[ویکی فقه] فقه به معنای فهمیدن و درک کردن می باشد که به استنباط احکام شرع کمک می کند.
فقه در لغت، به معنای دانستن و فهمیدن است، به معنای درک کردن چیزهای مخفی نیز آمده است. راغب در مفردات، آن را پی بردن از معلومات حاضر به معلومات غایب معنا کرده است.
فقه در اصطلاح
در اصطلاح بنابر اینکه فقه یک علم می باشد، به علم و استنباط احکام شرع از روی رأی و اجتهاد فقه اطلاق می شود.
فقه در اصطلاح علما
کلمه فقه به تدریج، در اصطلاح علما، به خصوص فقها، فقط به «فقه الاحکام» اختصاص یافته است و امروزه از کلمه «فقه» فقط مسائل عملی اسلام از
واجب و
حرام و مانند آن ها به نظر می آید. به عبارتی علمای اسلام با الهام از برخی روایات، تعالیم اسلامی را به سه بخش «عقاید»، «اخلاق» و «احکام و قوانین عملی» تقسیم کرده اند. آنان کلمه «فقه» را فقط در مورد «احکام و قوانین عملی اسلام» به کار برده اند.
فقه در قرآن و روایات
...
[ویکی شیعه] فقه، دانشی اسلامی برای به دست آوردن احکام عملی یا تکالیف دینی. احکام فقهی از طریق استدلال و تحقیق در منابع چهارگانه به دست می آید که عبارتند از قرآن، سنت،
اجماع و عقل. فقه در بین
اهل سنت و شیعه، از ابتدای اسلام دوره هایی را سپری کرده است. دوره مشترک بین این دو مذهب را دوره تشریع می گویند که زمان حضور پیامبر(ص) است.
فقه در
لغت به معنای فهم، علم و زیرکی به کار رفته است. در اصطلاح نیز به معنای علم به احکام جزیی شرعی یا به دست آوردن و شناخت وظیفه عملی مکلف به کمک منابع و ادله شرعی است.
حُکم در اصطلاح فقهی، خطابی است شرعی که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به فعل مکلّف تعلق می گیرد. احکام دسته بندی های مختلفی دارند و اقسامی گوناگون. احکام وضعی و تکلیفی دو قسم از مهم ترین اقسام حکم شرعی اند. احکام اولی، ثانوی و احکام حکومتی و ولایی از دیگر اقسام مهم حکم شرعی اند.
[ویکی اهل البیت] کلیدواژه: فقه، حقوق، فقهاء، پیشینه علم فقه
علم فقه از وسیع ترین و گسترده ترین علوم اسلامی است. تاریخش از همه علوم دیگر اسلامی قدیمی تر است. در همه زمان ها در سطح بسیار گسترده ای تحصیل و تدریس می شده است. فقهاء زیادی در اسلام پدید آمده اند که غیرقابل احصائند. برخی از این فقهاء از نوابغ دنیا بشمار می روند.
کتب فوق العاده زیادی در فقه نوشته شده است. بعضی از این کتب فوق العاده ارزنده اند. مسائل فراوانی که شامل همه شئون زندگی بشر می شود در فقه طرح شده است. مسائلی که در جهان امروز تحت عنوان
حقوق طرح می شود با انواع مختلفش، حقوق اساسی، حقوق مدنی، حقوق خانواده، حقوق جزائی، حقوق اداری، حقوق سیاسی و...
در ابواب مختلف فقه با نام های دیگر پراکنده است. به علاوه در فقه مسائلی هست که در حقوق امروز مطرح نیست، مانند مسائل عبادات. چنان که می دانیم آنچه از فقه در حقوق امروز مطرح است به صورت رشته های مختلف درآمده و در دانشکده های مختلف تحصیل و تدریس می شود. این است که فقه بالقوه مشتمل بر رشته های گوناگون است.
در نگاه بدوی و مراجعه ابتدایی به کلمات و تعبیرات کثیری از اهل لغت، به نظر می رسد که «فقه» به معنای مطلق فهم باشد. از تعبیراتی نظیر گفته های ذیل چنین استفاده ای می شود:
لیکن با تأمل و نگاهی مجدد، خصوصاً به عبارات لغویانی که در مقام تعیین تفاوت های ظریف بین واژگان متشابه برآمده اند و فروق اللغه را تدوین کرده اند، به این نتیجه می رسیم که «فقه» در لغت مطلق فهم نیست، بلکه موشکافی و ریزبینی و فهم دقیق را «فقه» گویند.
