نماز. [ ن َ ] ( اِ ) خدمت و بندگی. ( جهانگیری ) ( رشیدی ) ( انجمن آرا ). خدمتکاری. ( غیاث اللغات ) ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). بندگی. اطاعت. فرمان برداری. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). || سجده. ( رشیدی ). سجود. ( برهان قاطع ) ( انجمن آرا ).سر به زمین نهادن. ( آنندراج ). سرفرودآوری برای تعظیم. سجده. ( فرهنگ فارسیمعین ). کرنش. تکریم. تعظیم. - به نماز آمدن ؛ خم شدن به نشانه تکریم و تعظیم. ( یادداشت مؤلف ). - در نماز آمدن ؛ سجده کردن. تعظیم کردن : چو نزدیک رستم فراز آمدند به پیشش همه در نماز آمدند.
فردوسی.
کنیزان گلرخ فراز آمدند همه پیش جم در نماز آمدند.
اسدی.
ندانم ابروی شوخت چگونه محرابی است که گر ببیند زندیق در نماز آید.
سعدی.
|| پرستش. ( غیاث اللغات ) ( برهان قاطع ). ادای طاعت. ( برهان قاطع ). طاعت و عبادت ایزدتعالی. ( انجمن آرا ). عبادت و عرض نیاز به سوی خدای عالمیان به طریقی که در شریعت پیمبران وارد شده. ( ناظم الاطباء ). نیاز. ( جهانگیری ) : چنین گفت امروز شاه از نماز همانا نیاید به کاری فراز.
فردوسی.
او بیان می کرد با ایشان به راز سِرّ انگلیون و زنار و نماز.
مولوی.
|| صلوة. ( السامی ). نوعی عبادت مخصوص اهل اسلام. ( آنندراج ). عبادت مخصوص مسلمانان که به طور وجوب و در شبانه روز پنج بار ادا کنند. صلاة. ( از فرهنگ فارسی معین ) : عهد و میثاق خویش تازه کنیم از سحرگاه تا به وقت نماز.
آغاجی.
طاعت تو چون نماز است و هر آنکس کز نماز سر بتابد بی شک او را کرد باید سنگسار.
فرخی.
میان دو نماز پیشین و دیگر به خانه ها بازشدند. ( تاریخ بیهقی ص 361 ). مصلی نماز افکنده بودند نزدیک صدر از دیبای پیروزه. ( تاریخ بیهقی ). رسم خطبه نماز را خطیب به جای آورد. ( تاریخ بیهقی ص 293 ). گفتم که نماز ازچه بر اطفال و مجانین واجب نشود تا نشود عقل مخیر.
ناصرخسرو.
نماز را به حقیقت قضا توان کردن قضای صحبت یاران نمی توان کردن.
خواجه عبداﷲ انصاری.
با جود تو هست از دگران خواستن چیز بر ساحل دجله چو نمازی به تیمم.
پرستش، نیاز، سجود، بندگی واطاعت، اظهاربندگی، واطاعت، ازفرائض دین، عبادت مخصوص وواجب مسلمان ( اسم ) ۱ - سر فرود آوری برای تعظیم سجده . ۲ - عبادت مخصوص مسلمانان که بطور وجوب پنج بار در شبانه روز ادا کنند صلاه ( صلوه ) . توضیح نام نمازهای شبانه روزازین قراراست : ۱ - نمازصبح ۲ - نماز ظهر ۳ - نماز عصر ۴ - نماز مغرب ۵ - نماز عشائ .یا ترکیبات اسمی : نماز آدینه .نماز جمعه .یا نماز آفتاب گرفتن . نماز کسوف.یا نماز آ یات.هرگاه آفتاب یا ماه بگیرد یا کسوف و خسوف یا زلزله شود و یا هر حادثه آسمانی وطبیعی که باعث بیم و وحشت مردم گردد نماز آیاتواجب میشود و آن دو رکعت است . یا نماز استخاره . نمازی است بدور کعت به نیت استخاره . یا نماز اشراق . صلاه ضحی نماز چاشت . یا نماز استسقائ نماز باران خواستن .خواندن این نمازهنگام کم شدن آب رودخانه ها و کمی باران مستحب است و کیفیت آن مانند نماز عید است جز آنکه بجای قنوت از خداوند تعالی عطوفت خواهند و باریدن باران را مسئلت کنند .یا نماز بامداد . نماز صبح . یا نماز پسین . نماز عصر . یا نماز پیشین . ۱ - نماز ظهر . ۲ - ظهر و دقایق ساعت نخستین بعد از ظهر.یا نماز تسبیح .نمازی است که کیفیت آن مانند نماز جعفر است صلاه تسبیح .یا ۱ - نماز ظهر.تهجد .نماز شب صلاه تهجد . یا نماز جعفر . نمازی است که گویند پیغمبر آنرا به جعفر بن ابی طالب تعلیم فرمود آن چهار رکعت است بدو تشهدود و دو سلام با کیفیتی مخصوص که در کتب ادعیه ثبت است. یا نماز جمعه .نمازی که روز جمعه گزارند. اهل سنت آنرا واجب و شیعه آنرا در غیبت امام مستحب دانند نماز آدینه .یا نماز چاشت . صلاه الاوابین صلاه ضحی . یا نماز حاجت . نمازی که بهنگام در خواست حاجتی از خدا خوانند و آن دور کعت است . یا نماز خسوف . نمازی که بهنگام خسوف ( ماه ) خوانند صلاه خسوف . یا نماز دیگر. ۱ - نماز عصر. ۲ - طرف عصر تا نزدیک غروب .یا نماز شام .نماز مغرب .یا نماز شب.نمازی به هشت رکعت که وقت خواندن آن از آخر شب تا فجر است صلاه الیل . یا نماز شکسته . نماز قصر. یا نماز صبح . نمازی که صبح خوانند و آن شامل دو رکعت است نماز بامداد دوگانه صلاه الفجر صلاه صبح . یا نماز ظهر . نمازی که بلافاصله بعد از ظهر خوانند و آن شامل چهار رکعت است نمازپیشین صلاه الاولی صلاه ظهر . یا نماز عشائ .نمازی که بشب خوانند پیش ازخفتن و آن شامل چهاررکعت است نماز خفتن صلاه العتمه صلاه العشائ . یا نماز عصر . نمازی که بهنگام عصر خوانند و آن شامل چهار رکعت است نمازدیگر صلاه العصر صلاه الوسطی . یا نماز عید فطر . نمازی که در روز عید فطر خوانند. یا نماز عید قربان . نمازی که در روز عید قربان خوانند . یا نماز عیدین . نماز عید فطر و نماز عید قربان . یا نماز قصر . نماز واجب که مکلف بسبب مسافرت باید شکسته و کوتاه خواند صلاه المسافر نماز کوتاه نماز سفر صلاه القصر . یا نماز کسوف .نمازی که بهنگام کسوف ( آفتاب ) خوانند صلاه کسوف صلاه الکسوف . یا نماز مغرب . نمازی که بهنگام غروب خوانند و آن شامل سه رکعت است نمازشام صلاه المغرب صلاه العشائ الاولی . یا نماز میانگین . نماز ظهر: و دلیل ایشان این است که نماز بمیانه روز است برای آنش نماز میانین میخواند . ترکیبات فعلی : نماز بپای داشتن . اقامه نماز نمازگزاردن : ولیقیمون الصلوه و نماز بپای میدارند بهنگام خویش . یا نماز بکمر زدن . بهنگام واداشتن طرف بگزاردن نماز از روی توهین گویند : لنگ ظهر است.پس کی پا میشوی نمازت رابکمرت بزنی ? یا بکمر کسی زدن نماز . نفرینی است کسان را : نماز بکمرش بزند که مال مردم را میخورد .
