فطانت

/fatAnat/

مترادف فطانت: دها، زیرکی، هشیاری، هوشیاری، درک، فهم

لغت نامه دهخدا

فطانت. [ ف َ ن َ ] ( ع اِمص ) زیرکی و دانایی. ( غیاث ). زیرکی و هوشیاری. || ( مص ) درک کردن. دریافتن. ( فرهنگ فارسی معین ). فهمیدن و ادراک کردن. || ماهر شدن در کاری. ( از اقرب الموارد ).

فطانة. [ ف َ ن َ ] ( ع مص ) فطانت. رجوع به فطانت شود.

فرهنگ فارسی

درک کردن، زیرک ودانابودن، زیرکی، هوشیاری ودانایی درامری
۱ - ( مصدر ) درک کردن دریافتن ۲ - ( اسم ) دریافت اندر یافت ۳ - زیرکی هوشیاری .

فرهنگ معین

(فَ یا فِ نَ ) [ ع . فطانة ] ۱ - (مص م . ) درک کردن ، زیرک و دانا بودن . ۲ - (اِمص . ) ادراک ، دریافت . ۳ - زیرکی ، هوشیاری .

فرهنگ عمید

زیرکی، هوشیاری، دانایی.

پیشنهاد کاربران

بپرس