ایران

/~irAn/

معنی انگلیسی:
iran, iranian, persia, parsia

فرهنگ اسم ها

اسم: ایران (دختر) (فارسی، اوستایی، پهلوی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: irān) (فارسی: ايران) (انگلیسی: iran)
معنی: مکان آریاییان، نام کشور و سرزمین عزیز ما، نجد ( فلات ) ایران، کشور ( مملکت ) ایران، آزادگان، مکان آریائیان ( قوم اری )، محل مردمان شجاع و شریف، نام کشور باستانی ما، حدود سال پیش از میلاد مسیح طوایفی سفید پوست از راه جیحون و کوههای قفقاز وارد منطقه ایران شدند این طوایف به دو دسته تقسیم می شدند دسته ای که خودرا زورمند می دانستند و به نام سک ( به فتح س ) ها شناخته می شدند و دسته ای دیگر که متمدن تر از دسته اول بودند خود را اری ( به فتح الف و کسر ر ) به معنای شجاع و شریف می نامیدند و وجه تسمیه ایران نیز همین است
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم فارسی، اسم اوستایی، اسم پهلوی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

( آیران ) آیران. ( اِخ ) ایران.
ایران. ( اِخ ) پهلوی ، «اِران » . به کشور ایران در عهد ساسانی «اران شتر» میگفتند. در عصر هخامنشی ایی ریا نام قوم ایرانی بود و این کلمه را نام قوم اُسِّت ِ قفقاز بصور «ایرون »، «ایرو» و «ایر» بخود اطلاق کرده اند. ( حاشیه برهان چ معین ). کلمات آریا، آریائیان و ایران و امثال آن که در زبان باقی مانده از این کلمه گرفته شده است. فلات ( نجد ) وسیعی است در آسیای جنوب غربی که شامل قفقازیه و ترکستان و افغانستان و ایران کنونی میشود. مساحت این فلات را 2600000 کیلومتر مربع نوشته اند. پیش از مهاجرت آریاییان ایران به این سرزمین اقوامی از نژادهای متفاوت با تمدن های مشابه در آن می زیستند که اطلاع محدودی از آنان در دست است. از میان این اقوام ، عیلامیان تمدنی قابل توجه داشته اند که از حدود چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح شروع می شد. در اواسط هزاره دوم پیش از میلاد مسیح ، طوایفی از نژاد سفیدپوست از راه جیحون و کوههای قفقازیه به داخله نجد ایران روی آوردند، این قبایل شعبه ای از نژاد سپیدپوست هند و اروپایی بودند که نزدیک سه هزار سال پیش از میلاد مسیح از هم نژادان خود جداشده بودند و به آسیای مرکزی مهاجرت کردند و دسته ای از آنها هم ظاهراً در ناحیه ای نزدیک دریای خوارزم که در اوستا ایرن واجه ( ایران ویج ) نامیده شده است بسربردند، مجموع این اقوام بدو دسته اصلی منقسم می شدند، دسته ای که خود از چند شعبه زورمند تشکیل می شد «سَک َ» و دسته دیگر که متمدن تر از دسته نخستین بود «اَرِی » نامیده می شدند. دسته ای از این قبایل که خود را اَرِی َ یعنی شجاع و شریف می نامیدند کم کم بر دره سند و قسمتی از اراضی هندوستان مسلط شدند و آنها را «اری ورت » خواندند، شعبه دیگر که اُیری و اَیرین خوانده شده اند، در نجد ایران سکونت گرفتند :
که ایران بهشت است یا بوستان
همی بوی مشک آید از دوستان.
فردوسی.
مزن زشت بیغاره ز ایران زمین
که یک شهر ازآن به ز ماچین و چین.
اسدی.
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چونکه ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد.
نظامی.
و همین سرزمین است که بعدها در مآخذ تاریخی و جغرافیایی قدیم ایرانشهرمملکت ایران بکار رفته است. در مغرب زمین از قرون وسطی به نامهایی از قبیل پرس ( به لهجه فرانسوی ) و پرشا ( به لهجه انگلیسی ) مقتبس از لفظ پرسیس که نام یونانی قسمتی از ایران ( کما بیش مطابق فارس ) بوده برمیخوریم ولی در سال 1935 م. بر طبق تقاضای دولت ایران بجای پرس ، پرشا و غیره کلمه ایران پذیرفته شده است و نام این کشور به ایران تبدیل گردید. کشور ایران اکنون 1654000کیلومتر مربع وسعت دارد.از سمت شمال به ترکمنستان شوروی و بحر خزر و آذربایجان شوروی و ارمنستان شوروی و از طرف غرب به ترکیه وعراق و از سمت شرق به خاک شوروی و افغانستان و پاکستان و از طرف جنوب به دریای عمان و خلیج فارس محدود است. فاصله منتهای شمال غربی ایران تا منتهای جنوب شرقی آن در حدود 2250 کیلومتر است. نصف خاک ایران کوهستانی و یک ربع آن بیابان است. کشورهای مجاور این کشور از سمت شمال روسیه شوروی ، از مشرق افغانستان و پاکستان و از مغرب ترکیه و عراق عرب است. این کشور بین مدارات 25 درجه عرض شمالی و سی و نه درجه و 45 دقیقه عرض شمالی و نصف النهار 44 درجه طول شرقی و 63 درجه و 5 دقیقه طول شرقی واقع است ، فاصله منتهای شمال غربی ایران تا منتهای شرقی جنوب آن حدود 2250 کیلومتر است. از جزایر ایران در خلیج فارس ( تقریباً از غرب به شرق )، خارکو، خارک ، مجمع الجزایر بحرین ، شیخ شعیب ، هندورابی ، کیش ، سیری ، ابوموسی ، تنب کوچک ، تنب بزرگ ، قشم ، هنگام ، لارک و هرمز را میتوان نام برد. مرزهای ایران در طی تاریخ دراز این کشور بارها تغییر یافته است. در اوج اقتدار از دوران هخامنشیان ، امپراطوری ایران از رود سند تا دریای اژه و رود نیل و از سیحون و دریای خزر و جبال قفقاز و دریای سیاه تا خلیج فارس و بحر عمان ممتد بود. در طی قرون متمادی گاه بروسعت این کشور افزوده شده و گاه اراضی آن بدست اجانب افتاده است و پس از استیلای عرب استقلال ایران از بین رفت و این سرزمین جزء امپراطوری وسیع اسلام گردید. تا آنکه در اوان قرن سوم هجری سلسله هایی مانند طاهریان ، صفاریان ، سامانیان ، آل بویه ، غزنویان ، آل زیار در استقرار حکومت ایرانی در ایران کوشیدند و رفته رفته کشور ایران را از سلطه حکام عرب بیرون آوردند و درحقیقت با تشکیل سلسله طاهریان که در سال 207 هَ. ق. در خراسان استقرار یافت دوران تسلط عرب در ایران به سر رسید و ایران توانست استقلال قومی خود را بدست آورد و بار دیگر تاریخی خاص داشته باشد. ایران کنونی در عهد صفوی تشکیل شد و وحدت ملی و سیاسی یافت.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( آیران ) ایران
۱ - نجد ( فلات ) ایران . نجد وسیعی است در آسیای غربی شامل ایران کنونی افغانستان ترکستان قفقازیه . ۲ - کشور ( مملکت ) ایران . کشوریست که از شمال به بیابان خوارزم ۷ بحر خزر و رود کورا از مشرق به حوزه آمو دریا ( جیحون ) و کوههای غربی دره سند و دامنه های جبال غربی پامیر از مغرب به دامنه های غربی کوههای زاگرس و حوضه اروند رود از جنوب به خلیج فارس و بحر عمان محدود است . کشور های مجاور آن : از سمت شمال روسیه شوروی از مشرق افغانستان و پاکستان و از مغرب ترکیه و عراق عرب ( بین النهرین ) است . مساحت آن ۱۶۵۴٠٠٠ کیلو متر مربع و جمعیت آن طبق سر شماری سال ۱۳۵۵ ه. ش . ۳۳/۵۹۱/۸۷۵ تن بوده است . زمین شناسی : زمینهای کشور ایران که قسمتی از نجد ایران است از لحاظ زمین شناسی به طور کلی به ترتیب زیر است : ۱ - در قسمت مرکز و مشرق و جنوب شرقی زمینهای کویری که بیشتر از ماسه و شن و گاهی تشکیلات کولابی و دریاچه یی دارد و بیشتر از بقایای دریاچه یی عهد سوم است . جنوب ایران بیشتر تشکیلات دوران سوم را دارد و تشکیلات نفتی بیشتر در همین قسمتها است . در شمال شرقی ایران ( اطراف مشهد ) غالبا تشکیلات دوران دوم بانضمام تشکیلات آتشفشانی و نیز قسمتی از تشکیلات دوران سوم دیده می شود . شمال ایران در قسمتهای سواحل بحر خزر بیشتر تشکیلات دوران سوم و در قسمتهای جنوبی تر ( رشته البرز ) تشکیلات دوران دوم و اول بانضمام تشکیلات آتشفشانی مشاهده می گردد . در آذربایجان شمالی غالبا زمینهای دوران دوم و ابتدای دوران سوم و تشکیلات آتشفشانی وجود دارد . در آذر بایجان شرقی اکثر تشکیلات دوران اول و تشکیلات آتشفشانی است . در آذربایجان غربی و سواحل دریاچه رضائیه تشکیلات دوران اول و ابتدای دوران سوم و تشکیلات آتشفشانی محسوس است . در مغرب ایران ( کرمانشاهان و کردستان ) بیشتر تشکیلات مربوط به ابتدای دوران سوم و اواخر دوران دوم است . در جنوب شرقی ایران ( بلوچستان ) بیشتر تشکیلات دوران سوم دیده می شود . جغرافی : ایران کشوریست کوهستانی که بواسطه دره های رودخانه ها ببخش های ذیل تقسیم می شود : ۱ - جبال واقع ما بین دره ارس و دره سفید رود . ۲ - از دره سفید رود تا دره گرگان که در قسمت شمال سلسله جبال البرز سرتاسر ایران را پوشانیده . در قسمت مغرب رشته کوههای پاطاق ( کبیره کوه ) پشت کوه پیش کوه . کوههای مرکزی از سبلان تا بلوچستان . بزرگترین کوههای ایران سلسله جبال البرز است که بلند ترین قله آن دماوند می باشد . ( ۵۶۷۱ متر ) . مهمترین رود های ایران ارس تجن اترک کارون کرخه قزل اوزن ( سفید رود ) است . دریاچه های عمده ایران ارومیه ( رضائیه ) ساوه بختکان و نیریز می باشد . پایتخت ایران [ تهران ] است . در سال ۱۳۱۶ ه. ش . ایران را به ده استان و اخیرا آنرابه ۱۴ استان تقسیم کرده اند شهر های مهم ایران عبارتند از : تبریز رشت رضائیه ساری گرگان مشهد اصفهان یزد کاشان اراک همدان شیراز کرمان اهواز سنندج کرمانشاه و غیره . معادن : معادن مهم ایران عبارتست از : نفت - ذخایر نفتی در حدود ۲۱٠٠ میلیون تن بر آورده شده است . مهمترین منطقه های نفتی مسجد سلیمان هفتگل گچساران آغا جاری و شاه آباد ( غرب ) میباشد . نفت قم نیز در حال استخراج است . زغال سنگ - معادن زغال سنگ در نقاط زیر میباشد : زیراب قزوین شمشک سمنان دامغان اصفهان انارک یزد بافق خلخال آستارا مراغه . معادن دیگر عبارتست از : منگنز کرومیت مس سرب نقره روی نیکل کبالت نمک طعام گوگود و غیره . محصولات نباتی ایران عبارتست از : گندم جو برنج ذرت نخود لوبیا ماش عدس توتون پنبه کنف نیشکر و کلیه درختهای میوه دار . صید ماهی صید مروارید صید حیوانات وحشی و طیور تربیت کرم ابریشم زنبور عسل نیز رواج دارد . صنایع ایران : صنایع دستی قدیمی عبارتست از : قالی بافی که در درجه اول اهمیت است و به خارج کشور صادر میشود . گلدوزی قلابدوزی گونی بافی حصیر بافی و غیره . صنایع کار خانه یی عبارتست از : کار خانه های قند سازی ( قریب ۱۲ کار خانه در نقاط مختلف کشور مشغول کار شده است ) کار خانه های سیمان سازی ( که در حضرت عبد العظیم و خراسان و درود و شیراز دایر گردیده ) کار خانه های چرم سازی ( تبزیز و همدان و خراسان ) کار خانه های نساجی ( اصفهان قزوین ) موسسات صابون سازی ( تهران و تبریز ) کار خانه های کبریت سازی ( تبریز زنجان همدان قزوین شاهرود تهران اصفهان شیراز ) و صد ها کار خانه دیگر که در نقاط مختلف کشور مشغول کار می باشند و تا اندازه ای رفع احتیاجات کشور را می نمایند و به تدریج از وارد کردن اجناس خارجی ایران را بی نیاز می سازند . راهها و وسایط نقلیه نیز دارای اهمیت است . راه آهن سرتاسری ایران را آهن تهران به مشهد راه آهن تهران به تبریز تهران به کاشان که مشغول بهره برداریست و راههای دیگری که در دست ساختمان می باشد . جاده های شوسه همه شهر های درجه اول و دوم را بهم مربوط میسازد . راه های کشتی رانی در بحر خزر و بحر عمان است . راههای هوایی میان اغلب کشور های بزرگ جهان و شهر های درجه اول ایران بر قرار است . تاریخ : تاریخ ایران به سه بخش پیش از اسلام پس از ظهور اسلام و عصر انقلاب اسلامی تقسیم می شود . در دوره پیش از اسلام سلسله های : ماد ( آغاز قرن هشتم ق . م . ۵۵٠ ق . م . ) موسس [ دیااکو ] بزرگترین شهریار [ هووخ شتره ] : هخامنشی ( ۵۵۹ ق . م . - ۳۳٠ ق . م . ) موسس [ کوروش بزرگ ] شهریار بزرگ [ داریوش بزرگ ] سلوکیان ( ۳۳٠ ق . م . - ۱۲۹ ق . م . ) موسس سلو کوس اول اشکانیان ( ۲۵۶ ق . م . - ۲۲۴ م . ) موسس [ اشک اول ] بزرگترین شهریاران [ مهرداد اول ] [ مهرداد دوم کبیر ] [ ارد یا اشک سیزدهم ] ساسانیان ( ۲۲۴ م . ۶۵۲ م . ) موسس [ اردشیر بابکان ] بزرگترین شهریاران : شاپور اول شاپور دوم انو شروان داد گر . در دوره اسلامی سلسله های طاهریان ( ۲۵۹ - ۲٠۵ ه. ق . ) موسس بن طاهر بن حسین ذو الیمینین صفاریان ( ۲۸۷ - ۲۶۱ ه. ق . ) موسس [ یعقوب بن لیث صفار ] سامانیان ( ۳۸۹ - ۲۶۱ ه. ق . ) موسس [ نصر اول ] شهریاران بزرگ [ اسماعیل بن احمد ] و [ نصر بن احمد ] آل زیار ( ۴۶۲ - ۳۱۵ ه. ق . ) موسس [ مرداویج بن زیار ] شهریار معروف [ قابوس بن وشمگیر ] آل بویه ( ۴۴٠ - ۳۲٠ ه. ق . ) موسس [ عماد الدوله علی ] شهریار بزرگ [ عضد الدوله ] غزنویان ( ۵۵۵ - ۳۸۸ ه. ق . ) موسس [ سلطان محمود غزنوی ] سلجوقیان ( ۵۱۱ - ۴۲۹ ه. ق . ) موسس [ طغرل بیک ] شهریاران بزرگ [ ملکشاه ] و [ سنجر ] خوارزمشاهیان ( ۶۱۷ - ۴۷٠ ه. ق . ) موسس [ انوشتکین غرجه ] شهریاران معروف : محمد خوارزمشاه و جلالدین منکبر نی ایلخانیان مغول ( ۷۳۶ - ۶۵۴ ه. ق . ) موسس هولاگو خان تیموریان ( ۹٠۳ -۷۷۱ ه. ق ) موسس تیمور لنگ صفویان - ( ۱۱۳۵ - ۹٠۶ ه. ق . ) موسس [ شاه اسماعیل اول ] شهریار بزرگ [ شاه عباس کبیر ] افشاریه ( ۱۱۶۱ - ۱۱۴۸ ه. ق . ) : موسس [ نادر شاه ] زندیه ( ۱۲٠۹ -۱۱۶۳ ه. ق . ) موسس [ کریم خان زند ] قاجاریه ( ۱۳۴۵ - ۱۲۱٠ ه. ق . ) موسس [ آغا محمد خان ] شهریار نامی [ ناصر الدین شاه ] پهلوی ( آغاز ۱۳۴۵ ه. ق . ۱۳٠۴ ه. ش . ) موسس [ رضا شاه ] محمد رضا شاه اخیر در اثر انقلاب ناگزیر به فرار از ایران شد ( دی ماه ۱۳۵۷ ه. ش . ) . بدین ترتیب سلسله پهلوی مضمحل گردید و در رژیم جمهوری اسلامی بر قرار شد . ( بهمن ۱۳۵۷ ه. ش . ) قوه مقننه در دست مجلس شورای اسلامی است . مذهب رسمی کشور شیعه اثنا عشری و پیروان ادیان دیگر مانند زردشتی یهودی مسیحی آزادی دارند و هر یک در مجلس شورای اسلامی دارای نماینده هستند . زبان رسمس مردم کشور فارسی است هر یک از شهر های تهران تبریز مشهد اصفهان شیراز اهواز دانشگاهی دارد . زبانهای ایرانی : در دیباچه این کتاب حاضر از آنها بحث شده ادبیات ایران : ۱ - دوره پیش از اسلام در دوره پیش از اسلام از انواع ذیل باید بحث کرد : الف - ادبیات اوستایی شامل کتب اوستا که در دوران نشات تدوین آن از عهد زردشت آغاز و به عهد ساسانی ختم می شود . این کتب بزبان اوستایی نگارش یافته و در اواخر دوره ساسانی به خط اوستایی ( دین دبیری ) تحریر شده . ب - ادبیات پارسی باستان شامل کتیبه های هخامنشی که زبان پارسی باستان و به خط میخی هخامنشی تحریر یافته . کتیبه های مذکور در تخت جمشید دشت مرغاب بیستون الوند شوش و آسیای صغیر بفرمان شاهنشاهان هخامنشی حک گردیده . ج - ادبیات پارسی میانه که به دو بخش پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی تقسیم می گردد . پهلوی اشکانی در دوره اشکانیان زبان رسمی بود و خطی که بدان کتابت میشد خط پهلوی ماخوذ از خط فنیقی است . از پهلوی اشکانی چند نوشته کوتاه در دست است . پهلوی ساسانی در دوره ساسانیان زبان رسمی بود و خط آن همان خط پهلوی اشکانی بود ( با اندک تغییر ) . از دوران ساسانی کتیبه ها و سکه ها و نگینها و مهر ها و ظرفها و بعضی کتب و رسایل باقی مانده ( آنچه از کتب و رسایل پهلوی موجود است از لحاظ کتابت متعلق به دوره بعد از اسلام است ) . دوره ادبیات پهلوی تا قرن سوم هجری دوام داشته است . قسمتی از کتب اوستایی بزبان پهلوی نقل شده مانند یسنا و ندیداد ویشتاسپ یشت اوهرمزدیشت خورشید یشت ماه یشت ماه نیاش و غیره . معروفترین کتابهای دینی پهلوی - به جز متون اوستایی - دینکرت ( اعمال دین ) است شامل عقاید و آداب و مراسم و احکام و قصص زردشتی و دیگر بندهشن ( آفرینش ) در موضوع آفرینش مخلوقات توسط اهور مزدا و سر پیچی اهریمن و وصف آفریدگان ( این هر دو کتاب در دوره اسلامی از ماخذ قدیمی تالیف شده ) . از کتب معتبر پهلوی از [ کار نامه اردشیر بابکان ] در سر گذشت افسانه آمیز اردشیر ساسانی خسرو کواتان وریدکی ( خسرو بن غباد و غلامی ) یاد گار زریران شرح جنگ دینی بین گشتاسب و ارجاسب باید نام برد . ۲ - دوره اسلامی پس از حمله عرب سیر ادبی ایران تا ظهور نخستین سلسله های ایرانی متوقف ماند . در زمان طاهریان ( ۲۵۹ - ۲٠۵ ه. ق . ) شاعری به نام حنظله باد غیسی ( ف. ۲۲٠ ) ظهور کرد . در عهد صفاریان محمد بن وصیف فیروز مشرقی ابو سلیک گرگانی به سرودن شعر پرداختند . در دوره سامانی شعر و نثر پارسی هر دو راه کمال سپرد . در شعر شهید بلخی رودکی سمرقندی ابو شکور بلخی ابو الموید بلخی منجیک ترمذی دقیقی طوسی کسائی مروزی عماره مروزی و استاد ابو القاسم فردوسی ظهور کردند و بزرگترین حماسه فارسی شاهنامه به دست فردوسی تدوین گردید . در نثر رساله در احکام فقه حنفی تصنیف ابو القاسم بن محمد سمرقندی شاهنامه ابو منصوری کتلاب گرشاسب و عجائب البلدان هر دو تالیف ابو الموید بلخی ترجمه تاریخ طبری توسط ابو علی بلعمی ترجمه تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان حدود العالم ( جغرافیا ) رساله استخراج تالیف محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد . در دوره آل بویه منطقی رازی و غضایری در شعر نامبر دارند و در نثر دانشنامه رازی عاتئی و رگ شناسی به قلم ابن سینا پرداخته شد و ابو عبید جوزانی بخش ریاضی دانشنامه را به رشته تحریر در آورد و قصه حی بن یقظان به فارسی ترجمه و شرح شد . در دوره غزنوی فردوسی عنجری عسجدی فرخی منوچهری شعر پارسی ( سبک خراسانی ) را به کمال رسانیدند و ابو نصر مشکان نویسنده مکتوبات درباری سبکی بدیع در نثر پدید آورد . در زمان سلجوقیان و خوارزمشاهیان شاعران بزرگ چون اسدی ناصر خسرو قطران مسعود سعد عمر خیام معزی انوری خاقانی نظامی ازرقی ادیب صابر رشید و طواط ظهیر فارابی جمال الدین اصفهانی مجیر بیلقانی ابو الفرج رونی سید حسن غزنوی عبد الواسع جبلی سنائی عطار مختاری غزنوی عمعق بخاری و جز آنان ظهور کردند و در نثر نمایندگانی مانند نظام الملک نویسنده سیاست نامه امیر کیکاوس مولف قابوس نامه محمد بن منور نویسنده اسرار التوحید عطار نویسنده تذکره الاولیائ گردیزی مولف زین الاخبار ابو لفضل بیهقی نویسنده تاریخ بیهقی راوندی نویسنده راحه الصدور غزالی مولف کیمیای سعادت نصر الله بن عبد الحمید مترجم کلیله و دمنه نظامی عروضی مولف چهار مقاله رشید و طواط نویسنده حدائق السحر حمید الدین نویسنده مقامات حمیدی زین الدین اسماعیل مولف ذخیره خوارزمشاهی ( طب ) کردند . حمله مغول با همه قوت و صلابت خود نتوانست از ادامه علوم و ادبیات بکاهد . درین دوره سعدی گوینده بوستان و غرلیات مولوی گوینده مثنوی و غزلیات شبستری گوینده گلشن راز کمال اسماعیل همام تبریزی اوحدی مراغه یی گوینده جام جم خسرو دهلوی خواجوی کرمانی ابن یمین سلمان ساوجی حافظ و غیره در شعر ظهور کردند . دوره تیموریان دنباله دوره مغول محسوب می شود . در عهد تیموری جامی شاعر ظهور کرد . در عهد مغول و تیموری نویسندگانی ارجمند برخاستند مانند عطا ملک جوینی مولف تاریخ جهانگشا منهاج سراج مولف طبقات ناصری ابو الشرف ناصح گلپایگانی مترجم تاریخ یمینی رشید الدین فضل الله مدون و جامع جامع التواریخ شهاب الدین عبد الله نویسنده تاریخ وصاف حمد الله مستوفی نویسنده تاریخ گزیده حافظ ابرو مولف زبده التواریخ نظامی شامی نویسنده ظفر نامه میر خواند مولف روضه الصفائ ( همه در تاریخ ) عوفی نویسنده لباب الالباب و جوامع الحکایات دولتشاه مولف تذکره الشعرائ محمد بن قیس نویسنده المعجم ( در ادب و انواع آن ) نصیر الدین طوسی نویسنده اخلاق ناصری و اساس الاقتباس جلال الدین دوانی نویسنده اخلاق جلالی حسین واعظ نویسنده اخلاق محسنی و انوار سهیلی ( در اخلاق و فنون و حکمت ) ٠ در دوره صفویان نثر نویسانی مانند خواند میر نویسنده حبیب السیر ابن بزاز نویسنده صفوه الصفائ حسن بیک روملو مولف احسن التواریخ اسکندر منشی مولف عالم آرای عباسی احمد بن نصر الله نویسنده تاریخ الفی محمد یوسف بن شیخ مولف منتخب التواریخ ابو الفضل ابن مبارک مولف اکبر نامه ( در تاریخ ) ظهور کردند و در شعر محتشم کاشی عرفی صائب بابا فغانی هاتفی هلالی اهلی وحشی کلیم نامبردارند . در دوره افشاریان و زندیان گویندگانی مثل هاتف و پسر او سحاب مشتاق عاشق و لطفعلی بیک آذر بیگدلی معروف شدند . در دوره قاجاریه باز گشت بسبک قدیم ( سبک خراسانی ) کردند و شاعرانی مانند مجمر صبا وصال قا آنی فروغی بسطامی سروش محمود خان ملک الشعرائ شیبانی و جز آنان نماینده این سبکند . در نثر رضا قلی هدایت مولف مجمع الفصحائ متمم روضه الصفا و ریاض العارفین لسان الملک سپهر مولف ناسخ التواریخ نویسندگان نامه دانشوران اعتماد السلطنه مولف مرات البلدان و غیره شهرتی یافته اند . در دوره مشروطیت تحولی در روش فکر شاعران و نویسندگان پیدا شد . ادیب الممالک فراهانی ادیب پیشاوری پروین اعتصامی محمد تقی بهار افسر ایرج دهخدا شوریده عارف عشقی وحید دستگردی یاسمی یغما و گروهی از معاصران نمایندگان شعر این دوره هستند و دهخدا جمال زاده صادق هدایت محمد قزوینی عباس اقبال محمد مسعود یاسمی و گروهی از معاصران نماینده شعب مختلف نثر این دوره به شمار می روند .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ایران هجدهمین کشور جهان از نظر وسعت است و مساحت آن یک میلیون و ۶۴۸ هزار و ۱۹۵ کیلومترمربع است. ایران در خاورمیانه و منطقه اوراسیا از موقعیتی استراتژیک و خاصی برخوردار است و همواره به عنوان پل ارتباطی شرق و غرب مورد توجه بوده است، چنانکه در روزگاران کهن بخش مهمی از جاده مبادلاتی و تاریخی ابریشم از ایران عبور می کرده است.
استان آذربایجان شرقیاستان آذربایجان غربیاستان اردبیلاستان اصفهاناستان ایلاماستان بوشهراستان تهراناستان چهارمحال و بختیاریاستان خراسان جنوبیاستان خراسان شمالیاستان خراسان رضویاستان خوزستاناستان زنجاناستان سمناناستان سیستان و بلوچستاناستان فارساستان قزویناستان قماستان کردستاناستان کرماناستان کرمانشاهاستان گلستاناستان گیلاناستان لرستاناستان مازندراناستان مرکزیاستان هرمزگاناستان همداناستان یزد
همسایه ها
ایران از شمال با کشورهای ترکمنستان، جمهوری آذربایجان، و ارمنستان و دریای مازندران، از جنوب با خلیج فارس، و دریای عمان، از غرب با کشورهای عراق و ترکیه و از شرق با پاکستان و افغانستان همسایه است. رده های این صفحه : ایران شناسی | جغرافیای اسلامی | جمهوری های اسلامی | کشورهای آسیا | کشورهای فارسی زبان