فرهنگ معین
(نَ ) [ په . ] ۱ - عبادت ، پرستش . ۲ - عبادت مخصوص مسلمانان که به طور وجوب پنچ بار در ش بانه روز ادا کنند.
فرهنگ عمید
۱. (فقه ) عبادت مخصوص و واجب مسلمانان که شامل اقامه و حمد و سوره و ذکر تسبیحات واجبئ است و پنج بار در شبانه روز به جا می آورند. ۲. (اسم مصدر ) پرستش، نیاز، سجود، بندگی و اطاعت. ۳. (اسم مصدر ) [قدیمی] تعظیم کردن در مقابل کسی. * نماز آیات: (فقه ) نمازی که پس از وقوع حادثۀ وحشت انگیز مانند زلزله و صاعقۀ شدید می خوانند. * نماز بامداد: (فقه ) [قدیمی] دو رکعت نماز که پیش از طلوع آفتاب می خوانند. * نماز بردن: [قدیمی] به خاک افتادن و سجده کردن. * نماز پیشین: (فقه ) [قدیمی] نماز ظهر. * نماز پسین: (فقه ) [قدیمی] نماز عصر. * نماز خفتن: (فقه ) [قدیمی] = * نماز عشا * نماز شام: (فقه ) [قدیمی] نماز مغرب. * نماز عشا: نماز خفتن که چهار رکعت است و بعد از نماز مغرب گزارده می شود.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] یکی از اعمال و تکالیفی که از طرف خداوند بر انسان واجب شده است نماز می باشد. "نماز" واژه قرآنی آن "صلاة" و جمع آن "صلوات" است، "صلاة" در اصل به معنای دعاء است که در بعضی از آیات قرآن به همین معنی آمده است. در آیاتی همچون: سوره توبه آیه۹ ، سوره احزاب آیه۵۶ وسوره بقره آیه۱۵۷ ، وجه نامگذاری نماز به صلاة از باب اطلاق جزء به کل است یعنی نماز شامل دعاء هم هست. نماز در ادیان گذشته نماز از عباداتی است که هیچ شریعتی از آن خالی نبوده، هر چند که گونه های آن بر حسب شریعت های مختلف فرق داشته است. به دلیل اینکه حضرت ابراهیم (علیه السلام) برپاداری نماز را هم برای خودش و هم برای فرزندش از خدای متعال طلب نمود: «رب اجعلنی مقیم الصلاة و من ذریتی...؛ پروردگارا! مرا به پا دارندۀ نماز قرار ده و از فرزندانم (نیز)...» و حضرت عیسی (علیه السلام) در گهواره از آن سخن گفت: «وأوصانی بالصلاة والزکاة ما دمت حیا؛ و تا زمانی که زنده ام مرا به نماز و زکات توصیه کرده است». جمله "و اوصانی بالصلاة و الزکاة..." اشاره به این است که در شریعت عیسی (علیه السلام) نماز و زکات تشریع شده است. توجه ویژه خداوند به نماز نماز در بین عبادات از امتیاز خاصّی برخوردار است، خدای سبحان در آغاز دریافت وحی حضرت موسی (علیه السلام) ضمن اشاره به معارف کلی دین، نماز را انتخاب کرده و می فرماید: «...اقم الصلاة لذکری؛ ... نماز را برای یاد من بپا دار.» از این آیه دو نکته روشن می شود: ۱) نماز اختصاص به شریعت خاتم الانبیاء (صلّی الله علیه وآله وسلم) ندارد. ۲) إقامه نماز باید برای یاد خدا باشد. نماز یکی از بزرگترین عبادتی است که قرآن به آن دعوت می کند. هنگامی که علی (علیه السّلام) با مشکلی برخورد می کرد به نماز بر می خاست و پس از نماز به دنبال حل مشکل به راه می افتاد و آیه را قرائت می فرمود. تکیه گاه درونی انسان صبر و تکیه گاه برونی نماز است. «یا ایها الّذین امنوا استعینوا بالصبر و الصلوة ان الله مع الصابرین؛ ای افراد با ایمان از صبر و استقامت و از نماز (در برابر حوادث سخت زندگی) کمک بگیرید. (همانا) خداوند با صابران است». در این آیه به دو اصل توصیه شده نخست مساله ی خود یاری و اتکا به نفس که به عنوان صبر از آن یاد گردیده و دیگر اتکاء به خداوند که با نماز به آن اشاره شده است.این آیه دلالت دارد بر اینکه تشریع نماز لطفی است از جانب خداوند به بندگان خود که به آن وسیله بر انجام سایر عبادات توفیق حاصل کنند چنانکه فرمود: «ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر؛ نماز از عمل قبیح و ناپسند انسان را باز می دارد». اهمیّت نماز ...
[ویکی شیعه] نماز (واژه ای فارسی و معادل کلمه عربی «صَلاة») عملی عبادی است که پنج بار در اوقات معینی از شبانه روز واجب است. در این عبادت، نمازگزار رو به قبله می ایستد و ذکرهای ویژه ای را خوانده و اعمال ویژه ای مانند رکوع و سجده را به جا می آورد. نماز به دو شکل فردی (فُرادا) و جماعت خوانده می شود. نماز، نخستین عبادتی است که بر پیامبر(ص) و پیروانش در مکه واجب شد و یکی از عبادات اصلی مسلمانان است که ادای آن در قرآن و متون دینی مورد تأکید بسیار بوده و از آن با تعبیراتی مانند «ستون دین» و «شرط قبولی سایر اعمال» یاد شده است. علاوه بر نمازهای واجب روزانه، نمازهای مستحبی فراوانی نیز وجود دارد که در روایات، برای آنها آثار و پاداش های فراوانی در دنیا و آخرت بیان شده است. مهم ترین این نمازها، نماز شب و نافله های نمازهای واجب است.
[ویکی اهل البیت] یکی از فرایض دین و عبادت مخصوصی است که مسلمانان پنج بار در شبانه روز بجا می آورند. مطابق با تصریح قرآن و شواهدی که وجود دارد نماز از ابتدای خلقت آدم یک فریضه دینی بوده است. ریشه واژه نماز درفارسی از لفظ پهلوی« نماک» گرفته شده وآن هم به نوبه خود از ریشه باستانی«نِم» ؛ به معنی« خم شدن وتعظیم کردن» مأخوذ است که به تدریج بر معنی« صلاة» یعنی عبادت ویژه مامسلمانان اطلاق گردیده است. نماز در لغت به معنای خدمت و بندگی، اطاعت و فرمان برداری،سجده، کرنش و تکریم و تعظیم به کار رفته است. ودر نماز آمدن به معنای سجده کردن و تعظیم کردن در متون قدیمی فارسی به کار رفته است: چو نزدیک رستم فراز آمدند
به پیشش همه در نماز آمدند.
فردوسی . کنیزان گلرخ فراز آمدند
همه پیش جم در نماز آمدند.
اسدی. مرحوم صاحب جواهر با استفاده از مضامین آیات و اخبار درباره اهمیت نماز فرموده است: که نماز آن چیزی است که از کارهای زشت و ناروا جلوگیری می کند و به واسطه آن آتش دوزخ خاموش می شود و موجب تقرب هر پرهیزکار و وسیله ترقی هر مؤمن پاکی است و گناهان را می شوید همچون نهر جاری که چرکی بدن را می شوید و تکرار آن در هر روز پنج مرتبه مانند تکرار شستن بدن در آن نهر است و خداوند حضرت عیسی علیه السلام را مادامی که زنده است به نماز سفارش فرمود و همچنین غیرمسیح از انبیاء دیگر را، بلکه نماز اصل اسلام و بهترین عمل و بهترین چیزی است که از جانب شرع وضع شده و نماز میزان و معیار و وسیله سنجیدن سایر اعمال مردم است، پس کسی که نماز را کامل بجا آورده باشد اجر همه اعمال او مستوفی و کامل باشد و همه آن ها از وی پذیرفته شود. پس به این جهت نماز نسبت به اعمال دیگر بلکه نسبت به دین چون عمود است نسبت به خیمه، و از این جهت نماز اول چیزی است که از اعمال بنده مورد حساب قرار می گیرد و در آن نگاه کرده می شود، پس هرگاه نماز پذیرفته شود در سایر اعمال او نظر شود و از وی پذیرفته گردد و هرگاه نماز رد شود در باقی اعمال او نظر نشود و مردود گردد، بنابراین شگفت نباشد اگر تارک نماز از کفار نامیده شود بلکه چنین است اگر علت ترک نماز استخفاف بدین باشد. و نماز آن چیزی است که حضرت امام صادق علیه السلام می فرماید نمی شناسم چیزی را که بعد از معرفت از نماز مقرب تر و محبوب تر نزد خدا باشد بلکه حضرت صادق علیه السلام فرموده هر که این نمازهای واجب پنجگانه را بپا دارد و بر اوقات آن ها محافظت کند روز قیامت خدا را ملاقات کند در حالی که برای او نزد خدا عهدی باشد که به واسطه آن داخل بهشت گردد و کسی که این نمازها را به وقتش انجام ندهد و بر آن ها مواظبت ننماید پس آن حق خدا و خاص اوست که اگر بخواهد بیامرزد او را و اگر بخواهد وی را عذاب نماید، و نماز واجب بهتر از بیست حج است که هر حجی بهتر از اطاقی است که پر از طلا باشد و همه آن ها را در راه خدا صدقه بدهند بلکه نماز واجب بهتر از هزار حج است که هر حجی بهتر است از دنیا و آن چه در دنیاست و به درستی که اطاعت خدا خدمت او در زمین است و هیچ خدمتی با نماز برابری نمی کند و از همین جهت ملائکه حضرت زکریا علیه السلام را ندا نمودند و حال آن که در محراب عبادت نماز می گزارد. و هنگامی که نمازگزار برای نماز بپا می شود رحمت حق از آسمان تا زمین بروی فرود می آید و فرشتگان او را احاطه می کنند و فرشته ندا می کند اگر نمازگزار بداند آن چه در نماز است از آن غافل نمی شود، و غیر این ها از اخباری که درباره نماز وارد شده مانند خبر شامه و غیر آن با این که آن چه به حسب اعتبار در نماز می باشد کافی و بی نیاز کننده از آثار است زیرا در آن جمع شده از عبادات آن چیزهایی که در غیر نماز جمع نشده از عبادت زبان و دل که به وسیله قرائت و ذکر و تضرع و شکر و دعا انجام می شود، آن دعایی که اگر نباشد خداوند به بندگان اعتنا نمی کند، و نیز ظاهر شدن اثر بندگی نسبت به معبود به واسطه رکوع و سجود و گذاردن شریفترین و عالی ترین موضع بدن بر پست ترین و پائین ترین موضع (یعنی خاک) و به تحقیق حضرت امام رضا علیه السلام در جواب مسائل محمد بن سنان نوشت که علت نماز اینست که نماز اقرار به ربوبیت خدای عزوجل، و نفی شریک و همتا برای او و ایستادن در مقابل خداوند جبار جل جلاله به حالت ذلت و مسکنت و خضوع، و اعتراف و طلب برای گذشتن از گناهان گذشته و گذاردن صورت بر زمین در هر روز به جهت تعظیم خداوند عزوجل می باشد و این که همیشه به یاد خدا بوده و فراموش کار و غافل از ذکر خدا نباشد و ایستادن در مقابل خدا و جلوگیر از معاصی و مانع از انواع فساد است. (در این جا آن چه از کلام صاحب جواهر مقصود بود به پایان رسید و به همین مقدار در این موضع اکتفاء می شود)
نماز نیایش یا عملی است که با هدف برقراری ارتباط نزدیک با معبود انجام می شود. در معنایی محدود، به استغاثه یا درخواست شفاعت از یک خدا یا اجدادی که به عنوان خدا پرستیده می شوند نماز گفته می شود. در معنایی جامع، می تواند به شکرگزاری یا ستایش نیز اشاره داشته باشد. واژهٔ نماز واژه ای از زبان پارسی میانه است که تلفظ درست آن نماژ می باشد و نیایش زرتشتیان بوده و ایرانیان آن را برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه در واژه نامهٔ پارسی به معنای خم شدن، سر فرودآوردن برای ستایش پروردگار، ارج نهادن و بیان بندگی و پیروی از یزدان است. [ ۱] [ ۲] واژهٔ نماز نام واژه ای از فعل نمیدن فارسی به معنی کرنش، بزرگداشت ( تعظیم ) است. پیش از حمله اعراب به ایران و ورود دین اسلام به این کشور، نیایش ایرانیان زرتشتی در زبان پهلوی نماژ یا نماچ نام داشت. [ ۳] سپس ایرانیان از همان واژه برای خواندن الصلاة فی الإسلام به زبان عربی استفاده کردند. نماز یهودیان نیز تِفیلا نام دارد. برخی حدس زده اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده باشد که محتمل نیست؛ زیرا واژهٔ نماز خود واژه ای ترجمه شده از زبان پارسی باستان به زبان پهلوی ساسانی است و واژهٔ درست و اصیل آن در نیایش های مزدیسنان، نِمَنگه نام دارد. [ ۴] [ ۵] «صلاة» اعراب که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» به کار برده شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، عبادت، سلام و تعظیم است و اگر به الله نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان می باشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی گفته می شود که متّشکل از اجزاء و شرایط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به زبان عربی به جا آورده شود. نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام می شود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت می باشد. از همین روست که در کتاب مقدس مسلمانان به شکل «صلاة» آمده و در معنای واژه نماز است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً…» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه می نویسد: «احدی جز منکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…». در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده می شود، مدّ نظر نمی باشد.
