اسم با حرف ن - صفحه 3

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

نصرا/nasrā/

یاری، مدد، ( نصر، ا ( پسوند نسبت و اسم ساز ) )، منسوب به نصر، و


دختر

عربی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
نیکسا/n.-sā/

شبیه به نیک، ( به مجاز ) خوب و نیکو، ( نیک، سا ( پسوند شباهت ) )


دختر

فارسی
نمونه/ne(o,a)mune/

مقدارکمی ازچیزی، مقدار یا تعداد کم از چیزی یا از مجموعه ای که نشان دهنده ی ویژگی های آن چیز یا آن م ...


دختر

فارسی
ناژین/nāžin/

نارون، شجرة البق، پشه غال، ا نارون، درخت نارون


دختر

فارسی
نیکیا/nikiyā/

خوبی، احسان، ( نیکی، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نیکی


دختر

فارسی
نیلرام/nilrām/

نام فرشته نگهبان برف و باران و تگرگ، نام فرشته ای که پرورنده و رب النوع برف و باران و تگرگ است


دختر

فارسی
نوشیکا/nušikā/

بچه آهو، آهوی تازه به دنیا آمده


دختر

مازندرانی
نیسا/neysā/

شبیه به نی، زیبا، دلپذیر و دلنشین، ( نی= نام گیاهی، ساز بادی، نیشکر، نیزار، سا ( پسوند شباهت ) )، ه ...


دختر

فارسی
نیکیتا/niki tā/

خوب، نیکو، ( = نیکتا )


دختر

فارسی
نیک دخت/n.-dokht/

دختر نیک، دختر خوب، ( نیک، دخت = دختر )، نیکو، صالح و شایسته، دختر خوب و نیکو


دختر

فارسی
نوش آذر/nuš āzar/

آتش جاوید، از شخصیتهای شاهنامه، ( = آذرنوش ) نام آتشکده ی دوم از هفت آتشکده پارسیان، ( آذرمهر برزین ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نورین/nurin/

نورانی، نوری، زیبارو، ( نور، ین ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نور، مربوط به نور، روشن و درخشان، ( عربی ...


دختر

فارسی، عربی
نهاله/na(e)hāle/

نهال


دختر

فارسی

طبیعت
نورصبا/nur(e) sabā/

زیبارو، [نور، صبا = نسیم ملایم و خنک که از شمال می وزد، ( به مجاز ) پیام رسان میان عاشق و معشوق]، ر ...


دختر

فارسی، عربی
نوازش/navāzeš/

از روی مهربانی دست بر سر کسی کشیدن، ( اسم مصدر از نوازیدن )، از روی مهربانی دست بر سر و روی کسی کشی ...


دختر

فارسی
نوشه/nuše/

انوشه، جاوید، زنده، شاد، خوشحال، ( = نوشه )، بی مرگ، خرّم، گوارا، ن، ک، خرم، از شخصیتهای شاهنامه، ن ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
نیرومند/nirumand/

دارای نیرو، قوی


پسر

فارسی
نازمهر/nāz mehr/

مهرناز، زیبا چون خورشید، مهرِ نازنین، ( به مجاز ) زیباروی مهربان


دختر

فارسی
نامجو/nām ju/

نامدار، مشهور، ( در قدیم ) جویای آوازه و شهرت


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نهله/nahle/

جرعه، سیراب


دختر

عربی
نیک یار/nikiyār/

خوب و نیکو، ( نیک، یار ( پسوند دارندگی ) )، دارای صفات خوبی و نیکی، صالح و شایسته، دوست مشفق


پسر، دختر

فارسی
نیک آیین/n.-āyin/

نیک منش، نیکو رفتار، نیک روش


پسر

فارسی
نرسی/narsi/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پادشاهان ساسانی، این نام شاید «جلوه مرد» یا «جلوه ی مردمان» باشد، ( ...


پسر

اوستایی، فارسی

تاریخی و کهن
نارنج/narenj/

میوه ای آبدار و ترش از مرکبات


دختر

فارسی

طبیعت
نارو/naro/

پرنده ای خوش آواز مانند بلبل


دختر

فارسی

پرنده
ناز/naz/

کرشمه، غمزه


دختر

فارسی
نازان/nazan/

فخر کننده، ناز کننده


دختر

فارسی
نازدار/nazdar/

آن که رفتاری خوشایند و جذاب دارد، ملوس


دختر

فارسی
نازک/nazak/

نازنین و زیبا


دختر

فارسی
نافه/nafe/

ماده ای با عطر نافذ و پایدار که زیر پوست شکم نوعی آهو به دست می آید


دختر

فارسی
نامور/nāmvar/

نام آور، نامدار، دارای نام، معروف، مشهور، با ارزش، ( = نام آور )، ( به مجاز ) دارای آوازه و شهرت، ن ...