[ویکی شیعه] ایران با نام رسمی جمهوری اسلامی ایران و به پایتختی تهران، کشوری با پیشینه تاریخی کهن در جنوب غربی آسیا است. اکثریت جمعیت ایران شیعیان اثناعشری اند. ایران از قدیمی ترین مناطق شیعی است که از سده های نخستین اسلام، مهد تشیع بوده است. با تشکیل حکومت صفویان، اولین کشور مستقل شیعه امامیه در این سرزمین پدید آمد. وجود حرم امام رضا (ع) و امامزادگان فراوان، حوزه های علمیه شیعی در شهرهای مختلف، شهرهای مهم شیعه نشین و عالمان دینی و مراجع تقلید امامیه، از دلایل اهمیت ایران در جهان اسلام و همچنین در میان شیعیان جهان است.
ایران کشوری در جنوب غربی آسیا با ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومتر مربع وسعت، و جمعیت ۷۷٬۱۸۹٬۶۶۹ نفری بر پایه سرشماری سال ۱۳۹۲ ش است. پایتخت، بزرگترین شهر و مرکز سیاسی و اداری ایران، تهران است.
ایران با ۱۵ کشور همسایه خود، مرزی حدود ۸۷۵۵ کیلومتر دارد:

[ویکی اهل البیت] ایران کشور پهناوری در جنوب غربی آسیا است که نزدیک 1648000 کیلومتر مربع پهناوری دارد. نام ایران یادآوری کوچ مردمانی با نام آریایی به این سرزمین است که پیش از آن ها نیز مردمانی با تمدنی باشکوه در آن می زیستند. ایران در کشورهای غربی به سرزمین پارس (Persia) نیز شناخته می شود که یادآور نامی است که یونانی ها به امپراتوری شکوهمند هخامنشیان (مردمانی از تبار پارس ) داده بودند. این کشور پس از انقلاب سال 1357 خورشیدی (1979 میلادی) به نام جمهوری اسلامی ایران خوانده می شود.
مرزهای ایران طی تاریخ دراز این کشور بارها تغییر یافته است. ایران در زمان امپراتوری پارس ها (هخامنشیان) از رود سند در پاکستان تا نیل در مصر و بخش هایی از لیبی در شمال آفریقا و همچنین بخش هایی از ترکیه و دیگر سرزمین های ساحل شرقی مدیترانه را در بر می گرفت. در دوره های پس از هخامنشیان نیز گاه بر پهناوری امپراتوری ایران افزوده می شد و گاه بخشی از آن بدست دیگران می افتاد. اکنون بسیاری از آن سرزمین ها خود کشوری شده اند و همسایگان کنونی ایران به شمار می آیند و عبارتند از: ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان در شمال؛ افغانستان و پاکستان در شرق؛ ترکیه و عراق در غرب.
ایران کنونی از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان می رسد و جزیره های خارک، کیش، لاوان، هندورابی، ابوموسی، سیری، قشم، هرمز، لارک، هنگام، تنب کوچک، تنب بزرگ و چند جزیره ی کوچک دیگر از خاک آن به شمار می آیند.
زبان اصلی مردم ایران فارسی (پارسی) است، اما به زبان های ترکی، کردی، بلوچی، عربی و لری و لهجه های گوناگون نیز سخن گفته می شود.
دین باستانی ایرانیان زردشتی بوده است، اما ایرانیان پس از فتح ایران توسط اعراب مسلمان در مدت قرون اندکی بدون اعمال زور و فشار خارجی قابل توجهی از طرف فاتحان به اسلام گرویدند.
اکنون بیش تر مردم ایران مسلمان و و بیش از 90 درصد آنان پیرو مذهب شیعه دوازده امامی هستند. مسلمانان سنی مذهب بیش تر در استان های کردستان، گلستان، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان ساکن هستند. اقلیت های مسیحی، یهودی و زردشتی نیز با آرامش کنار هم میهنان مسلمان خود زندگی می کنند و نمایندگانی در مجلس شورای اسلامی دارند. مشهد و قم دو شهر مذهبی اصلی هستند.
مشهد که مرکز استان خراسان رضوی است، بارگاه مقدس امام رضا علیه السلام، هشتمین پیشوای شیعیان را در خود جای داده است. بارگاه مقدس فاطمه معصومه سلام الله علیها، خواهر امام رضا علیه السلام، در شهر قم است. شهر قم مرکز پژوهش های دینی نیز هست و حوزه علمیه قم یکی از دیرین ترین مرکزهای دینی و آموزشی ایران است.
تهران پایتخت کشور ایران است که در دامنه ی جنوبی رشته کوه البرز و در 120 کیلومتری دریای خزر جای دارد. بیش تر مرکزهای اقتصادی، علمی و فرهنگی ایران در این شهر جای گرفته اند و شاهراه های اصلی کشور از این شهر به مرکز استان ها کشیده شده اند. در 320 کیلومتری جنوب تهران، به شهر اصفهان می رسیم که بناهای تاریخی زیبا و باشکوهش گردشگران زیادی را به آن سو می کشاند.

[ویکی حج] ایران: کشوری مسلمان نشین در خاورمیانه است. ایران کشوری است با مساحت 1648195 کیلومتر مربع که بخش بیشتر فلات ایران را در بر گرفته است. امروزه کشور ایران از شمال با جمهوری آذربایجان و ارمنستان و ترکمنستان، در شرق با افغانستان و پاکستان، و در غرب با ترکیه و عراق مرز زمینی دارد. مذهب رسمی آن تشیع و زبان رسمی اش فارسی است. مرزهای سیاسی ایران در طول تاریخ تغییرهای فراوان به خود دیده است. حکومت های ایران گاه تنها بخشی از فلات ایران را زیر سلطه داشتند و گاه مرزهای قدرتشان تا بیرون از فلات ایران کشیده می شد. مرزهای سیاسی امروزین ایران در سده نوزدهم م. و پس از جدا شدن برخی سرزمین ها از آن در شمال و شرق و غرب شکل گرفته است. ایران از بزرگ ترین کشورهای اسلامی است و مردم آن در طول تاریخ اسلام، بسیاری از جمعیت حج گزار را تشکیل داده اند و روابط سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آنان با حرمین در تحولات مکه و مدینه تاثیر فراوان داشته است. اکنون هر سال بیش از صد هزار تن از این کشور برای حج به حرمین سفر می کنند. در این مقاله از موضوعات مختلفی در مورد ایران بحث شده است که ازجمله آنها این موضوعاتند: تاریخ و جغرافیای ایران (ایران باستان؛ ایران اسلامی)؛ روابط سیاسی ایران و حرمین و تاثیر آن بر حج گزاری ایرانیان (پیش از اسلام؛ از ورود اسلام تا حمله مغول؛ دوران ایلخانان؛ دوران فترت پس از ایلخانان؛ دوران صفویه؛ دوران افشاریه؛ دوران قاجار؛ دوران پهلوی؛ دوران انقلاب اسلامی)؛ راه های حج ایرانیان (راه عراق؛ راه احساء؛ راه شام؛ راه دریایی جنوب ایران؛ راه استانبول؛ راه دریایی از بیروت؛ راه هوایی)؛ حج گزاری ایرانیان؛ شیوه ها و آداب (سازما ن دهی حج درگذشته؛ سازما ن دهی حج در دوران معاصر؛ آداب و رسوم حج ایرانیان)؛ مشکلات مذهبی ایرانیان در حج؛ ایرانیان و آبادانی حرمین؛ نگاشته های ایرانیان درباره حج و حرمین؛ مجاورت ایرانیان در حرمین؛ تاریخ و جغرافیای ایران.
درباره ریشه و معنای واژه ایران، دیدگاه های گوناگون وجود دارد که بر پایه مشهور ترین آن ها، این واژه برگرفته از نام قوم آریایی و به معنای سرزمین آریاییان است. آریاییان که یکی از شاخه های مردم هند و اروپایی ساکن در ایران ویج بودند، در هزاره دوم پیش از میلاد، مهاجرت خود را به ایران آغاز کردند و در طول سده ها بر ساکنان بومی این سرزمین غلبه یافتند.پیش از ورود آریاییان، ایران تاریخی کهن را پشت سر نهاده، سکونتگاه اقوام گوناگون و تمدن هایی همچون عیلامی و کاسی در غرب این سرزمین بود.
در سده هفتم پیش از میلاد مسیح، یک شاخه از قوم آریایی با نام مادها نخستین حکومت آریایی را در شمال و شمال غرب ایران به پایتختی همدان (هگمتان) تشکیل دادند. حکومت مادها در دوران هووخشتره (633-585ق. م.) به اوج قدرت رسید و توانست پادشاهی آشور در شمال عراق امروزی را به سال 610ق. م از میان بردارد و بخش هایی از شمال بین النهرین و آسیای صغیر را تصرف کند.هم زمان با مادها، شاخه ای دیگر از آریایی ها با نام پارس ها در جنوب ایران، شوش، ساکن شدند و حکومتی مستقل تشکیل دادند.

دانشنامه آزاد فارسی

موقعیت. کشور ایران در آسیای غربی و در شمال خلیج فارس جای دارد. از شمال به ارمنستان، جمهوری آذربایجان، دریای خزر و ترکمنستان؛ از شرق به ترکمنستان، افغانستان، و پاکستان؛ از جنوب به دریای عمان، تنگۀ هرمز، و خلیج فارس؛ و از غرب به عراق و ترکیه محدود می شود. مساحت ایران ۱,۶۴۸,۵۵۴ کیلومتر مربع و شهر تهران پایتخت آن است.سیمای طبیعی. سرزمین ایران که بخش اصلی فلات مرتفع ایران را تشکیل می دهد. از نظر وسعت هفدهمین کشور جهان است و بعد از عربستان سعودی دومین کشور پهناور خاورمیانه به شمار می آید. طول مرزهای آن ۷,۸۲۰ کیلومتر است که ۴,۱۱۰ کیلومتر آن را مرز خشکی و ۴,۶۱۰ کیلومتر را مرز دریایی و رودخانه تشکیل می دهد. ۵۵ درصد از پهنۀ کشور را کوه های بلند فرا گرفته و ۴۵ درصد دیگر را دشت های وسیع، جلگه های پهناور، دریاچه های متعدد، و شوره زار تشکیل داده است. رشته کوه های البرز، با درازای ۹۵۰ کیلومتر و ارتفاع میانگین ۳,۵۰۰ متر، همراه با کوه های شمال خراسان، دیوارۀ شمالی فلات ایران را تشکیل می دهند و بلندترین نقطۀ کشور، با نام آتشفشان خاموش دماوند، با ارتفاع ۵,۶۷۱ متر، و نیز علم کوه، با ارتفاع ۴,۶۵۰ متر، در بخش مرکزی آن جای دارند. گرانکوه زاگرس با درازای ۱,۴۰۰ کیلومتر و ارتفاع متوسط ۳هزار متر و نیز کوه های بشاگرد سراسر نواحی غربی، جنوب غربی، و جنوبی کشور را فراگرفته و قلّه های دنا با ارتفاع ۴,۴۰۹ متر؛ زردکوه، با ارتفاع ۴,۲۲۵ متر؛ و اُشترانکوه، با ارتفاع ۴,۰۵۰ متر، مرتفع ترین نقاط آن محسوب می شوند. رشته کوه های شمالی را کوه های پراکنده و ناپیوستۀ شرقی، که تا نواحی جنوب شرقی کشور امتداد دارند، به دیوارۀ جنوبی فلات ایران پیوند می دهند و آتشفشان تفتان، با ارتفاع ۳,۹۴۱ متر، بلندترین قلۀ آن ها به شمار می آید. درونبوم کشور با رشته های مرکزی که درازای آن به ۱,۴۶۰ کیلومتر می رسد، به دو نیمۀ شمال شرقی و جنوب غربی تقسیم می شود. نیمۀ شمال شرقی را دشت های عظیمِ کویر لوت، با وسعت ۹۵,۸۰۰ کیلومتر مربع، و دشت کویر، با وسعت ۹۷,۹۴۵ کیلومتر مربع فراگرفته که با کوه های ناپیوسته ای چون کوه نای بند، با ارتفاع ۳,۰۰۹ متر، ازهم جدا شده اند. نیمۀ جنوب غربی را نیز جلگه ها و دشت های پراکندۀ کوچک و بزرگی تشکیل داده است که تا کوه پایه های زاگرس گسترده اند. رشته ارتفاعات سه گانۀ کشور در شمال غربی به هم می پیوندند و فلات مرتفع آذربایجان را تشکیل می دهند که آتشفشان های سهند، با ارتفاع ۳,۷۰۷ متر، و سبلان، با ارتفاع ۴,۸۱۱ متر، مرتفع ترین نقاط آن محسوب می شوند. دنبالۀ جنوب شرقی رشته کوه های مرکزی و ارتفاعات جنوبی در استان کرمان به هم می پیوندند و فلات مرتفع کرمان را پدید می آورند که ارتفاع آن در کوه هزار به ۴,۴۶۵ متر و در کوه لاله زار به ۴,۳۵۱ متر می رسد. رودخانه هایی که از کوه های البرز سرچشمه می گیرند کوتاه، پرشیب، و خروشان اند. رودهای شمالی به دریای خزر می ریزند و رودهای جنوبی به سوی نواحی پست دشت کویر روان می شوند. رودخانه های گرگان، هراز، چالوس، جاجرود، و کرج و بسیاری دیگر از این کوهستان سرچشمه می گیرند و بزرگ ترین و پرآب ترین رودخانه های ایران از کوه های زاگرس سرازیر می شوند و کارون، (۸۹۰ کیلومتر)؛ سفیدرود، (۷۶۵ کیلومتر)؛ کرخه، (۷۵۵ کیلومتر)؛ دز، زاینده رود، قمرود، و رود زهره در این گروه قرار دارند. علاوه بر رودهای مزبور رودخانه های ارس، هری رود، و هلمند (هیرمند) که از موقعیت مرزی ممتازی برخوردارند، از کشورهای ترکیه و افغانستان سرچشمه می گیرند. دریاچه های ارومیه، بختگان، فامور، پریشان، و هامون صابری و شوره زارها و باتلاق های متعددی که از گوشه و کنار این سرزمین دیده می شوند از دریای پهناور تتیس از روزگار بس دور به جای مانده اند. ایران به ۳۰ استان تقسیم می شود و تهران، اصفهان، تبریز، مشهد، شیراز، اهواز، همدان، رشت، اراک، یزد، کرمان، کرمانشاه، سنندج، ارومیه، ساری و زاهدان از مهم ترین شهرهای آن به شمار می روند. ایران در خلیج فارس و تنگۀ هرمز دارای جزایری است که قشم، کیش، هرمز، ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک، هنگام، لارک، لاوان و خارک و چند جزیره و جزیرک دیگر از آن جمله اند. دامنه های شمالی البرز به جلگه های ساحلی بسیار حاصل خیز و زیبای دریای خزر منتهی می شود و جلگۀ پهناور و زرخیز خوزستان در دامنه های جنوب غربی کوه های زاگرس جای دارد. به جز بخش های شمالی البرز و جلگه های ساحلی دریای خزر و نیز آذربایجان و نواحی شمال و شمال غربی زاگرس، دیگر نواحی ایران جزء خشک ترین و کم بارش ترین نواحی جهان است. همین امر ایرانیان را از دیرگاه به اندیشۀ حفر قنات و ایجاد چاه های متعدد و استفاده از آب های زیرزمینی و کشاورزی دیم واداشته است که طول بعضی از رشته قنات ها گاه به ۵۰ کیلومتر می رسد. ارتفاعات البرز و زاگرس در تابستان معتدل مایل به سرد و خشک و در زمستان سرد، پربرف، و یخبندان است. نواحی درونبومی ایران دارای تابستان های گرم و خشک و زمستان های سرد و نسبتاً بارانی است و نواحی جنوبی و مشرف به خلیج فارس و دریای عمان تابستان های بسیار گرم و خشک و زمستان های معتدل و مطلوب دارد. میانگین دمای شهر تهران در دی ماه۲.۲ درجۀ سانتی گراد و در تیرماه۲۹.۴ درجۀ سانتی گراد است، و میانگین بارندگی سالانۀ آن به ۲۴۶ میلی متر می رسد. پوشش گیاهی بخش های شمالی البرز و کرانه های دریای خزر از درختانی چون راش، بلوط و دیگر درختان برگ ریز و مخروطی تشکیل شده، و پوشش نواحی شمالی و شمال غربی و مرکزی ارتفاعات زاگرس را درختان بلوط و کُنار پدید آورده است و پیرامون کویرهای مرکزی را نیز گیاهانی مانند طاق و گز و امثال آن فرا گرفته است. برای جلوگیری از بیابان زایی و مهار شن های روان جنگل های مصنوعی وسیع ایجاد شده که روند توسعۀ آن همچنان ادامه دارد. حیات وحش ایران متنوع است و پستان دارانی چون خرس، پلنگ، یوزپلنگ، گرگ، روباه، شغال، آهو، کل، خرگوش، گورخر، انواع خزنده و پرندگان گوناگون را شامل می شود.
اقتصاد. اقتصاد ایران سالیان متمادی فقط به نفت وابسته بوده است. تلاش در زمینۀ بهبود وضع اقتصادی کشور در دهه های اخیر تا حد بسیاری ضعف های اقتصاد تک محصولی را جبران کرده است. ایران کلّاً سرزمینی اقتصادی است و کوهستان های وسیع آن محیط مناسبی برای پرورش دام و احشام است. سواحل دریای خزر و استان های شمالی و غربی و نیز استان خوزستان و فارسِ غربی و کوه پایه های البرز و زاگرس و سواحل رودخانه های قمرود، زاینده رود، هلیل رود و امثال آن از مهم ترین نواحی کشاورزی ایران محسوب می شوند و غلّات، برنج، چای، توتون و تنباکو، مرکّبات، انواع میوه، خرما، زیتون، چغندر قند، پنبه، صیفی جات، زعفران، محصولات جالیزی، پسته، خشکبار، لبنیات، و گوشت مرغ و ماهی ازجمله فرآورده های کشاورزی ایران محسوب می شوند. ایران از نظر منابع زیرزمینی غنی است و وفور ذخایر نفتی، این کشور را در ردیف پنجمین کشور تولید کنندۀ نفت جهان قرار داده است. افزون بر منابع نفت و گاز، مس، آهن، زغال، کرومیت، منگنز، گوگرد، نمک، خاک سرخ، فیروزه، سنگ های ساختمانی، طلا و نقره و اورانیوم نیز از دیگر منابع زیرزمینی کشور محسوب می شوند. صنعت ایران مراحل جوانی را طی می کند، ولی پیشرفت هایی که در این زمینه صورت گرفته شایان توجه است. خودروسازی، ماشین سازی، لوله سازی، صنایع آلومینیوم، آهن و فولاد، فرش، منسوجات، پوشاک، کفش، کاغذ، پتروشیمی، واگن سازی، کشتی سازی، فرآورده های لبنی، مواد غذایی و شیشه و کریستال ازجمله فعالیت های صنتعی کشور به شمار می آیند. تولید الکتریسیتۀ کشور به ۱۰۵میلیارد کیلووات ساعت می رسد و سرانۀ مصرفی آن ۱,۵۹۹ کیلووات ساعت است. ایران از نظر تولید گاز طبیعی بعد از روسیه در ردیف دوم جهان قرار دارد و ذخیرۀ گاز طبیعی آن ۲۳هزار میلیارد متر مکعب و تولید روزانۀ آن ۵۵هزار متر مکعب است. ذخیرۀ نفت خام کشور نیز حدود ۹۰میلیارد بشکه و تولید روزانۀ آن حدود۳.۷میلیون بشکه است.۷.۵ درصد از مساحت کشور را جنگل فرا گرفته و تولید چوب آن ۶۸۴هزار متر مکعب در سال است.
حکومت و سیاست. ایران دارای نظام حکومتی جمهوری اسلامی با یک نهاد قانون گذاری است. برطبق قانون اساسی مصوّب ۱۳۵۸ سرپرستی کشور برعهدۀ یک مقام روحانی شیعه، به نام ولی فقیه، است. رئیس جمهور کشور را مردم برای حداکثر دو دورۀ متوالی چهارساله انتخاب می کنند و مسئولیت اجرایی و تشکیل هیئت دولت با اوست. نهاد قانون گذاری کشور با نام مجلس شورای اسلامی ۲۹۰ عضو دارد که مردم هر چهار سال یک بار آنان را برمی گزینند. علاوه بر مجلس مزبور، شورای نگهبان نیز قوانین مجلس را با موازین شرعی و قانون اساسی مطابقت می دهد و تصویب یا رد صلاحیت نامزدهای انتخاباتی نیز از وظایف آن است. افزون بر آن مجلس دیگری با نام مجلس خبرگان وجود دارد که اعضای ۸۳نفری آن هر هشت سال یک بار برگزیده می شوند. انتخاب رهبر و نظارت بر کار رهبری از وظایف این مجلس است.
مردم و تاریخ. جمعیت ایران حدود ۷۵,۶۳۶,۰۰۰ نفر است (۲۰۱۱) و تراکم نسبی آن به۴۵.۹ نفر در کیلومتر مربع می رسد. رشد سالانۀ جمعیت ایران۱.۶۱ درصد است و۹۹.۴۳ درصد از ایرانی ها مسلمان اند و۶۸.۴۶ درصدشان در شهرها زندگی می کنند و زبان رسمی آنان فارسی است. امید به زندگی در ایران ۷۰ سال است و۸۴.۶۱ درصد از بزرگ سالان کشور باسوادند. نیز ← ایران،_تاریخ

جدول کلمات

تهران

مترادف ها

iran (اسم)
ایران

persia (اسم)
ایران

فارسی به عربی

بلاد فارس

پیشنهاد کاربران

معنی نام ایران سرزمین مردمانی از نژاد آریایی ( نجیب و درستکار ) است
متن مهمترین مُهر نادرشاه:
نگین دولت و دین رفته بود چون از جا/بنام نادرِ ایران قرار داد خدا
✍🏻https://t. me/KarnameGozashtegan
ایرانایران
🔴 ژنتیک کلید حل موضوعات � مهاجرت زبانی � / مهاجرت از ایران به #هند . . .
هاپلوگروه L1 - M22 از کروموزوم Y حدود ۲۰۶۰۰ سال پیش در غرب آسیا ( محدوده فرهنگی - زبانی ایران بزرگ ) شکل گرفت و بعدها با مهاجرت های انسانی از ایران به هند، بر جمعیت های باستانی آن سرزمین تاثیر گذاشت و امروزه در قوم التصاقی زبان � #دراویدی � در جنوب هندوستان دیده می شود. این ثابت می کند که برخی ریشه های زبان دراویدی تحت تاثیر زبان های ایرانی در دوران کهن، به وجود آمده اند، نه برعکس !
...
[مشاهده متن کامل]

( ( . . ما دو گروه جمعیت L1 - M22 را در طول هولوسن اولیه مشخص کردیم. یکی با گذار نوسنگی غرب آسیا گسترش یافت. دیگری حدود ۶ - ۸ هزار سال پیش، به آسیای جنوبی نقل مکان کرد اما گسترشی نشان نداد. این گروه احتمالاً در گسترش زبان های دراویدی مشارکت داشتند. این دودمان L1 - M22 آسیای جنوبی ۳ - ۴ هزار سال پیش، همزمان با معرفی اصل و نسب استپی، گسترش یافتند. . ) )
.
🔹 این مقاله که امسال در مجلات معتبر iscience و ScienceDirect منتشر شده است به خوبی روند مهاجرتی از ایران به هند و تاثیر ایلامی بر دراویدی و تمدن هارپان را شرح داده 👈 مقاله اصلی
🆔 @iranzamin777
🆔 Admin @f777kim
.

ایرانایران
منابع• https://www.cell.com/iscience/fulltext/S2589-0042(24)01241-0
ایران کهن ترین کشور جهان است، پیش از ایران مفهومی به عنوان کشور وجود نداشت.
دشمنان ایران آن کسانی هستند که ایران گرایی را گونه ای شناسش ( =تعریف ) می کنند که ایران هیچ باشد و باور های پوچ تازی گرایانه خودشان جای آن را بگیرد!
آری، همان کسانی که می گویند {ایران گرایی} ولی به راستی که تنها {تازی گرایی} است.
...
[مشاهده متن کامل]

همان کسانی که نیران گرایی را به خورد مردم می دهند و به آن ایران گرایی می گویند!
{ایران گرایی} چیزی نیست جز خواستن و انجام دادن چیز و کاری که برای ایران خوب باشد!
هر چیز جز این دروغ و دروختَن است، و بدانید که کسی که شناسش دیگری را برای این پدیده دارد، به بَخت ( =شانس ) بسیار، بدِ ایران را می خواهد. ( نه سد در سدی، چون شاید از درون با ایران است ولی برداشت نادرستی داشته )
بِدرود!

خداینامک
https://t. me/Book_of_lord
ایران
مردم از یاد برده اند، که چه کسانی در گذشته در ایران می زیستند، و هیچ کوششی نمی کنند که یاد آنها را زنده نگه دارند.
این برای فرهنگ ما بسیار بد است، و باید انگیزه این کار در مردم بر انگیخته شود.
خوشبختانه هنوز ایران گرایی در مردم زنده است، و از این می توانیم بکار ببریم تا به خواسته یِ خویش برسیم.
...
[مشاهده متن کامل]

یا باید این نهاد هایی که گامی را برنداشته اند، از میان برداریم، یا آنچنان موی دماغ آنها شویم و به آنها گیر بدهیم تا کارشان را درست انجام دهند وگرنه پاره می شوند.
تا جایی که اینها {کشور داری} می کنند، باید از آنها کار بکشیم و سپس آنها را از میان برداریم.
بِدرود!

از هَمه کسانی که در این تارنما پس سر من زدند و گفتند که این راهی که تو داری پی میگیری برای {ایران} خوب نیست، بسیار سپاسگزارم.
تا جایی که می توانید به من بگویید که داری لغزش انجام می دهی. روش رسیدن به راه درست جز این نیست ( دست کم برای من ) .
بِدرود!
ایران = ایر یانه = خانه رام = سرزمین جشن
به همین دلیل ایرانیان جشن های متعددی در طول سال داشتند
من لغزشی که انجام می دادم، یک جور {بوندگی گرایی:کمال گرایی} در باره فرهنگ ایران و زبان پارسی بود به این شیوه که می خواستم کاری که می کنم بی هیچ کم و کاستی باشد و همچنین کسی که پا در این گام می گذارد باید چندین چیز را باشد ( =چندین شرط را انجام دهد ) وگرنه او بدرد نمی خورد!
...
[مشاهده متن کامل]

ولی هم اکنون به این رسیدم که هر کسی که ایران را دوست دارد، می تواند کمکی به ایران بکند به هر گونه ای که می تواند و می داند.
روی هم رفته این را می خواهم بگویم که باید همه ایران دوستان در این کار بپردازند، تا زودتر و پرتوان تر به خواسته خود برسیم.
بِدرود!

ایران همواره سرزمین دلاوران و جنگاوران بوده و است نَه آنکه هنوز چیزی نشده زیر چونِش زردآبه بسته.
ایران آدمهای دست نشانده و ترسو را بر نمی تابد.
این داستان را میتوانید تا پایان بخوانید: ( شاید برایتان سودمند باشد )
کسی دیروز به من در {تلگرام} پیامی داد. او گفت که به این {گروه} بیا و من هَم رفتم.
آنجا {گروه هواشناسی} بود.
همان نخست که به آنجا رفتم، دیدم کسی در پیام خود، از {گرمسیرات/سردسیرات} بهره برده است.
...
[مشاهده متن کامل]

از همین روی، به او گفتم:{از آنجا که گرمسیر/سردسیر پارسی و ات عربی است، پس این واژه نادرست است و از آن بهره نبریم. }
او گفت:{پَس بگوییم گَرمسیرها؟ ( خنده ) }
گفتم:{اگر این واژه را زیبا نمی دانی، به جایِ {گرمسیر/سردسیر} ما {گَرملاخ/یَخلاخ} را داریم. پس بگوییم {گرملاخ ها/یخلاخ ها}. }
او گفت:{ما زبان رو میخوایم برای گفتگو. فرقی نمی کنه که چی بگیم}
گفتم:{زبان جزوی از فرهنگ ماست. اگر به او پشت کنیم، به فرهنگمان نیز پشت کرده ایم}
گفت:{جوون ها دارند زبان رو تغییر می دند. زبان برای زنده موندن نیاز به تغییر داره}
گفتم:{هر تغییری خوب نیست! ما تغییر خوب داریم، تغییر بد هم داریم}
گفت:{در هر صورت واقعیت رو باید پذیرفت}
پس از این چیزی که نوشت، کَمی به جوش آمدم:
{این نگاه، نگاه {مُد} و {عدم تغییر} است. هَم اینجا بنشینیم به امید اینکه پیش رود. همچنین، هرکاری که دیگران بکنند را انجام دهیم، اگر جوانی دید که کسی دارد یک واژه عَنگلیسی را می گوید، او هم می گوید و کم کم گسترش می یابد.
پس چگونه ما نمی توانیم این اندیشه پارسی دوستانه را گسترش دهیم، آنها می توانند عنگلیس پرستی را گسترش دهند؟
چرا ما اکنون در زبانمان این شمار واژه عربی داریم؟ چون گذشتگانمان عرب ها را می پرستیدند.
چرا ما اکنون در گویشمان این شمار واژه عَنگلیسی داریم؟ چون جوان ها عنگلیسی ها را می پرستند.
در گذشته در همین 20 سال پیش، عرب پرستی رواگ دارد، ولی این جوان ها از آن وَرِ بوم افتادند و عنگلیس پرست شدند.
همینجا بنشینید تا درست شود، من هم آنجا ایستاده اَم برایتان هوو می کشم. }
این را که نوشتم، سردسته و ادمین آنجا رسید و تنها من را خاموشی ( =سکوت ) داد! و به او کاری نداشت!
اینجا بود که دریافتم، مُشتی تازی پرست آنجا ریخته اند.
از هر زمانی استوار تر شدم که کاری که می کنم لگدی است به پایین تر از کمر آنها.
بِدرود!

اگر هر ایرانی تنها هر روز، یِک واژه را به جای واژگان بیگانه پیشنهاد دهد، و همچنین، دیگر ایرانیان از آن به پس، از پیشنهاد پارس بهره برند، تنها در 2/3 روز کار پایان می یابد.
ولی ننگ به آن تازی زاده هایی که از این کار جلوگیری می کنند. ننگ بر آنها.
بِدرود!
سرزمین نجیب زادگان شجاع
1 - در آینده بسیاری از چیزها به گونه ای که امروز هستند، نخواهند بود. به گمان من برخی پدیده های مفهومیِ پلید از ایران و فرهنگ ایرانی جدا خواهند شد و از میان خواهند رفت. ما باید برای آنروز اندوخته هایی را فراهم آوریم تا فرهنگ بیگانه جایگزین نشود که جایگزین هم نخواهد شد؛چراکه فرهنگِ اروپایی نیز رو به تباهی است ( اوجِ فرهنگِ اروپایی در سده هفده، هجده و نوزده بوده است ) .
...
[مشاهده متن کامل]

2 - به روشنی ما در آینده یک دوره خردگراییِ ناب را همزمان با دوره ایرانگرایی پیشِ رو خواهیم داشت. در آن دوره ی خردگرایی جایِ "دلقکهای نمایشیِ بیسواد و رویهم رفته چیزهایی که امروز می بینیم"، کسانی بمانند " لایب نیتس و کانت و فرگه و. . . " را بیرون خواهیم داد. فرهنگی که با فرهنگِ امروزِ ایران بیگانه و با فرهنگِ گذشتگانمان در خراسانِ بزرگ آشنایی دارد. چنانچه این دوره فرهنگی که با " ایران گرایی" همراه هست، رُخ دهد، رویکرد و نگرشِ ما خردگرایانه خواهد بود و چیزهایی که امروز در زمینه سره سازیِ واژگان کاشته ایم، در آن زمان به بارخواهند نشست. در آن زمان " ایرانی ناب" با " زبانی ناب" خواهیم داشت. این باور من است و چه نیک که ما پیشگامانِ این راه باشیم. این یک " آرمان" نیست چیزی است که رُخ خواهد داد.
3 - آنها کوشش میکنند که از این رخدادِ بزرگ پیشگیری کنند و سنگ بر سر راه بیاندازند ولی دستِ سرنوشت به کامِ آنها نخواهد بود. هر زیانی که ایران و ایرانی ببیند، باز سرانجام سودمندیِ آن بسیار فراوان تر خواهد بود چون آنگاه همه چیز " ناب" خواهد بود.
4 - در این دوره خردگرایی به " زبانِ پارسی" ارج نهاده می شود چراکه زبان پدیده ای خردشناختی است نَه زیبایی شناختی. در آن زمان هیچ ایرانی نخواهد گفت که واژه یِ " Widerspruchsfreiheit" ( آلمانی ) دراز است پس به واژه یِ بیگانه " consistency " ( انگلیسی ) پناه ببریم یا واژه یِ " Geschwindigkeit " ( آلمانی ) دراز است پس به واژه " speed " ( انگلیسی ) پناه ببریم ( =زیبایی شناسی ) ، برکه خواهند گفت که گذشتگانمان چه گفتند و چه واژه ای را بکار ببریم که تکواژهایِ آن را در زبانِ خود بیابیم ( =خردشناسی ) . ( نمونه آلمانی - انگلیسی آوردم تا افزون بر آنها، لگدی هم در نشیمنگاهِ باخترپرستان بزنم. )
5 - شیوه زندگانی از که آموختی؟ از نابینایانی که گام از گام برنمیدارند مگر آنکه زمین زیر پایشان را با عصا بیآزمایند.
( ما می دانیم که چه می کنیم. )

ایران کشور آریاییان ایران، انیران آن ایران ازآن ایران.
در زیرِ واژه {هَدَف} در این باره نِوِشتم که این کاری که در این تارنما می کنیم بیهوده است.
ولی من به راستی بر این باور نیستم، و این را تنها نوشتم، تا سپس پاسخ را بدهم، چون دیدم چند کاربر، که در راه واژه سازی برای واژگان بیگانه، پوِیِش هایی انجام داده بودند، بر این باور بودند.
...
[مشاهده متن کامل]

هم اکنون، میتوان گفت که در دوران تاریک ایران به سر میبریم. همه یا بیشتر ما ایرانی ها، خونمان به جوش آمده است که چِرا به فرهنگ پارسی کم بها داده میشود. بیشتر ما ایرانی ها خونمان به جوش آمده است که چرا فرهنگ ما سره نیست.
آنانی که اینگونه نیستند، ایرانی هستند، ولی بویی از ایرانی بودن نبردند!
ما داریم جلوی چشمانمان، برتر شمرده شدن فرهنگ تازی ( =عربی ) را می بینیم، و این، ما را وادار به تاوان گرفتن میکند، یک خیزش، که اکنون رخ نمی دهد، ولی سر انجام، رخ میدهد.
بدین گونه، در آن دوره، همانگونه که سرور بزرگوار /فرتاش/، فرمودند، این پیشنهاد هایی که در اینجا داده ایم، سپس ارزشمند شمرده میشوند، و ما پارسی سره را خواهیم داشت، نه تنها زبان، برکه فرهنگ نیز بدین شیوه خواهد بود.
پس، شکیبا باشید، و پیشنهاد هایی بدهید، گرچه شاید برخی از آنها ساختاری نادرست و یا هر چیز دیگر داشته باشند، ولی از هیچ بهتر است.
اگر شناسه کاربری ندارید و این دیدگاه را می خوانید، میتوانید به این کار، بپیوندید. اگر هم دارید، و هنوز این کار را آغاز نکرده اید، میتوانید به این کار بپیوندید، یا اگر هم به این کار پیوسته اید، بیشتر بکوشید.
بِدرود!