نماز (مزدیسنا). نماز یکی از واجبات و عبادت های مزدیسنا است که برای داشتن توجه همیشگی به دستورهای دینی و سپاسگزاری خدا گزارده می شود. [ ۱] [ ۲] این دستورها عمدتاً ماهیتی اخلاقی دارند. [ ۳] هنگامی که کودکی در یک خانواده زرتشتی به سن «رشد فکری» می رسد و دین زرتشت را می پذیرد، پس از سدره پوشی به تکلیف می رسد. سن رشد فکری معمولاً میان ۸ تا ۱۵ سالگی ( بیشتر ۹ تا ۱۱ سالگی ) [ ۴] است. [ ۵] امروزه، نماز پنجگانه را معمولاً موبدان می گزارند و بیشتر زرتشتیان به خواندن دعاهای صبحگاه و شامگاه اکتفا می کنند. [ ۶] [ ۷] پیش از نماز گزاردن، باید کارهای زیر را انجام داد:[ ۸] • پاکی تن در هنگام آغاز نماز • پوشیدن سِدره و کُشتی • پاک بودن لباس از آلایش • شستن دست و رو • رو نمودن به قبله زرتشتیان هر روز در ۵ گاه اهورامزدا را نماز می گزارند و هنگام این نمازها دارای محدودیت زمانی است. [ ۱] [ ۹] [ ۱۰] معمولاً در فصل تابستان، گاهِ رپیتون که هنگام گرما است؛ خوانده نمی شود. [ ۱] قبله زرتشتیان نور و روشنایی است. آنان می توانند در روزها به سوی خورشید و شب ها در برابر نور ماه، آتش، شمع یا چراغ روشن نماز بخوانند. [ ۹] [ ۱۱] زرتشتیان تنها در آتشکده رو به آتش نماز می گزارند و حتی کسانی که در همسایگی یک آتشکده هستند نیز رو به آن نیایش نمی کنند. [ ۱۲] آتش در مزدیسنا نماد «اشه» است. آتش موجود در آتشکده به عنوان درفش مزدیسنا و نماد هویت دینی–فرهنگی زرتشتیان به شمار می رود. [ ۱۳] زرتشتیان معتقدند نمی توان برای خدا حدود و جهاتی قایل شد، و به دستور زرتشت نور را به عنوان نمادی از فروغمندی اهورامزدا نماز می گزارند. [ ۶] [ ۱۱] در میان برخی از عامه مردم به ویژه مسلمانان، پنداشته می شود که نمازگزاری زرتشتیان به سوی آتش، آتش پرستی است. [ ۱۴] اما در واقع نمازگزاردن رو به آتش، به عنوان پرستش آتش به جای خدا نیست. [ ۱۵] زکریای قزوینی می نویسد: آنگاه که زرتشت خود را پیامبر خواند، چون نتوانست خود را به پیشگاه گشتاسپ برساند، روزی از شکاف سقف ایوانی که گشتاسپ در آن بود فرود آمد و گشتاسپ و همهٔ کسانی که در آنجا بودند هراسان شدند. گشتاسپ پرسید تو که هستی؟ گفت: من پیامبرم و از سوی خداوند به نزد تو آمدم. گشتاسپ گفت: گرچه ما این شگفت را دیدیم که تو از سقف فرود آمدی ولی به این بسنده نکنیم. ما را دانشمندان و بزرگان بسیاری است و باید با آنها مناظره کنی و اگر آنها به درستی تو گواه دادند، ما تو را پیروی خواهیم کرد. اشوزرتشت پذیرفت و شاه بفرمود تا دانایان را گرد هم آورند تا سخنان زرتشت را بشنوند. دانایان سخنان را شنیدند و گفتند او را در راه راست یافتیم ولی باید معجزه ای نیز بیاورد. گفتند دارویی به بدنش بمالیم و مس گداخته بر آن بریزیم و اگر به او آسیبی نرسید، او را باور داریم. آنگاه مس گداخته به سینه زرتشت ریختند و به او گزندی نرسید و مس گداخته به موهای وی رسید و همچون گوی مسی سرد شد. بخشهایی از این گوی های مسی را در گنجینهٔ پادشاهان مجوسی یافتند و گرامی داشتند. پس از این عذری نماند و زرتشت را به پیامبری برگزیدند و به دستور گشتاسپ در سراسر کشور آتشگاه ها ساختند و آتش را قبله خواندند و نه خداوندگار.
نماز (مسیحیت). نماز در مسیحیت یک فعالیت مهم در مسیحیت است و چندین شکل مختلف برای این عمل استفاده می شود. [ ۱] نماز های مسیحی متنوع هستند: آنها می توانند کاملاً خودانگیخته باشند یا به طور کامل از روی یک متن خوانده شوند، مانند یک خلاصه، که شامل ساعات متعارفی است که در زمان های ثابت نماز خوانده می شود. هنگام نماز، معمولاً حرکات خاصی همراه با نماز است، از جمله دست بستن، سر به زیر انداختن، زانو زدن ( اغلب در زانو زدن نیمکت در عبادت شرکتی یا در زانو زدن یک روحانی در عبادت خصوصی ) و سجده.
نماز (یهودیت). نماز در دینِ یهود یا تِفیلا ( به عبری: תְּפִלָּה ) و در جمع تِفیلیم یا تِفیلوت، به نماز و نیایش روزانهٔ یهودیان گفته می شود. توضیحات دقیق در این خصوص را می توان در سیدور یا بخش های میشنا کتب سنتی دعای یهودیان جست. یهودیان معمولاً در هر روز سه نماز می خوانند و در روز شبات و سایر روزهای مقدس، فرقه های ارتدکس و محافظه کار یک نماز اضافی، به نام موساف می خوانند. نماز پنجمی هم به نام نئیلا وجود دارد که اکنون تنها در روز یوم کیپور، دهمین روز از ماه تیشری که واقع در اوایل پاییز است خوانده می شود. می توان نماز را فرادا یا به جماعت یا به همراه منیان خواند. مثل نماز در اسلام، در یهودیت هم نماز جماعت ارجح و بلندمرتبه است و بخش هایی هم دارد که جز در جماعت اجرا نمی شود. اکثر مراسم آیینی در یهودیت با یک ملودی سنتی به نام نیگون به حالت آوازی قرائت می شود. در هر کنیسه، سکویی کم ارتفاع وجود دارد که حذان بر فراز آن این مناجات را رهبری می کند. یهودیان شرقی فعلی، زبان ییدیش دارند که داوین ''Daven'' نام دارد و همان معنای نماز خواندن می دهد، یهودیان ارتدوکساشکنازی بسیار از آن استفاده می کنند. در تلمود دو الف از رسالهٔ تعنیت با اشاره به شماع می گوید: «خدا را با همه دلتان عبادت کنید»[ ۱] میمونید می نویسد: آن عبادت با حضور قلب همین نماز است؛ لذا نما زها را، بودا شبا لو هم می خوانند که یعنی عبادت از قلب و با قلب. [ ۲] میمونید نماز را تکلیف عبادی تورایی می شناسد ولی زمان و تعداد آن را نه. زنان اگر نماز برایشان واجب باشد تنها یکی از نمازها و ترجیحاً صبح را لزوماً باید بخوانند و باقی اختیاری است. شرکت نکردن زنان در دیگر نمازها، نوعی معافیت محسوب می شود. در تلمود ( ماسخت براخوت ۲۶ب ) دو دلیلی برای سه گانه بودن نماز می آورد: • هر نماز برابر یک قربانی در هیکل سلیمان در قدیم است که یک تعمید در صبح یکی در عصر بوده است و آخر شب هم بقایای تعمید روزانه را می سوزاندند. • این نمازها یادگاری شاه پدران سه گانه هستند که طبق تورات ابراهیم صبح ها و اسحق عصرها و یعقوب شب ها نماز می خواند اما حتی با تکیه بر این نظر زمان خواندن نمازها و نماز موساف هم بر اساس نظر قبلی تدوین و تشریع شده است. داوود و دانیال هم سه بار در روز نماز می خواندند. در مزامیر داوود آمده است: «صبح و عصر شب می گریم و عبادت می کنم و او صدایم را خواهد شنید[ ۳] »
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
دانشنامه آزاد فارسی
عبادتی در شریعت اسلامی مشتمل بر اذکار و افعالی که با شرایط ویژه به جا آورده می شود. در احادیث و روایات اسلامی، فاصلۀ بین ایمان و کفر ترک نماز است و اگر نماز کسی نزد خداوند پذیرفته نشود هیچ عمل او پذیرفته نخواهد شد. از رسول خدا (ص) نقل است که بی نماز را شفاعت نخواهد کرد. نماز بر دو گونه است: واجب و مستحب. نمازهای واجب عبارت اند از: نمازهای یومیّه (شبانه روزی)، آیات، نماز قضای پدر که بر پسر بزرگ تر واجب است، و نمازی که با نذر، عهد و قسم واجب می شود. برخی فقها نماز جمعه را هم واجب دانسته اند. اما نمازهای مستحبی اندازه ندارد. در خبر است که نماز مستحبی موجب تقرب بنده به خدا است، هر کس هر چقدر که بخواهد می تواند بخواند. به نمازهای مستحبی نافله گویند. بر هر مسلمان واجب است در شبانه روز هفده رکعت نماز بخواند که به آن نمازهای یومیّه گویند: دو رکعت در صبح، در ظهر و عصر هر کدام چهار رکعت، سه رکعت در مغرب، و چهار رکعت در عشا (بعد از نماز مغرب). با احتساب ۳۴ رکعت نافله جمع نمازهای واجب و مستحب در شبانه روز به ۵۱ رکعت می رسد. البته در روز جمعه، چهار رکعت به نوافل افزوده می شود. همچنین، مسافران نمازهای چهار رکعتی یومیّه را دو رکعتی می خوانند که به آن نماز قَصر یا شکسته می گویند (← مسافر_(فقه)). کیفیت نمازهای یومیّه چنین است: در حالت ایستاده (قیام) نیّت می کنند و تکبیرةالاحرام می گویند. سپس یکی از سوره های قرآن را که سجده ندارد، به دنبال سوره حمد می خوانند (قرائت). آن گاه خم می شوند طوری که دست ها به زانو برسد (رکوع) و عبارتی خاص می گویند (ذکر). بعد می نشینند و پیشانی بر زمین می گذارند (سجده). در سجده نیز گفتن ذکری خاص واجب است. سجده دو بار تکرار می شود، و پس از آن یک رکعت از نماز به آخر می رسد. در پایان رکعت دوم و رکعت چهارم، در حال نشسته ذکری خاص می گویند (تشهد). در رکعت چهارم، پس از تشهد، سلام می دهند و نماز پایان می یابد. واجبات نماز یازده چیز است: نیّت، تکبیرةالاحرام، قیام، رکوع، سجود، قرائت، ذکر، تشهد، سلام، ترتیب و مُوالات (پی درپی بودن اجزای نماز). پنج جزء از واجبات نماز رکن است و بدون آن ها نماز باطل می شود: نیت، تکبیرةالاحرام، قیام، رکوع، و دو سجده. نمازهای یومیّه هر کدام باید در وقت مخصوص یا مشترک خودشان خوانده شوند. در حین نماز نباید به کار دیگری پرداخت. مرد باید به هنگام نماز، عورت ها و زن باید همۀ بدنش را، به جز صورت و دست ها و روی پاها، بپوشاند. بدن و لباس نمازگزار باید پاک باشد. نماز مرد در لباس ابریشمی خالص و زرباف، و نیز برای مرد و زن در لباس و مکان غصبی باطل است. نماز باید رو به قبله (کعبه) باشد. پیش از نماز باید وضو گرفت و چنانچه غُسلی (← غسل) برعهدۀ نمازگزار است، به جا آورد. نماز کودک و مجنون صحیح نیست. سفارش شده است که نماز در مسجد خوانده شود، به ویژه مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفه، بیت المقدس و مسجد جامع هر شهر. خواندن نماز در بعضی جاها کراهت دارد، مانند نماز در حمام، روبه روی عکس، مجسمه، قبر و چراغ. به خواندن نمازهای یومیه در اول وقت بسیار توصیه شده است.
چند اشتباه تایپی دیگر هم هست . . . ؟؟؟؟؟ به جای حذف حقایق را که نوشتم ؛ حداقل به غلطهای فراوان نوشتاری ومعنائی در این سایت اصلاح کنید! وعکس های مبتذل پاک کنید! ... [مشاهده متن کامل]
ونظرات کاربران کفرآمیز وتوهین وتمسخر و. . . پاک کنید!!!! قابل تأسّف هست!!! #3 باز نویسی: در اوستا: ǰastay /جَستَی/ نماز - نیایش - خواهش - خواستارس!!!
فرهنگ اوستائی: نماز= zbāta !!!!یاری خواسته ni - zbā - نیایش !!!!! نماز کردن nēmō - vanhu نماز - خوب!!!! nēmō - bara
نماز در پارثی کهن وجود ندارد و کلمه فارسی نو محسوب میشه.
اختصار "نماز" که نوشتم؛ توسّط مدیریت حذف شد!!! عجب!!!! . . . . به N کتاب �رهیافتی به گاهان زرتشت و متن های نواوستایی� اثر "هانس رایشلت" رجوع کنید
سلیم نماز: نیایش نامه، چرا که برای هر آموزنده ای نخست مانند یک نسخه و بهتر بگم نامه داده می شود بعد آن را می آموزند مانند هر نسخه آموزشی دیگر.