پسر

فارسی
ناوک/nāvak/

نوعی تیر کوچک و نوک تیز که به وسیله کمان پرتاب می شده است، ( در ادبیات ) استعاره از غمزه ی چشم و نا ...


دختر

فارسی
نایاب/nayab/

کمیاب، نادر


دختر

فارسی
نبات/nabat/

ماده خوراکی سفت، بلورین، و شیرین


دختر

عربی
نبوت/nobovat/

رسالت، پیغمبری، مبعوث بودن کسی از سوی خداوند به راهنمایی مردم، یکی از سه اصل اعتقادی مسلمانان


پسر

عربی
نثار/nesar/

فدا کردن


دختر

فارسی
ندیم/nadim/

همنشین، دوست، همصحبت، همنشین و هم صحبت، به ویژه با بزرگان


پسر

عربی
نرگسه/nargese/

منسوب و شبیه به نرگس، ( به مجاز ) ستاره، ( نرگس، ه ( پسوند نسبت و شباهت ) )، م نرگس


دختر

فارسی

گل
نستوه/nastuh/

خستگی ناپذیر، [قدیمی] مرد جنگی که از جنگ و ستیز عاجز و خسته نشود، نام پهلوان ایرانی، ( در قدیم ) وی ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نسک/nask/

نام هر یک از بیست و یک بخش کتاب اوستا


دختر

فارسی
نظام/nezam/

ترتیب، آراستگی، روش، شعر، ارتش، مجموعه قوانین، قواعد، سنن، یا نوامیسی که قوام و انتظام چیزی بر آنها ...


پسر

عربی
نعناع/nana/

نعنا، گیاهی کاشتنی و خوشبو


دختر

عربی
نفیس/nafis/

گران مایه، قیمتی


پسر

عربی
نهان/na(e)hān/

پنهان، مخفی، باطن، پوشیده، ( در قدیم ) در نهان، پنهانی، مخفیانه، ( در قدیم ) ناپیدا، نامرئی، ( در ق ...


دختر

فارسی
نوباوه/nobave/

میوه تازه و نورس، کودک یا نوجوان، میوه ای که تازه رسیده باشد


دختر

فارسی
نور/nor/

روشنایی، فروغ، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
نورافشان/nur afšān/

نوردهنده، پرتوافکن، نوربخش، آنچه نور به اطراف خود می پراکند، نور پاش، ( در قدیم ) نور افشانی کردن، ...


پسر، دختر

فارسی، عربی
نوشابه

آب گوارا، نام پادشاهی در سرزمین بردع


دختر

فارسی
نکهت/nakhat/

بوی خوش


دختر

عربی
نکو/neku/

نیکو، خوب، مناسب، زیبارو، ( = نیکو )، زیبا، شخص زیبا رو، شایسته، پسندیده، نیکوکار


دختر

فارسی
نیاک/niyak/

پسری که خلق و خوی او مانند اجداد و نیاکانشان است


پسر

فارسی
نیرو/niru/

توانایی، قدرت، زور، عاملی که می توان به وسیله ی آن کاری را انجام داد یا در کسی یا در چیزی اثر گذاشت ...


پسر

فارسی
نیو/niv/

دلیر، شجاع


پسر، دختر

فارسی

تاریخی و کهن
نیک اختر/n.-akhtar/

نیک بخت، خوشبخت، خوش طالع، ( در قدیم ) دارای ستاره و طالع سعد، سعادتمند، دارای ستاره و طالع خوب و خ ...


دختر

فارسی
نیک پی/n.-pey/

با سعادت، مبارک قدم، ( در قدیم ) خوشقدم، خجسته پی


پسر

فارسی
نیک چهر/n.-čehr/

نیک چهره، خوبرو، نیکوروی، زیبا، نیکو رو، نیک روی، زیبا رخ


دختر

فارسی
نزیهه/nazihe/

نزیه، پاکیزه، ( مؤنث نزیه )


دختر

عربی
نستهن/nastahan/

نستیهن، پهلوانی تورانی، ( اَعلام ) پهلوان تورانی، پسر ویسه و برادر پیران


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نسرینه/nasrine/

نسرین، ( به مجاز ) صورت معشوق، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نسرین


دختر

فارسی

طبیعت، گل
نسیبا/nasibā/

صاحب نسب، اصیل، ( نسیب = صاحب نَسَب، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نسیب، ( به مجاز ) صاحب اصل و نَسَ ...


دختر

فارسی، عربی
نهارا/nahārā/

منسوب به نهار، ( به مجاز ) روشن و زیبا، ( عربی ـ فارسی ) ( نهار ( در قدیم ) = روز، ا ( پسوند نسبت ) ...


