر
عربی شاخ نبات
شاخ ( فارسی ) + نبات ( عربی )، شاخ شکر، نام افسانه ای معشوقه حافظ شیرازی
دختر
فارسی، عربی شادسیما
ترکیب دو اسم شاد و سیما ( خوشحال و چهره )، ( = شاد رو )
دختر
فارسی، عربی شادلی
دختر شاد، نام چندتن از بزرگان عرب
دختر، پسر
ترکی، فارسی، عربی شادیفروغ
ترکیب دو اسم شادی و فروغ ( خوشحالی و روشنایی )، نور و روشنی شادی، پرتو شادی و شادمانی، شادی با شوق ...
دختر
فارسی، عربی شارایل
خدای پادشاه
پسر
عربی، آشوری شاه محمد
شاه ( فارسی ) + محمد ( عربی ) نام نقاش معروف ایرانی در زمان صفویه
پسر
فارسی، عربی شاه مراد
شاه ( فارسی ) + مراد ( عربی ) مهمترین و بزرگترین آرزو
پسر
فارسی، عربی شاه میر
شاه ( فارسی ) + میر ( عربی )، امیرشاه، نام برادر میرک بیگ وزیر شاه اسماعیل صفوی
پسر
فارسی، عربی شاه نبات
شاه ( فارسی ) + نبات ( عربی ) نام همسر فتحعلی شاه قاجار
دختر
فارسی، عربی شاه هژبر
شاه ( فارسی ) + هژبر ( از عربی
پسر
فارسی، عربی شاویس
نام شخصی پارسا که از تابعین بوده است، شا ( فارسی ) + ویس ( عربی ) مرکب از شاه + اویس ( نام شخصی پار ...
پسر
فارسی، عربی شریف الدین
دارای دین و آیین پاک، موجب شرف، ارجمندی و اعتبار دین
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شعاع الدین
نور دین
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی شعبان
نام ماه هشتم از سال قمری
پسر
عربی شعری
نام ستاره ای
دختر
عربی
کهکشانی شعیا
نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل که به او اشعیا هم می گفتند، ( اَعلام ) نام یکی از پیامبران بنی اسرا ...
پسر
عربی، فارسی
مذهبی و قرآنی