بدون "صَلات" ( صلواة ) ؛ چطور مُمکنه حُضور خُداوند مُتعال حِس کرد؟؟؟ مگه میشه؟؟؟ نکنه حضور شیطان واحضار جن بجای حسّ حضور الله اشتباه گرفتی!!
نماز؛ نظم، نسیم، نظیم، منظم، منظوم، تنظیم شدن با نظم و نظام و منظومه ی زمانبندی شده ی طبیعت صلاة؛ سلطه، تسلی، آرامش، اطلس، مسلط شدن بر امیال و غرائز نفسانی
اهدنا صراط المستقیم ( خدایا به راه راست ما را هدایت بفرما ) در نماز همت های دیگر … . خدا گفته از تو حرکت از من برکت .
جالب است بدانید که برابر های پارسی برای هر پنج وقت نماز وجود دارد و در زبانهای همچون : اویغوری ، تاجیکی ( افغانستان ، تاجیکستان و ازبکستان ) بگونه گسترده بکار برده می شوند ؛ این ها هستند: ( تازی ) ( برابر پارسی ) ... [مشاهده متن کامل]
۱ - صلواة مغرب نماز شام ۲ - صلواة عشا نماز خفتن ۳ - صلواة فجر نماز بامداد ۴ - صلواة ظهر نماز پیشین/ چاشت ۵ - صلواة عصر نماز دیگر / بیگاه
نمیدانم میخواهید بدانید یا نه و میخواهید سرتان را در برف کنید یا نه. واژه "نماز" در پارسی در زبان پهلوی به ریختِ "نماچ" و در زبان اوستایی به ریختِ "نِماه" بوده است. خود این واژه "نِماه" در اوستایی هم از واژه "هندو اروپایی" "نِم" آمده است. ... [مشاهده متن کامل]
پیشمایها: رویه 329 "واژه نامه ریشه شناسیکی پارسی، انگلیسی و دیگر زبان های هندو اروپایی" فرتور: ( اگر برای شما تار است، بر روی فرتور بزنید و open in new tab را گزینش کنید ) بِدرود!
نماز واژه ای کاملا فارسیست و در پهلوی نماچ یا نماز بورتن یعنی تعظیم کردن ضمنا پسوند ak و ək در ترکی هردو در پهلوی بوده و از پهلوی به ترکی رفته واژه هایی مانند دانک ( دانه ) خانک ( خانه ) کامک ( هدف ) و وشک ( بیشه ) و رواک ( رایج ) هونیاک ( موسیقی ) همگی گویای این واقعیت است پس ترکیسازی نکنید.
نماز عربی نیست در عربی میشه صلات واژه نماز در دراز نای تاریخ دچار دگرگونی هایی شده در پارسی دیرین به آن نماژ میگفتند الان ژ پایان واژه برداشته شده وبجاش ز گذاشته شده همانند بسیاری از زبان های جهان که دچار دگرگونی در واژگان شده پارسی هم دچار دگرگونی هایی شده چه نماز بگیم چه نماژ پارسی است و عربی نیست
آقای علی تو ترکی واژگان بیگانه که بخوان وارد ساختار فعل بشن با فعل کمکی استفاده میشن . درواقع خواندن از okumaq گرفته شده پسوند اک از ترکی وارد فارسی شده alak yiyek gedek ما بخریم . ما بخوریم . ما برویم ... [مشاهده متن کامل]
این یه جهتش جهت دیگش از mek و maq جدا شده . تو فارسی معنیش چیه؟ فقط یک پسوند ساده در ضمن تو فارسی فقط ak رو داریم اما تو ترکی هم ak هم ək
نمودن / نَمیدن / نمود / وانمود/ نمودار / نَمور ( رطوبت امروزی ) / نماز / نَم /نما / نمایش /نام ( name ) / نامه و/ شهرت و . . . . . . . همگی نشان از آشکار سازی دارد . نماز بیشک به چم آشکار ساختن یا نمایش دادن است. ... [مشاهده متن کامل]
یارو نم پس نمیدهد = از خود چیزی نشان نمیدهد. نمود / نمیدن . وانمود / نمودار / نما و . . . = انچه به شما نشان داده میشود= ظاهر ساختن نام = شهرت = آوازه =آواز = انچه که دیگران تورا بدان می شناسند.
نماز از نویژ گرقته شده و واژه کردی به معنی حرف زدن است همانطور که مسجد هم از مزگه وت یا مزگه یا مز گه بمعنی جای مز ( اهورامزدا و خدا از خیو یعنی صاحب گرفته شده که همشون واژههای کردی هستند چون زبان اوستا به کردی اورامی نوشته شده
مگه اینجا مصاف ادعا است که افراد میان و دل نوشته میگذادند مطالب باید مستدل و با دلالت های ادبی و تاریخی باشه
نماز شام غریبان چو گریه آغازم به مویه های غریبانه قصه پردازم حافظ
واژه نماز معادل ابجد 98 تعداد حروف 4 تلفظ namāz نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [پهلوی: namač] مختصات ( نَ ) [ په . ] آواشناسی namAz الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین
نماز - در اصل واژه نماز به چم خم شدن و ستایش و از ریشه هندو اروپائی است. در فارسی میانه نماز ودر ایرانیان پیشین نماه namah و در هندواروپائی نموس nemos یا جایگاه ستایش و در سانسکریت نماس namas ( هندی ها ... [مشاهده متن کامل]
در هنگام احترام قدری خم و دودست خودرا بطرف فر د مورد احترام بهم میچسپانند و میگویند نماس تی یا بتو احترام ادا میکنم ) واژه نماز در لاتین nemus ودر یونان قدیم کاربرد nemos داشته است.