دختر

فارسی، عربی
نورمند/nurmand/

دارای نور، منور، روشن، پرنور، پور نور


پسر

فارسی، عربی
نیاتوس/niyatus/

نام برادر قیصر روم در زمان خسرو و پرویز


پسر

فارسی
نیلوپر/nilupar/

نیلوفر، ( = نیلوفر )


دختر

فارسی
نیلین/nilin/

نیلی


دختر

فارسی، سانسکریت

تاریخی و کهن
نیک بین/n.-bin/

خوش بین، ( در قدیم ) ( به مجاز ) آن که یا آنچه خوبیها را می بیند


پسر

فارسی
نابت/nābet/

نورسته، رویاننده، روینده، تازه ٔ هر چیز هنگامی که بروید و خرد بود، تازه از هر چیز که بروید و کوچک ب ...


دختر

عربی
ناژو/nāžu/

درخت کاج، صنوبر، درختی از نوع کاج و سرو که چوب آن مناسب سوزاندن است، ( در قدیم ) ( در گیاهی ) کاج


دختر

کردی

طبیعت
نزیه/nazih/

پاک، پاکیزه، پاک دامن، جای باصفا، نیکو، ( در قدیم ) با صفا، خرّم


دختر

عربی
نصوح/nasuh/

خالص، راست و درست


پسر

عربی
نیرم/ne(a)yram/

نریمان، جد رستم، مرد دلیر، ( = نریمان )


پسر

فارسی، اوستایی

تاریخی و کهن
نیلپر/nilpar/

نیلوفر، ( = نیلوفر )


دختر

فارسی

گل
نایره/nāyere/

آتش برافروخته، ( مجاز ) فتنۀ برپاشده، ( مجاز ) کینه و دشمنی، شعله ی آتش، و معمولاً مشبه به هر چیز د ...


دختر

عربی
نبراس/nebrās/

چراغ، مصباح، سرنیزه


دختر

عربی
نفحه/nafhe/

بوی خوش، نفس، دم، وزش باد


دختر

عربی
نورسان/nor san/

مانند نور درخشان


دختر

فارسی
نیران/nirān/

غیر ایران


دختر

فارسی
نیل فام/nilfām/

نیل رنگ، به رنگ نیل، ( نیل، فام ( پسوند برای رنگ ) )، کبود


دختر

فارسی، سانسکریت
نیک آهنگ/n.-āhang/

خوش نیت، دارای قصد خوب، دارای نیت و قصد نیک، نیکو ضمیر


پسر

فارسی
نیک خو/n.-khu/

خوش اخلاق، مهربان، خوش خوی


پسر

فارسی
نیک دل/nik del/

فرد مهربان و نیک


پسر

فارسی
نائل/nā’el/

ویژگی آن که به موقعیتی دست یافته است یا چیزی را دریافت کرده است


پسر

عربی
ناز وند/nazvand/

دختر نازدار، دختر ناز


پسر

فارسی
نرگس خاتون/narges-khatun/

ترکیب دو اسم نرگس و خاتون ( نوعی گل خوشبو و لقب زنان اشرافی )


دختر

فارسی

گل
نشمین/nashmin/

دختر زیبارو و خوش اندام


دختر

کردی
نگیسا/nagisa/

نام یکی از موسیقی دانان زمان خسروپرویز


پسر

فارسی
نوبان/noban/

شاهزاده


پسر

ترکی
نوحا/noha/

راحتی و راهنما


پسر

عبری
نوشروان/no(w)šervān/

انوشیروان، جاویدان، ( اَعلام ) ( = انوشیروان، انوشروان )، ( انوشیروان و انوشروان


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نومان/noman/

نام یک گیاه


پسر

فارسی
نیو راد/nivrad/

پهلوان جوانمرد


پسر

فارسی
نیواد/nivad/

شجاعت و دلیری


پسر

فارسی
نیک جو/n.-ju/

نیک خواه


پسر

فارسی
نیک یاد/nikyad/

نیک ترین یاد و خاطره


پسر

فارسی
نیکو چهر/n.-čehr/

زیباروی، زیبارخ، ( = نیک چهر )


دختر

فارسی
نیکو نام/n.-nām/

نیکنام، خوشنام، ( = نیکنام )


پسر

فارسی
نزاکت/nezakat/

پاکیزگی، ادب، خوش اخلاقی، خوی خوش، رفتارپسندیده


دختر

فارسی
نقشینه/naghshine/

منسوب به نقش، اشیای گران بها


دختر

فارسی، عربی
نوژیان/nozhyan/

زندگی نو


دختر

کردی
نیک رو/n.-ru/

خوش رو، زیبارو، خندان


دختر

فارسی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر