[ویکی فقه] سزاوارتر بودن برای
سرپرستی مسلمانان را ولایت می گویند که در
علم کلام بررسی می شود.که در مباحثی همچون مباحث امامت، غدیر خم؛
امام مطرح است.
«ولایت»- به فتح و کسر واو- معانی متعدّدی دارد: دوستی، یاری، بر عهده گرفتن کاری و
فرماندهی از جمله آنهاست. قدر مشترک همه این معانی «سزاوارتر بودن به چیزی» است.در اصطلاح عام به معنای آن است که کسی از روی
مهربانی به
نیازمندانی که بدو وابسته اند، با
گفتار یا
کردار کمک کند و برای کمک کردن به آنان باید
اختیار آنان را در دست گیرد و آنان سخن او را بی چون و چرا بپذیرند.ولایت بر سه گونه است:شخصی، جزئی و کلّی. هر یک از این سه گونه به
ولایت تکوینی و
تشریعی تقسیم می شوند. ولایت عبارت است از سرپرستی و
سلطه و گاه به معنای
دوستیِ آمیخته با سلطه نیز به کار می رود. و اگر با
قرینه امر و
نهی همراه شود، به معنای سرپرستی خواهد بود.
← معنای ولی
ممکن الوجود در
هستی خویش
نیازمند واجب الوجود است. این نیازمندیِ مطلق، با خود،
حاکمیت و محکومیّت مطلق می آورد. از این رو، ولایت تنها از آنِ واجب الوجود است که خدای متعال است. درک این حقیقت،
آدمی را در ولایت او قرار می دهد. و از او موجودی الهی می سازد. و آن کس که
ولایت خدا را نپذیرد،
ولایت شیطان را پذیرفته و به خود
ستم کرده است. نشانه قبول ولایت خداوند، پایبندی به
احکام الهی و دل نبستن به
قوانین غیر الهی است. حاکمیّت بر فرد و
جامعه منحصر به خدا است. ولایت،
حق خدا است؛ ولی او این ولایت را به کس یا گروهی خاص می دهد و حکومت جعل می کند. بنابراین، جعل حکومت، به نصب و تعیین
خداوند است. و
مشروعیت از گذر قرارداد اجتماعی پدید نمی آید. با این حال، حاکمیّت خداوند با
آزادی انسان ناسازگار نیست. انسان در پذیرفتن ولایت خداوند،
مختار است و راه
گمراهی بر او باز است.
← ولایت
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)
ولایت، از مهم ترین ارکان دین اسلام است. پایبندی به آن بنیان
مسلمانی است و هیچ
واجبی همچون آن بر عهده آدمی سنگینی نمی کند.اگر کسی، شبانگاهان
نماز بگزارد و
روزها روزه بدارد و اموال خویش را به
راه خدا انفاق کند و همه سال،
حج بگزارد و به ولایت
ولیِّ امر تن ندهد، هیچ عملی از او پذیرفته نیست و در زمره
مؤمنان درنمی آید.خداوند
اطاعت از ولیّ امر را به اطاعت از
پیامبر گره زده است و اطاعت از پیامبر را به اطاعت از خود پیوند زده است. هر کس از
فرمانبرداری والیان امر و
پیشوایان منصوب الهی سرپیچد، در
حقیقت از فرمانبری خدا و
رسول سرپیچیده است. اگر آدمی ولایت
اهل بیت (علیهم السلام) را برنتابد و به همان حال بمیرد، خداوند هیچ عملی را از او نمی پذیرد. انکار ولایت
گناهی است نابخشودنی که همه
اعمال خیر آدمی را می سوزاند. ولایت، واپسین
فریضه ای بود که
حکم آن در
غدیر خم بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شد.
ولایت غیر معصوم
...
[ویکی شیعه] ولایت و مشتقات آن به معنای سرپرستی از واژه های پر استعمال
قرآن کریم اند که به معنای مالکیت
تدبیر و صاحب اختیار مورد استفاده قرار گرفته اند. ولایت گاهی فعل خداست که عین توحید است و یکی از اسماء و صفات خداوند است. این نوع ولایت که ولایت تکوینی و رابطه علی و معلولی بین خالق و مخلوق است منحصر در خدا است. ولایت خداوند ذاتی است، بنابراین ولایت برخی از
پیامبران و ائمه معصومین ظهور و تجلی ولایت خدا است. ولایت گاهی نیز ولایت بر تشریع؛ قراردادی و اعتباری است و به معنای قانون گذاری در
جهان خلقت است، این ولایت نیز متعلق به خداوند است.
ولایت گاهی فعل انسان است که در این حالت ولایت از سنخ ولایت تشریعی است. این نوع ولایت در فقه مورد بررسی قرار می گیرد و شامل ولایت بر محجوران و ولایت بر نخبگان جامعه یا
ولایت فقیه می شود.
متکلمین
شیعه معتقدند همه پیامبران ولی نبودند و طبق
آیات قرآن فقط برخی از پیامبران نظیر حضرت رسول اکرم و حضرت ابراهیم به این مقام رسیدند. همچنین معتقدند که معرفی ولی بر اساس قاعده لطف بر خدا واجب است. برای تحقق این قاعده لازم است که ولی معصوم باشد و توسط معصوم دیگری همچون پیامبر معرفی شده باشد.