در جواب کاک بهمن عزیز کاک باهمه ن ئازیز سه لاو زوانی له کی خوی به تنیائی زوانی موسته قه له و زور شیرین و باشَ و هُیچ کات ربطی و زوانی فارسی نیری * لکی خوی به تنیایی زوانَ * لهجه یا گویه ش نیه * اتفاقن تاقانه زوانی که له ناو زاکروس هیه و موسته فه له و زور باشَ زوانی له کیه * زوانی له کی ژیر مجموعی هُیچ فرهنگ و هُیچ زوانی نیه * ... [مشاهده متن کامل]
هر به سه لامتی و بخته وری
نماز یک واژه آریایی هست که در زبان های آریایی مانند: اوستایی، پارسی میانه پهلوی، سانسکریت وجود دارد. پس این واژه پارسی هست. در متن چند نفر گفتند این واژه لکی هست باید بگم که لکی یک گویش از زیرشاخه زبان پارسی هست همینطور زبان لری، بختیاری، گیلکی و. . . همه از ریشه زبان پارسی باستان گرفته شده. ... [مشاهده متن کامل]
باید اینو بگم که چهار زبان جزو کهن ترین و کلاسیک ترین زبانهای جهان شناخته شدند که همشون از خانواده زبانهای هندو اروپایی هستند:انگلیسی ، یونانی، پارسی، سانسکریت. دوزبان از شاخه زبانهای آریایی است ( پارسی ، سانسکریت ) و باید اینم بگم زبانهای آریایی مادر زبانهای هندواروپایی هستند ( سانسکریت )
نماز 🇮🇷 صلاة 🇸🇦 نمازهای پنج گانه : الفجر ( در ایران میگیم نماز صبح ) : The dawn prayer ظهر : The noon prayer العصر : The afternoon prayer مغرب : The sunset prayer العشاء : The night prayer
پان ها، به نگرم بهتر است که بپندارید همۀ واژگانی که یکی از وات ها ( حرف ها ) را دارند، برای زبان قوم شما است؛ این گونه خودتان و ما را از این ریشه یابی ها آسوده می کنید. محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ ( جلد ) چهارم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویه های ( صفحه های ) ۲۷۷۶ و ۲۷۷۷ ... [مشاهده متن کامل]
واژه نماز چون وسطش حرف - آ - داره پس صد در صد تورکی هست, چون این ویژگی زبان ترکی هست که واژگانش وسطش - آ - داشته باشن
التماس اندیشه نوازیدن؛ نواژیدن و نماز همگی از یه ریشه هستند و به معنای مختلفی بکار رفته نواژیدن تغییراتی بخودش دیده که تبدیل به نماز شده روژ - > روز گوژ - > کوز - > قوز - > قوس ( کوزه یعنی قوس دار ) ... [مشاهده متن کامل]
و خیلی همسان های دیگر . . . پس میبینیم ژ به ز دگر گشته و در برخی حتی به س هم دگر شده پس نواژیدن - > نوازیدن یعنی صداهایی که در مواقع گرفتاری یا نیاز با یا بدون وسیله ( زبان یا ابزار موسیقی ) برای آرام کردن ( رامشگری ) یا کسب نتیجه مطلوب ( دعا ) رانده میشود که به مازندرانی نواجش گفته میشه بنابراین نمازنده یا نوازنده یعنی کسی که صحبتهای التماس وار دارد = التماس دعایی که امروزه همه به سر زبون میگن یعنی همون نماز - به معنای پرستش نیست بلکه در جمله هایی برا راحتی اینطور معنا کردند پس نماز خواهشیت که در گفتاری عاجزانه از طرف مقابل خود می خواهید امروز بر که نماز خواندی؟ یعنی امروز از چه کسی التماس دعا ( کمک ) داشتی؟
عبادت
نماز یک واژه کاملان لکی است همانطور که خانم حسنوند در بالا اشاره کرده است نم ماز نم به معنی خم شدن و ماز به معنی بلندی جمعا میشه نماز و معنی خم شدن و بلند شدن در مقابل معبود است - نماز کلمه ای لکی است
به گمانِ من، بر پایه یِ ( پسوندِ اَنگ ( ه ) ) در زبان اوستایی و تکواژ ( آز ) می توان کارواژه ( نماختن یا نمازیدن ) را بکارگرفت. در ست بمانندِ ( آغاز/آغازیدن ) ، ( تراز/ترازیدن ) ، ( فراز/فرازیدن ( فراختن ) ) و. . . ... [مشاهده متن کامل]
اینکه آیا با توجه به چمِ ( کُرنش ) در واژه ( نماز ) ، پیوندی با پیشوندِ ( نی یا نِ ) وجود دارد، پرسشی است که باید زبانشناسان به آن پاسخ دهند.
واژه ( نماز ) ، در زبان اوستایی ( نَمَ، نِمَنگه ) و در زبانِ پهلوی ( نماز ) بوده است: چنانکه در رویه هایِ 830 و 831 از نبیگِ ( فرهنگِ واژه های اوستا ) و در رویه ( 57 ) از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچکِ پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:
عذرا خانم نماز فارسی است و گرنه هزار تا کلمه دیگه داریم که آز داره شما دارید همه چی رو به هم مربوط میدید
نماز از واژه پهلوی نماژ گرفته شده و به نیایشی که همراه آهنگی خاص سروده شود است، کلمه واژ نیز از همین خانواده است چنانچه باباطاهر میگوید: چه واژم با که واژم از چه واژم سپس به واژه نماز تبدیل گشته
تُرک ها پیش از پذیرِش اسلام ؛ هیچ دینی نداشتن جز شِمِن باوری و جادوگری ؛ مسلمانان عرب هم به نماز میگویند { صلاه } نه نماز !! این واژه صددرصد ایرانی است که در آغازِ گاتهای زرتشت گفته شده : اهیا یاسا [ نمانگها ] و از نماز گذاردن میگه . نماز یا نماژ ایرانی است
تعظیم کردن
در زبان ترکی کلمه ای که با ن شروع بشه وجود نداره، لذا نماز برای از منظر زبان ترکی بخواهیم بررسی کنیم باید قبلش یک یا دو واج بیافزاییم. نماز به نظرم از یانماز گرفته شده به معنی نسوز. زردشتیان هنگام نماز آتش برمی افروزند و برای نماز را به پا می دارند تا از آتش در امان باشند
نَمازیدن.
نماز، تمرینِ ادب در برابر پروردگار متعال هست، و ادب بالاتر از آداب هست. ادب یعنی در برابر یک امر تکراری صبوری کردن و خوب رفتار کردن. اما آداب معمولا در برابر امور جدید هم رعایت می شود. و ادب سخت تر هست. ... [مشاهده متن کامل]
که اگر این سختی را به جان بخریم به درک عظمت پروردگار می رسیم و این درک، درک های دیگر را در ما افزایش میده و به مقام معرفت می رسونه. اگر تلخیِ سر وقت نماز خوندن رو جون بخریم و ادب رو رعایت کنیم، به نوعی خیلی صعود خواهیم کرد. در هرچیزی. . . اگر بگیم که وظیفه ام الان عبد بودن و گفتن حمد خداست و لاغیر. . . اگر در وقت نماز اینگونه باشیم، به مرور شیرینی اش را خواهیم چشید. . . سخته اما میرزه. . .