واژه ایران در اصل و ریشه به شکل ای ران مخفف این ران بوده . از دیدگاه آفرینندگان این نام، ضمیر دوم شخص مفرد این، اشاره به ساکنین سر زمین و ران به معنای راننده، راهنما و یا هدایت گر. منظور اینکه آن خردمندان
...
[مشاهده متن کامل]
مردم سرزمین خودرا هدایتگر جوامع بشری بسوی سعادت و خوشبختی می پنداشته اند و آنهم نه به معنای نژاد برتر و یا قوم برگزیده از طرف آفریدگار. از دیدگاه فردی من آریا قوم نبوده بلکه یک بینش و باور بین مردمان ساکن سرزمین های ایران و هندوستان به معنای ریا یا مکر آسمانی. آن معنا بعدها توسط حکیمان و عارفان قوم یهود به گناه اولیه تبدیل شده. هندوان و ایرانیان فرا باستان بر این باور بوده اند که انسان ریاکار از مادر متولد میشود. اقوام یهود و مسیحی و مسلمان از زمان سروده شدن داستان آدم و حوا تاکنون بر این باورند که انسان گناهکار از مادر متولد میگردد. نام مادر ایسا به شکل ماریا از دیدگاه والدین به معنای ریای ما یعنی حاصل یا نتیجه گناه آمیزش جنسی ما بوده. یعنی به زبان فارسی بوده و نه آرامی.

مردم ایران، هرچه میکشند، یا از تازی ها است، یا از نادانی خودشان که تازی ها را باور کردند و آنها را بالای سر خود گذاشتند و نمونه اش را سال {3 - 1360} دیدیم. هی!
بِدرود!
واژهٔ ایران مستقیماً از پارسی میانه سرچشمه می گیرد. نخستین بار در دنبالهٔ نام اردشیر بابکان، بنیان گذار شاهنشاهی ساسانی به نام ایران اشاره شده است. در نقش رستم و سکه های اردشیر بابکان، به او با عنوان �اردشیر شاهنشاه آریان ( ایران ) � اشاره شده است. ایران ( پهلوی ساسانی ) و آریان ( پهلوی اشکانی ) هردو برای اشاره به مجموع مردم ایران نیز استفاده می شدند؛ این دو واژه برگرفته از آریا در زبان نیاایرانی هستند. بر اساس اسناد تاریخی موجود، ایران شهر را ساسانیان برای نخستین بار به شکل سیاسی به کار بردند و پیش از آنان، به این کشور با چنین عنوانی اشاره نشده است؛ پیش از ساسانیان تنها یک بار، از اصطلاح سرزمین های ناآریایی استفاده شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

بر اساس اساطیر ایران نیز، نام �ایران� از نام ایرج، یک شاهزادهٔ اساطیری ( پیشدادی ) که توسط برادرانش ( تور و سلم ) کشته شد، آمده است. در اوستا، بخشی که نخستین مهد زندگی آریایی ها بوده، ایران وئجه نامیده شده است که به معنای �سرزمین آریاها� است. همچنین در اوستا واژهٔ �اَئیریَ� ( به اوستایی: 𐬀𐬌𐬭𐬌𐬌𐬀 ) برای اشاره به همین نژاد استفاده شده است.
منابع ها.
بستن
"ĒRĀN, ĒRĀNŠAHR – Encyclopaedia Iranica". www. iranicaonline. org ( به انگلیسی ) . Archived from the original on 2020 - 03 - 27. Retrieved 2020 - 03 - 27.
سعید نفیسی ( ۲۰۱۷ - ۱۲ - ۲۷ ) . �روزی که نام پرشیا و پرسه به ایران
🌀 نام ایران و لقب خسرو و پهلوان در کتیبه شاهنشاه آلپ ارسلان سلجوقی در سوریه
کتیبه واقع در دیوار شرقی زیارتگاه محسن ابن الحسین در حلب:
متن به فارسی
《بسم الله الرحمن الرحیم در ایام مولای ما امیرمهربان الرحمن الرحیم سرور بزرگ شما عادل دانا پشتیبان المنصور - مظفر، عمادالدین، رکن اسلام، حامی امام، یاور اسماء، محیی عدل، قطب خلافت، حاکم دولت، حامی الایمان، جلال. امت، شرف پادشاهان، چند سلطان، فاتح معتمر، دین سرکوبگر کفار و مشرکان، پیشوای مجاهدین، حافظ حوزه علمیه، شمس المعالی، پادشاه از شاهزادگان مشرق و مغرب، شهریار شام و عراق، پهلوان جهان خسرو ایران، آلب غازی آغ ارسلان، آیدانگ قوطلق طغر لکین اتابک، یاور امیرالمؤمنین علیه السلام و یارانش کار در محرم سال سی و هفتم. 》
🌀 کتیبه های اسلامی در سوریه، احمد خامه یار ، رویه ۵۸
آقا محمد خان قاجار
با آنکه دستش به خون بسیاری از ایرانیان برای تاج و تخت آلوده بود، لاکن به مفهوم ایران و ایرانیت با تمام وجود عشق می ورزید. وی تا آنجا پیش رفت که در واکنش به کشته شدن بیرم علی خان قاجار ، حاکم مرو، و کوچاندن فارسی زبانان مرو از این شهر به بخارا، نامه ای تهدید آمیز به شاه مراد خان ازبک، امیر بخارا و عامل این اقدامات، نوشت و خواستار بازگردانی پارسی زبانان به شهر مرو تاریخی و پایان یافتن دست اندازی ازبکان به حدود افغانستان امروزی شد:
ما دانیم و شما نیز دانید که چه رفته و پیداست بلخ بامی و مرو شاهیجان و�زمین داور�و�سیستان�و�قندهار�و�کابل�از اجزای ملک پادشاهان�ایران�بوده اند اکنون شما را چه افتاده که�بلخ�بامی و�مرو�شاهیجان را تصرف نماید و آنگاه دست بر قتل بیرامعلی خان قاجار عزالدینلو که از طوایف علیه ماست گشایید… به تختگاه موروث و مکتسب خود بازگردند و گرد کینه و فزونی نگردند تا ما نیز به حدود و سنور و ثغور قدیمه ایران قانع شویم و از این سوی آب�جیحون�فراتر نجوییم!
- بن مایه: روضه الصفای ناصری جلد نهم اثر رضا قلی خان هدایت
و تاریخ منتظم ناصری جلد چهارم اثر اعتماد السلطنه
نامه نادرشاه به افغان ها و ذکر نام ایران در نامه!
تو نامه میگه:
ریش سفیدان و سرخیلان افاغنه ی ساکنه فراه و اسفهزار بدانند که در این چند وقت بسبب انقلابی که در اوضاع ایران بهمرسیده، اکثر ایلات پا از جاده بیرون گذاشته اند و سر سرکشی برآورده اند، یکی از انجمله ایل افغان بود که در مقام بغی و طغیان درآمدند، در این اوقات که لله الحمد ممالک ایران صاحب بهمرسانیده همگی سرکشان بضرب شمشیر غازیان نصرت نشان بدستور قدیم بلکه بهتر از آن طوق بندگی بگردن نهادند.

ایرانایرانایرانایرانایرانایران
دشت دلیران ؛ سرزمین پهلوانان ، و در بیت ذیل از فردوسی ظاهراً مراد ایران زمین است :
بزانوش گفتا که ایران تراست
نصیبین و دشت دلیران تراست.
ایراُن
هر کشوری معنی خودش رو داره
ایران هم به معنای سرزمین آریایی هاست ( آذری، لر، پارس، کرد، بلوچ، خراسانی و. . . )
از خون سیاوشیم هم خون سیاوشیم
از جامه سپیدانیم هر جامه نمی پوشیم
درود بر مردم تاجیکستان ایرانیان راستین
درود بر مردم آریانا
درود بر احمدشاه مسعودِ بزرگ و فرزندش و آموزه یِ پاکِ او
درود بر همه پارسیانِ پاک نژاد
...
[مشاهده متن کامل]

" هیچ چیز نمی تواند برادریِ ما را از میان بَرَد، هیچ چیز. نَه دین، نَه نگرش، نَه تازیِ فرومایه با پدیده های برساخته اَش
هر آنچه و هرآنکس که بخواهد به برادریِ ما آسیب بزند، ما آن را به زباله دانِ تاریخ می فرستیم.
به زودی یکی خواهیم شد و این یک " بایستگی" است.

ایرستان منطقه ای کوهستانی و پهلوان پرور در شرق روسیه است که ایر ها جلو اشغال شوروی بوسیله آلمان هیتلری را گرفتند. احتمالا کسانی از ایرستان در عصر باستان با اشغال ایران این نام را به این سرزمین داده اند. والله و اعلم
ایران : " ایران " سرزمین آزادگان است .
ایران = اِران=ئیران هرسه با تلفظ eran
= ارانا با لفظ erana
اِرانا و اِران یعنی اینجا هستن
توران با لفظ toran
یعنی قهر کردن و رفتن از اِران ( اینجا )
قدیمی ترین نام مملکت ما همین کلمه ایران بوده یعنی نخست نام ایریا که نام نژاد بوده است نام مملکت را آبریان ساخته اند و سپس به مرور زمان ابریان ، آیران شده و در زمان ساسانیان ایران ، ایران ( به کسر اول و سکون دوم ) بدل شده است و در ضمن اران ( به کسر اول ) نیز می گفته اند . چنانکه پادشاهان ساسانی در سکه و کتیبه ها نام خود را پادشاه ایران و اران می نوشته اند و از زمان شاپور اول ساسانی در سکه ها لفظ انیران هم دیده می شود . واژه" ی ایران در فارسی باستان ( Airya ) و در فارسی میانه به شکل اران ( Erān ) بوده، و برگرفته از شکل قدیمی Airya Nama و به معنای سرزمین مردمان اصیل است. و نیز در زبان سنسکریت اریه ( Ariya ) به معنی سرور و مهتر و آریکه ( Aryaka ) به معنی مَردِ شایستهٔ بزرگداشت و حرمت است و آریایی به زبان اوستایی ائیرین ( Airyana ) و به زبان پهلوی و فارسی دری ایر خوانده می شود و ایرج به زبان آریایی "Arya" است.
...
[مشاهده متن کامل]

ایر در واژه به معنی آزاده و جمع آن ایران به معنی آزادگان است.
نام ایران در لغت به معنی سرزمین آریاییان است و مدت ها قبل از اسلـام نیز نام محلی آن نیز ایران، اران، یا ایرانشهر بود

ایران در پارسی باستان ( هخامنشیان و ساسانیان ) ائیریه airya، در اوستایی اَرِنَه arena ( شکوه ) و ائیریَنه airyana ( با شکوه، شکوهمند ) ، در سغدی ارِیان areyan و در مانوی و پهلوی اِران eran به معنی شکوهمند می باشد.
ایران:سرزمین بهان و بزرگان و مهتران و فرهنگداران، ، ملک آریایی ها و نژادهای منحصر و اصیل از فارس و کردو ترک و عرب و لر و بلوچ و غیره. . . ، سرزمین آتشکده ها و مذهب شناسان، سرزمین نور و آتش و مذهب کده ها
مهدی بارانی
ایران از دو بخش ایر ان تشکیل شده
در یک کتاب بسیار بسیار قدیمی ک پدرم داشته دلیل نامگذاری کشور بیان شده
کشور قبلا اسامی زیادی داشته و روزی جلسه ای میان بزرگان طوایف برگزار میشه تا اسم انتخاب کنن برای کشور تا دیگه ب یک نام واحد صدا زده بشه و ثبت بشه برای ایندگان
...
[مشاهده متن کامل]

ب همین منظور در جلسه اسم های مختلفی پیشهاد میشه که در آخر میرسن به کلمه ی ایران ک بسیار بسیار معنی زیبایی داره
ایر یعنی جایگاه، مقام
ان هم پسوند، خوبان ، نیکان ، بزرگان هستشمعنی اسم کشور یعنی جایگاه خوبان ، جایگاه انسان هایی با مقام نیک
اسم من ایران دخت هست ب معنی دختری ک در جایگاه بزرگان قرار داره دختری کدر مقام نیکان و خوبان قرار داره