کلمه «فقه» و «تفقه» در قرآن کریم و در احادیث، زیاد بکار برده شده است. مفهوم این کلمه در همه جا همراه با تعمق و فهم عمیق است. در قرآن کریم آمده است: «فلولانفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون»؛ چرا از هر گروهی یک دسته
کوچ نمی کنند تا در امر دین
بصیرت کامل پیدا کنند و پس از بازگشتن، مردم خود را اعلام خطر نمایند، باشد که از ناشایست ها حذر نمایند.
[ویکی الکتاب] معنی
لَا تَفْقَهُونَ: نمی فهمید(کلمه فقه یعنی فهمیدن چیزی ودرپی آن در پذیرش و تصدیقش استقرار یافتن)
معنی
یَتَفَقَّهُواْ: تا آگاهی یابند - تا بفهمند (کلمه فقه یعنی فهمیدن چیزی ودرپی آن در پذیرش و تصدیقش استقرار یافتن)
تکرار در قرآن: ۲۰(بار)
(به کسر اول) فهمیدن. در مصباح گفته: «اَلْفِقْهُ:فَهْمُ الشَّیْء». . گفتند ای شعیب ما بسیاری از آنچه را که میگویی نمیفهمیم. . قلوبی دارند که با آنها نمیفهمند. . سیاق آیات ماقبل و مابعد که در باره
جهاد است نشان میدهد که مراد از «لِیَنْفِرُوا» رفتن به جهاد و مراد از «فَلَوْلانَفَرَ» رفتن به محضر رسول خدا«صلی اللَّه علیه و آله» برای طلب علم و تفّقه در دین است. یعنی نمیشود همه مومنان برای جهاد بکوچند، چرا از هر قوم گروهی به مدینه کوچ نمیکنند که در دین فقیه و دانا شوند و وقت برگشتن قوم خویش را انداز کنند، که شاید اندازشدگان طریق احتیاط از عذاب درپیش گیرند. بنابر این حکم فوق به هنگام نزول
آیه شامل اهل مدینه نبوده که درباره آنها در آیه قبلی آمده که نباید از رسول خداتخلف کنند«ما کانَ لِاهْلِ الْمَدینَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْاَعْرابِ اَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسوُل ِ اللَّهِ...» به عبارت دیگر: اهل مدینه برای تفقه احتیاج به کوچ نداشتند زیرا تفقه در مدینه برایشان میسر بود، ولی اگر از بلاد دیگر همه به جهاد میرفتند مجالی برای تفقه نمیماند، در تفسیر عیاشی و صافی روایاتی هست که مضمون فوق را در خصوص کوچ برای تفقه و استفسار از حال امام «علیه السلام» بعد از فوت امام قبلی، تأیید میکند. در تفسیر المنار و جلالین هردو فعل را راجع به جهاد گرفته یعنی: نمیشود همه مومنان به جهاد بروند چرا از هر قوم گروهی به جهاد نمیروند که گروهی نیز بمانند و تفقه کنند و جنگجویان را آنگاه که از جهاد بازگشتند انذار کنند. ولی: این احتیاج به تقدیر دارد و بر خلاف ظهور آیه است. در کشاف و جوامع الجامع مراد از هر دو فعل کوچیدن برای تفقه است یعنی: کوچ همه درست و عملی نیست بلکه باید عدهای بکوچند... این معنی بسیار مناسب است ولی سیاق آیات قبلی و بعدی که در باره جهاد است آن را تأیید نمیکند. به هرحال: آیه اهمّیت و لزوم کوچ برای فراگرفتن علم از حوزههای علمیّه را روشن میکند و در آخر قید میکند که این تفقّه و فراگرفتن علم برای آن است که پس از برگشتن مردم را انذار کنند و از مخالفت امر خدا بر حذر دارند.
[ویکی فقه] فقه (اصول). فقه، علم به
احکام شرعی فرعی از دلایل تفصیلی می باشد.
فقه، در لغت به معنای فهم ،
فطانت و فهم عمیق و دقیق به کار رفته است.
در قرآن
این
واژه در قرآن و
احادیث کاربرد گسترده ای دارد که از همه آنها مفهوم تعمق و فهم عمیق به دست می آید، مانند آیه کریمه: ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ﴾ «چرا از هر گروهی یک دسته کوچ نمی کنند تا در امر دین بصیرت کامل پیدا کنند».
در احادیث
و مانند
حدیث نبوی :«من
حفظ علی امتی اربعین حدیثا بعثه الله یوم القیامة فقیها عالما» «هر کس
چهل حدیث برای امت من حفظ کند،
خداوند او را
روز قیامت فقیه و عالم محشور می کند.»
در اصطلاح فقها
...