این واژه فارسی است. اونی که میگه هرچی از داره تورکیه از لحاظ مغذی کمبود داره. پس واژگان عربی=ریاض، لحاظ، اهواز، و. . . . وواژگان فارسی=نیاز ، ناز ، دراز، و. . . . هم ترکین، یکم فکر کنید بعد جوک بگید. ... [مشاهده متن کامل]
اگه دراز تورکیه چرا خود تورکا از اوزون استفاده می کنند؟ اگه آواز تورکیه چرا استفاده نمی کنند؟؟ خود اوخوماخ از خواندن فارسی گرفته شده، همون آخ که به کلمات تورکی اضافه میشه از آک فارسی گرفته شده. لطفا از افکار خنده دار خود بکاهید
نماژ یا نماز برابر است با گفتن نیاز در جای جای شهنامه بزرگ بر این چم به کار آمده است: بیامد خرامان و بردش نماز به بر در گرفتش زمانی دراز با همین چم نیز در دین �اسلام� به ستایش های پنج گاهی، که دسته ای در پنج گاه و دسته ای در سه گاه بر آن می شوند، نماز می گویند. بر زبان آوردن و گفتن نیاز ... [مشاهده متن کامل]
نماز : دکتر کزازی واژه نماز را با واژه ی نرم و خم از یک ریشه می داند و می نویسد : ( ( " نرم "در اوستایی نمره namra بوده است . به معنی آنچه می تواند خمید . ستاک نم ، همان است که در " نماز " نیز بکار برده شده است ؛ در نماز ، به کرنش ، بالا را می خمانند . ) ) ... [مشاهده متن کامل]
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 220. ) در جای دیگر می نویسد :نماز با همین ریخت در پهلوی کار برد داشته است . ریخت سغدی آن نماچ بوده است . ستاک واژه ، نم nam ، در اوستا نمه nama به معنی خم شدن است . ( ( به رسم نماز آمدندیش پیش وزو برگرفتند آیین خویش. ) ) ( همان ، ص 234. ) همچنین در با لا نوشته ی یکی از دوستان ( دیارا ) نوشته ی دکتر کزازی را تایید می کند که نوشته اند : ( ( نِم درگویش استان لرستان به معنی خم شدن است. ) ) به نظر نگارنده نماز یعنی راز و نیازی که توام با خم شدن بدن به نشانه ی کرنش و بندگی است .
نماز با تلفظ درستش ناماز ( نام آز ) یک کلمه ی تورکی است. از دسته کلماتی که آخرش آز دارند. مثل آراز، آواز، ساز ( ساز قالماق، ساز پالماق ) ، باز ( پرنده ی شکاری، عادت کردن مثل هوسباز و قومار باز ) ، دیاز، ... [مشاهده متن کامل]
ایواز ( عیوض غلط است ) ، آیاز، داز ( تاس=طاس=کچل ) ، راز ( ر در تورکی باید یا قبل از خودش و یا بعد از خودش یک حروف صدا ( سدا ) دار بیاید. . . . کلماتی که اولشان نام دارند. مثل نامیک، نامدار، نامور، نامجو، نام آور. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . نماز خواندن با کتاب خواندن فرق دارد. نامازی قیلدیم. . . . نامازی اوخودوم ( فعل خواندن پارسی از اوخوماق تورکی گرفته شده است ) . نام از تورکی به اینگلیسی رفته شده است. نی م
من فک میکنم کلمه نماز در زبان فارسی جمع دو کلمه نما یعنی نشان دادن. وناز کردن یعنی افتخار کردن است یعنی عاشقی که کاری در جلب توجه معشوق کرده حالا با نشون دادن و ناز کردن میخواهد در اوج لذت با معشوق دیدار و حرف بزند
گریه کردن بعضی اساتید ادب گویند نماز در مواقعی به معنای گریه کردن است
نِم درگویش استان لرستان به معنی خم شدن است.
آیا واژه نماز و صلاه هم معنی هستند؟ پرسش و پاسخپرسمان نماز آیا واژه �نماز� درفارسى و �صلاه� در عربى از ابتدا به معناى همین افعال و حرکاتِخاص به کار رفته است؟ * عدهاى معتقدند واژه نماز درلغتِ فارسى از لفظ پهلوى نماک ( namac ) گرفته شده که آن هم از ریشه ایرانِباستان واژه�نم� ( nam ) به معناى خم شدن و تعظیم کردن گرفته شدهاست. ( 1 ) ... [مشاهده متن کامل]
از جملهمعانى نماز در کتابهاى لغت فارسى عبارتند از: بندگى، اطاعت، سجود، پرستش، خدمتکارى و فرمانبردارى. ( 2 ) برخى معتقدند �صلاه� از ریشه عبرى گرفته شده و به معناى کنیسه یهودیان است؛ به نظر نولدکه ( 3 ) �صلوه� از لفظ عبرى �صلوها� مشتق است ( 4 ) . چنانکه لفظ �صلوات� در آیه 40 سوره حج: ( …لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ ) نیز به همین معنا مىباشد. ( 5 ) راغب مىنویسد: اصل �صلاه� براى دعا بوده و از باب نامگذارى کل به نام اجزایش، بر نماز که بخشى از اجزاى آن دعا است ( 6 ) اطلاق گشته. صاحب قاموس هم به دنبال دیدگاه مرحوم علامه طباطبائى ( رحمه الله ) �صلاه� را به معناى توجه و انعطاف گرفته است وافعالى را که مسلمانان باآن کیفیت خاص انجام مىدهند، نیز یکى از مصادیق توجه و انعطاف به خداوندمىداند. ( 7 ) این واژه در اصطلاح بر عبادتى مخصوص با کیفیتى خاص اطلاق مىشود ( 8 ) . درآیه: ( هُوَ الَّذِی یصَلِّی عَلَیکُمْ وَمَلاَئِکَتُهُ لِیخْرِجَکُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً ) ( 9 ) نیز صلاتى که به خداوند نسبت داده شده، به معناى رحمت ویژه خداوند در حق مؤمنان است. ( 10 ) ——————————————————————— 1. بن خلف تبریزى، برهان قاطع، تحقیقمحمد معین، ج4، ص2167. 2. همان؛برهان قاطع، فرهنگدهخدا، ج14، انتشارات دانشگاه تهران، ص22731. 3. دانشمندآلمانى که آثارى در زمینهعلوم قرآن دارد. 4. ر. ک:دکتر محمد خزائلى، احکام قرآن، ص 338. 5. ر. ک:راغباصفهانى، مفردات الفاظالقرآن، ماده صلا. 6. ر. ک: همان، مفرداتالفاظالقرآن. 7. ر. ک:سیدعلى اکبرقرشى، قاموس قرآن، ج4، ص149ـ148. جهت مطالعه بیشتر ر. ک:دکتر محمد خزائلى، احکام القرآن، ص338ـ340. 8. همان؛ برهان قاطع، همان مفردات الفاظ القرآن، محمد سیدگیلانى، ص285. 9. احزاب، آیه43. 10. ر. ک:علامه طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، ج16، ص335.
معنی لغت نماز نماز یک واژه ی لکی است . نماز برگرفته از ( نِمِز nemez یا نِزم nezm ) در زبان لکی است در زبان لکی ( نِزم یا نِمز ) به معنی کوتاه است همانگونه که ( بَرز barz ) در این زبان به معنی بلند است در نتیجه انسان در موقع رکو و سجود زمانی که خَم میشود قد او کوتاه میشود و در واقع ( نِزم ) میشود بلند شدن و کوتاه شدن در جمع بندی لکی نِزم و بَرز = نماز ... [مشاهده متن کامل]
زبان لکی با بیش از سی هزار واژه ی مستقلبه عنوان یک زبان غنی و مستقل ثبت میراث ملی شد