ریشه واژه ایران در زبان فاخر لکی است .
قبلا اسم ایران آگران بوده به معنی سرزمین آتشکده ها . آگران - آیران و بعد شده ایران .
زنده باد قلب ایران لکستان بزرگ
معنی ایران
واژه ایران هیچ پیوندی با واژه آریا ندارد
نخست از معنی ایرانویچ میگویم این واژه درست شده از دو بخش است نخست ایر به منی خاندان فامیل و قبیله و بخش دوم کلمه ای است که در اینجا نقش پسوند مکان ساز را بازی میکند . آنویچ . انویچ به معنی سرزمین است همان گونه که می بینید ویچ از آخر واژه حذف شده و آن کاملا نقش پسوند مکان ساز را به عهده گرفته در دیگر نمونه ها میتوان به کی هان ، کی آن ، گی هان ، جه هان . . . . اشاره کرد
...
[مشاهده متن کامل]

ایران : آزادگان و سرزمین آزادی
ایران اوستایی - پهلوی مکان آریائیان، نام کشور باستانی ما، از نظر لغوی هم ریشه با کلمه آریا و ایرج .
ایران
ایران می تواند به معنای جایگاه آتش، نگهدارنده آتش، معنای آتش در پارسی از نور می آید و در تمام ادیان و اسناد تاریخی خداوند را نور خطاب قرار می دادند پس جایگاهِ نور ، خانه ی نور هم معنا می دهد؛
...
[مشاهده متن کامل]

البته در تاریخ فرضیه هایی بر کشف آتش و نور توسط ایرانیان وجود دارد و برای همین است که مردم ایران آتش و نور را ارزشمند می دانند و معنای جایگاه آتش از همین مسئله مستند شود
"اما این کلمه ترکی نه است نه عربی"
ترکیه در زمان به وجود آمدن کلمه ایران وجود نداشت و ترکی هم وجود نداشت،
عرب ها نیست مردمان صحرا نشینی بودن که زیاد به صورت جمعی و شهری زندگی نمی کردند و حتی زبان نوشتاری نداشتند.
کرد هم به معنی سر کرده و رهبر است که میگویند از نام کار - دا می آید که شبیه یک نام خانوادگی است و یکی از اقوام قدیمی ست اما فردوسی در داستان ضحاک می فرماید:
جوانانِ ایرانی که آشپزهای دربار ضحاک آن ها نجات می دادند را به کوه های مناطق کرد نشین فراری می دادند و آن ها به چوپانی روی می آوردند، در اصل کردها هم ایرانی هستند و چون کُردها قبلا باور داشتند که باید فقط با قوم خود ازدواج کنند می بینیم که البته چشمانِ رنگی و پوستِ سفید آن ها نشان از آریایی بودن ایرانیان دارد ( مردمانِ هم نژادِعده ای از اروپا ) همان طور میدانیم در اوستا گفته شده سرزمین اصلی آریاییان ایران است.
ولی البته ایران کلمه پارسی ست زیرا اقوام ایران قبلا همه به یک زبان و لهجه صحبت می کردند.
" من سال ها به دنبال معنی کلمه و ریشه دقیق آن حداقل از تاریخ هستم چون کسی دقیقا نمی داند که ایران چه معنای دقیقی دارد"
معانی کلمه ای که شما می گویید همه با هم تضاد هستند.
* البته این را همه میدانم که در تاریخ از همان ابتدا باور داشتند و می دانستند که ایران نام زنانه ست و
از همان ابتدا ایران را مادر و زاینده ایرانیان می خواندند،
شاید سرباز جنگجویی بوده که قبلا ایران را نجات داده و به پاس میهن پرستی و مادری که در حق وطن کرده اسمش را بر روی کشورمان گذاشتند*
اما اکنون اگر بگوییم ایران چیست؟
ایران مستمره چین، روسیه، انگلیس است
و کشوری ست که به دست مردمانش اداره نمی شود.

واژه ایران در زبان کُردی همچین تلفظ میشه: اِیران=Eyrān
و جالب اینجاست که " اِیرَ " در گویش های کُردی معنی " اینجا " میده.
زنده باد ایران و ایرانیان🔥💚🤍❤️🌹
آیران تلفظ قدیمی ایران هست معنی آن خم می شود ایران هست
پیوستِ دیدگاهِ بالا:
درباره یِ واژه " ایران" شاید این واژه به چمِ x ای بوده است که زندگی شهرنشینی از پَسِ آن برآمده است و سپس در زبانهای گوناگون به " شهر " دلالت کرده است. یعنی درست وارونه یِ گفته هایِ پیامِ پیشینم. حالا این x در صورت وجود چه بوده است، زبانشناسان و باستانشناسان دانند.
...
[مشاهده متن کامل]

ولی درباره واژه "توران" به گمانِ فراوان ریشه یابیِ پیامِ پیشین درست می باشد.

گمان من این است که واژه یِ " ایر" در زبانهای ایرانی یا " آر " در " آراتا Aratta" با واژه یِ " اُر" به چمِ ( شهر ) در واژه "Uruk " در زبان سومری و پس از آن در زبانهای سامی ( بمانندِ ( اُر ) در اُرومیه ( آشوری ) یا اُرشلیم ( عبری ) ) از یک بُن و ریشه است. پس "ایر" بنابر این دیدگاه به چم "شهر" می باشد و بازنمایی کننده یِ زندگیِ شهرنشینی است. می تواند چمهای دیگری همچون "متمدن بودن" از پسِ زندگیِ "شهرنشینی" برآید.
...
[مشاهده متن کامل]

پرسش اینجاست که پس "توران" به چه معناست؟؟؟
گمان من این است که "تور" در واژه "توران" با واژه "tour" و "turn" به چمِ "گردش، گردیدن"در زبان انگلیسی و "torner " و" tor/ tourn" در زبان فرانسوی و واژه "تَرِ" در زبان اوستایی به چمِ "از این سو به آنسو، گذر" و "تَرَ" به چمِ "گذر کردن، عبور کردن" در زبانهای اوستایی - سانسکریت از یک بُن وریشه است.
"ایران" در برابر توران بازنمایی کننده یِ "شهرنشینی" در برابر "نایکجانشینی و کوچ نشینی" بوده است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
این تنها یک گمانه از سوی نویسنده ی این پیام می باشد. هر چند که از دید من درست می باشد ولی چنین دیدگاهی شخصی است و شایسته است که واکاوی و بررسی شود.

ایران یا اِرَن یا اِرَ واژه ای میباشد معادل واژه کادوش در عبرانی که به معنای نجیب میباشد. مردمانی که معروف شدند به پارسا یا پارس. همین مردم در حوالی حدود اواخر ساسانیان معروف شدند به طالث یا تالث که حرف
...
[مشاهده متن کامل]
ث به صورت ش در فارسی ظبط شده است. یعنی پارس ها معروف شدند به طالش. و مملکت ایران یعنی مملکت قوم طالش یا همان پارسا. در گذشته وقتی به کسی گفته میشده یا ابن طالث، یعنی تو عجمی هستی. درواقع مردم اُستیا در حوالی قفقاز خود را ایرونی مینامند و در متون یونانی کادوسی خطاب میشده اند. مشخص میشود که کادوس معادل واژه اِرَ به کار میرفته. ایرانیان قدیم معروف بوده اند به طالش. ایران یعنی مملکت پارسا که بعدها همین مردم معروف شدند به طالش. البته منظورم فقط طالش در شمال غربی نیست. بلکه تمام این کشور روزگاری مردمش پارسی یعنی طالشی بوده اند اما بعدها اتفاقات بدی می افتد و تماما از بین میروند و فقط در شمال غربی ایران باقی میمانند. در مجموع. ایران لقب دیگر مردم پارسا بوده که همین مردم معروف میشن به طالش. یعنی اسم این کشور، کشور طالش هستش. درگذشته اسم این کشور کشور پِرسیس یا همان پارسا بوده که معروف شدند به طالش. ایران یا اِرَ لقب قدیم طالشان امروزه بوده است.

ایران سنگسری ایرون ( lrone ) زبان فارسی سنگسری فارسی زبون ( farci zebone )
چون ایران همه تن من
پر می زند همه وجودم برای وطن من
چون وطن حفظ همه ارزش من
در رهش جان دهم تا حفظ شود همه من
پارسیم سر لوحه تمدن در همه دوران
...
[مشاهده متن کامل]

فارسی زبانم دنیا اسیر ملودی وشیرین بیان
فرهوشان پارسی نشر فرهنگ و هنر برای همه دلبران
ایران انتخاب دادار برای حفظ ارزشهای انسانی همه دوران
شور و شوق عشق در سرای من
می شکافت علم ودانش و معرفت رعنا من
عشق به ایران بها، من است
زه پر تو ارزشهاش این صفا، من است
ایران سر زمین منتخب دادار
که در آن ارزشها ی والا و نیکی هست همیشه پایدار
ره میترائیسم و زرتشت و اسلام
پاسبان بودن پارسی اصالت مکتب با سلام
زه رودکی و فردوسی و حافظ وسعدی و مولانا و دیگر
نشر دادن جان پیام به وسعت نور خورشید به پیر وبرنا ودیگر
زه ارزشهای والا در همه جیز نشر دادن به عشق نه به جنگ
زه اهریمنان و بد اندیشان کردن را ه را تنگ
ایران بدون ارزشهای والا و نیک خاک است
زه مکتب عشق ایران نور افشان تا افلاک است
ایران سرای من است
همه جهان زیر پای من است
زه ارزشهای نیک را پاس بداریم و والا کنیم
تا ایران را از خرافات و فکر پلید مبرا کنیم
پارسی یکتاپرستی و دلدادگی مرام من
کس در جهان نیاید زه دانش و معرفت بر بام من

ایران یعنی محل یا سرزمین آریایی ها. آریایی هم یعنی نجیب و شریف😊
ایران بزرگترین کشور جهان است. این سخن در زمان داریوش صدق می کند. در متون علمی آمده است
که اولین انسان های نخستین در کشور ایران به وجود آمده اند. اولین کسانی که خط و زبان را ساختند ایرانی ها بودند. طبق اسناد تاریخی ایرانی ها اولین کسانی بودند که ریاضیات، فیزیک، شیمی، پزشکی، نجوم، منطق و فلسفه را به وجود آورده اند. علم ژنتیک ثابت کرده است که تمام مردمان جهان ژنتیک ایرانی دارند. این نشان می دهد که زندگی از ایران شروع شده است. تمام کتاب های مذهبی جهان از کتاب کهن گاتها تقلید کرده اند. ایرانی ها اولین کسانی بودند که نظریات علمی را بیان کرده اند مانند ابوعلی سینا، خوارزمی، زکریای رازی. اگر ایران نبود هیچ علمی، هیچ کتابی، هیچ زبانی، هیچ مذهبی، هیچ انسانی وجود نداشت. هر کشوری که به هر علمی دست پیدا می کند مدیون کشور عزیز ماست. حتی افرادی چون فیثاغورث، افلاطون، اقلیدس، ارسطو، انیشتین، هاوکینگ و . . . بر اساس نظریات بزرگان ما نظریه و قانون نوشته اند. اگر ما نبودیم این دانشمندان توخالی می ماندند. پس زنده باد ایران.
...
[مشاهده متن کامل]

از آریا گرفته شده که در صنعت ممال به ایریا تبدیل شده است.
( ممال کلمه ای که در آن صورت ( آ ) به ( ای ) تبدیل شده باشد )
ایریا ان ( پسوند مکان ) = ایریان
که در زبان ها چرخیده و ( ی ) افتادست. ایران
بمعنی سرزمین آریایی ها
ایران
ایران کشوری با ابهت سرزمین اریایی ها
معنی ایران ازدوبخش ایر. و. ان تشکیل شده. ایر در زبان مردمان زاگرس نشین ، لر، کرد، یعنی جایگاه مکان ایران یعنی جایگاه آریاییان وتوران ازدوکلمه تور و. ان تشکیل شده تور درزبان ایرانیان باستان یعنی دور. توران یعنی ایرانیانی دوردست مثل سرزمینهای شمال فلات ایران ازبکستان تاجیکستان سمرقندبخارا
سرزمین اریایی ها
ایران به معنی چهار راه است جاده ابریشم شرق و غرب و شمال و جنوب دنیا را به هم وصل میکرد به همین جهت این سرزمین را ایران یا اران جدا کننده راهها نامیده شد
یک کشور در آسیای غرب و خاور میانه
پیوسته ایزان با پارس برابر بوده و ایرانیان خویش را پارسی و کشور خویش را ایران می گفتند در شاهنامه و اوستا پیداست و هندی و ارمنی و ارامی و همگان به انان پارسی میگفتند و خود نیز به خویش پارسی می گفتند
واژهٔ ایران مستقیماً از پارسی میانه سرچشمه می گیرد. نخستین بار در دنبالهٔ نام اردشیر بابکان، بنیان گذار شاهنشاهی ساسانی به نام ایران اشاره شده است. در نقش رستم و سکه های اردشیر بابکان، به او با عنوان �اردشیر
...
[مشاهده متن کامل]
شاهنشاه آریان ( ایران ) � اشاره شده است. ایران ( پهلوی ساسانی ) و آریان ( پهلوی اشکانی ) هردو برای اشاره به مجموع مردم ایران نیز استفاده می شدند؛ این دو واژه برگرفته از آریا. در زبان نیاایرانی هستند. بر پایه اسناد تاریخی موجود، ایران شهر را ساسانیان برای نخستین بار به شکل سیاسی به کار بردند و پیش از آنان، به این کشور با چنین عنوانی اشاره نشده است؛ پیش از ساسانیان تنها یک بار، از اصطلاح سرزمین های غیر آریایی استفاده شده است. بر اساس اساطیر ایران نیز، نام ایران از نام ایرج، یک شاهزادهٔ افسانه ای که توسط برادرانش کشته شد، آمده است. در اوستا، منطقه ای که نخستین مهد زندگی آریایی ها بوده، ایران وئجه نامیده شده است که به معنای �سرزمین آریاها� است. همچنین در اوستا واژهٔ ایریا برای اشاره به همین نژاد استفاده شده است.