[ویکی اهل البیت] واژه ولایت با مشتقات فراوان آن، از پراستعمال ترین واژه های
قرآن کریم است.
ولایت در لغت از ماده «وَلْی»، بر وزن «فَلْس» به معنای نزدیکی است. چنانکه گویند: «تَبٰاعَدْنٰا بَعْدَ وَلْیٍ»؛ پس از نزدیکی دور شدیم.
راغب می گوید: «ولاء و توالی آن است که دو چیز یا بیشتر چنان به هم نزدیک باشند که میانشان چیز دیگری نباشد؛ و به طور استعاره به نزدیکی، ولاء و توالی گویند. خواه (این نزدیک شدن) از حیث مکانی باشد یا از حیث دین یا از حیث صداقت، نصرت و اعتقاد».
همچنین در ادامه می گوید: «وِلایت»، به کسر واو به معنای نصرت و یاری رساندن است و به فتح واو به معنای
تولی و سرپرستی امور می باشد. سرانجام در یک اظهارنظر نهایی چنین گوید: «وَ حَقیقَتُهُ تَوَلِّی الْاَمْرِ»: حقیقت ولایت سرپرستی و تصدی امر است.
مفسر کبیر، طبرسی نیز در معنای واژه ولایت گوید: «ولی از وَلیْ، به معنای نزدیکی بدون فاصله است و او کسی است که به تدبیر امور از دیگری سزاوارتر است».
ولایت به معنای لغوی اش، به معنای قرب و نزدیکی است اعم از قرب مادی یا معنوی و سایر معانی ذکر شده برای آن به نوعی به همین معنا برمی گردند، چنانکه از توضیح مرحوم طبرسی درباره ولایت این مطلب بدست می آید.
مفهوم قرب و نزدیکی از مفاهیم اضافی وابسته به دو طرف است، به این بیان که اگر چیزی کنار چیز دیگری قرار گیرد، می گویند: «وَلِیَهُ»؛ نزدیک او شد و از آنجا که اگر شخصی به شخصی یا به چیزی نزدیک بود، آن شخص یا چیز هم به او نزدیک خواهد بود، از این رو ولایت همچون اُخوّت یک اضافه متوافقة الطرفین است زیرا دو طرف این اضافه همانند. برخلاف اُبُوت و بنوّت و مانند آن که چون طرفین آن مخالف یکدیگرند، متخالفة الطرفین نام دارد.
بنابر معنای لغوی ولایت، اگر انسان ولی خدا شد خدا نیز باید ولیّ او باشد، چنانکه اگر خدا ولی کسی بود، او هم ولی خدا خواهد بود. چون این مقتضای اضافه متوافقة الطرفین است.
[ویکی فقه] ولایت (کلام). سزاوارتر بودن برای سرپرستی مسلمانان را ولایت می گویند که در علم کلام بررسی می شود.که در مباحثی همچون مباحث امامت، غدیر خم؛ امام مطرح است.
«ولایت»- به فتح و کسر واو- معانی متعدّدی دارد: دوستی، یاری، بر عهده گرفتن کاری و فرماندهی از جمله آنهاست. قدر مشترک همه این معانی «سزاوارتر بودن به چیزی» است.در اصطلاح عام به معنای آن است که کسی از روی مهربانی به نیازمندانی که بدو وابسته اند، با گفتار یا کردار کمک کند و برای کمک کردن به آنان باید اختیار آنان را در دست گیرد و آنان سخن او را بی چون و چرا بپذیرند.ولایت بر سه گونه است:شخصی، جزئی و کلّی. هر یک از این سه گونه به ولایت تکوینی و تشریعی تقسیم می شوند.
دائرة المعارف تشیّع، ج۲، ص۳۷۹.
ممکن الوجود در هستی خویش نیازمند واجب الوجود است. این نیازمندیِ مطلق، با خود، حاکمیت و محکومیّت مطلق می آورد. از این رو، ولایت تنها از آنِ واجب الوجود است که خدای متعال است.
شوری/سوره۴۲، آیه۹.
ولایت، از مهم ترین ارکان دین اسلام است. پایبندی به آن بنیان مسلمانی است و هیچ واجبی همچون آن بر عهده آدمی سنگینی نمی کند.اگر کسی، شبانگاهان نماز بگزارد و روزها روزه بدارد و اموال خویش را به راه خدا انفاق کند و همه سال، حج بگزارد و به ولایت ولیِّ امر تن ندهد، هیچ عملی از او پذیرفته نیست و در زمره
مؤمنان درنمی آید.خداوند اطاعت از ولیّ امر را به اطاعت از پیامبر گره زده است و اطاعت از پیامبر را به اطاعت از خود پیوند زده است. هر کس از فرمانبرداری والیان امر و پیشوایان منصوب الهی سرپیچد، در حقیقت از فرمانبری خدا و رسول سرپیچیده است.
سفینة البحار، ج۸، ص۶۰۳.
...