درود ُ سپاس
پیشکش به همه میهن دوستان:
ای عزیزترین عزیزان، ای سرودی عاشقانه /سرزمین محبوب من، شعر پاک لاله هایی
لاله هایی جاودانه، سرزمین محبوب من / تو امید بودن من، از بهارانت بهایم
با صدای بودن تو از سکوت خود رهایم / من به شوق آسمانت پر پرواز می گشایم
...
[مشاهده متن کامل]

حتا با بال شکسته، ای همیشه بودن من/ با نام پاک تو بودن، روح و جانم به تو بسته
چه غم از طوفان دریا، تا تویی تنها کرانه / تو همان صدای جاوید، ماندنی ترین ترانه
بی خزان بادا بهارت، همه هستی نثارت / سرزمین محبوب من، تو طلوع بی غروبی
شاد و تابان روزگارت، سرزمین محبوب من / باران باران کن وجودم من کویری بی قرارم
تشنه فریاد بودن، تا تو باشی در کنارم / سرزمین محبوب من ایران
ای عشق جاویدان، ایران خوب من، ایرااااااان

ایران از واژه ی پهلوی اران میاید و پیوندی با زبان های لری، ترکی، عربی ندارد
واژه ای اسپریک ( کاملا ) پارسی است به چم سرزمین نجیبان و آریایی ها.
پیش از گفتارتان اندیشه کنید.
در این Ari - gram کوتاه شده آرین - گرام بایسته دانستم به دید گاه کاربری به نام << تارش>> پاسخی کوتاه بدهم. ابتدا با گفته ایی از Voltaire
فرزانه و نویسنده فرانسوی که به یکی از ایراد گیرنده های خود گفته بود: \\ من با آنچه می گویی ناهم سو هستم ونکه تا پای جان ایستاده ام تا تو دیدگاه خود را بگویی. \\ آنچه می نویسم از روی میهن و ایرانی دوستی است حال اگر
...
[مشاهده متن کامل]
<< تارش>> به من یک میلیون پوئن به سمت پائین بدهد نه چیزی از من کم می کند و نه می افزاید. 1 - دانش با گمان پیوندی ندارد. آدم یا چیزی را می داند یا نه! اگر می داند بایستی برای آن آوند و چرایی بیاورد. 2 - زمان در حال پیشروی است. آدم هنگامیکه زمان را نگه دارد ( به گذشته در اندیشه خود نگاه نکند ) ریشه یابی نمی تواند بکند و رد گذاشتن را نمی تواند پیدا کند ( که از کجا آمده و چرا چنین است ) . بدون زمان دگرگونی بودش نخواهد داشت. آنگونه که ایشان نوشته اند. آنچه کشور ما را یکپارچه نگه داشته دین ( آن دینی که او نام برده ) است. باید بگویم آنچه کشور مارا یکپارچه نگه داشته و می دارد. فرهنگ ایرانی بوده و هست.
در شناساندن فرهنگ می خوانیم که به دانش, زبان, شناخت و هنر در یک کشور می گویند. در ایران ما یک فرهنگ داریم که آن فرهنگ ایرانی است و مانند کشوری چون آمریکا Multi - culture نیستیم. فرهنگ ما ایرانیان نوروز, جشن مهرگان, جشن سده زایش میترا که به آن یلدا می گویند که از زبان کلدانی گرفته شده و همان چم زایش را دارد و [. . . ] است. کیش میترا فرهنگ ما به سرتاسر جهان رسیده و مردم جهان هرساله در شب 25 دسامبر آنرا به نام زایش عیسی مسیح جشن می گیرند. ونکه او در هنگام بهار زاد شده و زادگاهش در Bethlehem نیست و در Nazareth است. فرهنگ ما کار های هنری ماست . در آلمان نمایشگاهی از هنر ایرانی گذاشته بودنند و کارهایی بود که بدست هنر مندان ایرانی در 5000 سال پیش ساخته شده بود. آلمانها شگفت زده شده بودنند . آن اندازه پیشرفته بود که انگار کار دیروز است. ما در آن نمایشگاه بودیم و می دیدیم که مردم آلمان با دیدن آنها چه واکنشی انجام می دادنند. هنر ما موزیک فکلور ماست که در گوشه و کنار روستاها نواخته می شود. رقص و پایکوبی فیلم, تئاتر, نخشگری و فرش بافی بی مانند ایرانی و [. . . ] است.
ایدئولوژی یا دین نتوانسته یک سرزمین را یکپارچه نگه دارد. برای آن نمونه هایی را می نویسم. امپراتوری عثمانی بسیار گسترده بود. کشور گشایان آن با نام دین سرزمین های زیادی را زیر کنترل خود در آورده بودنند . این سرزمین ها دارای زبانها وفرهنگ های گوناگونی بودنند. پرسش این است اگر یک تن که در اردن لبنان یا عربستان سعودی بود و می خواست شناسنامه بگیرید. بر چه پایه ایی به او ملیت می دادنند زبان, فرهنگ یا نژاد؟
دیدیم که امپراتوری عثمانی پاشیده شد و دین هرگز نتوانست آنرا نگه دارد! کشور اتریش که در زبان آلمانی از دو واژه ساخته شده Oester = خاوری
و reich = رایش که روی هم می شود رایش یا امپراتوری خاوری از کشور های مجار و بخشی از بالکان ساخته شده بود و چون فرهنگ ها گوناگون بود فرو ریخت. اتحاد شوروی سوسیالیستی با یک ایدئولوژی مردمان بخش های زیادی از سرزمینهای جهان را به بردگی گرفته بود که از گرسنگی و تهیدستی رنج می بردنند. همه از خاک آن جدا شدند. در آلمان خاوری که پس از جنگ دوم جهانی به دست شوروی افتاده بودنند و به زور کمونیستی شده بود سه میلیون تن گریختند و کشور داران آلمان خاوری DDR از روی ناچاری دیوار دور شهر برلین کشیدند تا از گریختن مردم جلوگیری کنند. ونکه دیری نپائید دیوار فرو ریخت و مردم آن که با آلمان باختری فرهنگ یکسانی داشتند یکی شدند. پس به این دوستی که دیدگاه خود را نوشته می گویم آنچه ما را نگه داشته و می دارد فرهنگ ایرانی ماست و بس! در باره دیگر گفته ها می شود گفتگو کرد ونکه سر از پولیتیک در می آورد و این دانش نامک با دانش سر کار دارد و از Politic در آن خوداری می کنم!

ایران فرم دیگری از آریا است به چم بوم آریایی که در زبان آلمانی آنرا Das Land der Arier می گویند که می شود سرزمین آریایی ها واژه اوستایی آن ایرین وئجنگه به سرزمین آریایی ها یا بنگاه و پایگاه ایرانیان گفته می شود که در زبان آلمانی به شکل Airyanem Vaejah نوشته شده و می شود سرزمین گسترده آریایی ها در دیکشنری بزرگ واژه های بیگانه آلمانی به نام DUDEN برگ 661 در پیش واژه زبان ایرانی : نوشته شده زبانی است که مردم کوهپایه نشین و جایگاههای بلند ( از دریا ) گویش می کنند و این زبان از آریایی ها گرفته شده [همان نیاکان ما] August Schleicher 1821 - 1868 دانشمند زبانشناس آلمانی Linguistic زبانهای پایه ایرانی و هندی را زبانهای آریایی رده بندی کرده. نه آن واژه هایی که امروز بکار می برند ونکه آنچه در زبان اوستایی پهلوی کار فردوسی بزرگ آمده و واژهایی را که دیکشنری آبادیس می نویسد را می توان واژه های آریایی دانست. کسی که به جای روزهای گذشته روزهای اخیر را بکار می برد نباید گفت آریایی گویش می کند. در سال 1934 ترسایی رژیم آنزمان که پادشاهی بود و مدرنیزه کردن ایران را آغاز کرده بود به مردم جهان گفت که از این پس به سرزمین ما به جای پرشین ایران بگوئید چون نام بومی آن این است.
...
[مشاهده متن کامل]

ونکه Bernard - Henri Levy روزنامه نگار و نویسنده فرانسوی می نویسد: آیا رژیم پادشاهی و نام بردن پادشاه آنزمان که من نام نمی برم و مردم خوب او را می شناسند [پدر ایران نوین] برای خوشایند Adolf Hitler نام پرشین را به ایران دگرگون کرد؟ ایشان یا از روی ستیز و دشمنی با سرزمین ما و یا اینکه از روی نا آگاهی اینرا نوشته چون فردوسی بزرگ 1000 سال پیش نام ایران را برده و دیکشنری آبادیس نمونه هایی از چامه های او را نوشته.
نام ایران 4000 سال پیش در ریگ وداع , 4000 سال پیش در اوستا , 2500 سال پیش در نوشته ها به زبان پهلوی آمده. روی سکه های 300 سال پیش در زمان نادر شاه افشار نام ایران کند کاری شده: سکه بر زر کرد سلطنت را در جهان// نادر ایران زمین و سلطان گیتی ستان
هگل فرزانه آلمانی در درس دانشگاهی خود به نام The Philosophy of history سال 1805 ترسایی نام ایران را می برد.
مردم کشور ما در زمانیکه ناسیونال سوسیالیستها یا همان نازیهای سر کار بودنند یک سمپاتی بزرگی به آنها داشتند با این گمان که آنها هم آریایی و هم خانواده با ما هستند. ونکه امروز خود دانشمندان آلمانی می گویند که آریایی ها در هندوستان و ایران خانه دارند و نه در باختر زمین چون آنها هیچگونه آوند و نشانه ایی مانند نوشته ها یا نسک ها سنگهای کنده کاری شده در دست ندارند. آنچه آدولف هیتلر و همراهانش می گفتند بی پایه و آنچه زبان شناسان و دانشمندان نژاد پرست در آنزمان نوشته بودنند رد می کنند و آنرا unscientific hypothesis یا آوند جدا از دانش و خرد می دانند. آلمان نازی خود را برترین نژاد می دانست و با ایدئولوژی خود می خواستند جهان را زیر کنترل خود بگیرند و مردمان آنرا برده خود کنند.
در آنزمان آلمان برای مردم ایران رادیو به زبان پارسی پخش می کرد که آنرا رادیو Zeesen می گفتند. این رادیو در سال 1927 پیش از روی کار آمدن نازی ها پایه گذاری شده بود. اینکار را پست آلمان رایش انجام داده بود. در سال 1934 یکسال پس از آلمان نازی فرکانس آنرا به 191 KHZ رسانیدند و توان آن 35 کیلو وات بود که بسیار پرتوان است. من برای نواختن گیتار الکتریکی [راک و بلوز] از یک آمپلی فایر کاربری می کنم که 100 وات است سدای آنرا بسیار کم می کنم وگرنه گوش را کر می کند. آمپلی فایر من ترانزیستوری است و لامپی بهتر است چون سدای آن زنده تر است. اکنون حساب کنید که سی و پنج هزار وات چه اندازه توان پخش سدا را دارد و در آنزمان هم رادیو ها لامپی بوده که سدای زنده و دلنشینی از آن پخش می شده. گوینده گان برنامه پارسی بهرام شاهرخ [سدای بسیار بسیا ر زیبا و دلنشین] و داوود منشی زاده بوده اند. مردم هر شب آنهایی که رادیو در خانه داشته اند به این رادیو که بن مایه آن نژاد پرستی و antisemitism بوده گوش می داده اند. آن دودمان یا تباریکه به آن گوش می داده اند دیگر زنده نیستند . آنها پدر پدر بزرگهای ما می شوند. گویندگان بخش پارسی رادیو Zeesen که نام بردم. دانش آموختگان دانشگاههای آلمان بوده اند.
داوود منشی زاده استاد literature در دانشگاه ماکسیملیان مونیخ و بنیانگذار جرگه party سومکا بود که شاخه ایی از NSDAP آلمان یا همان جرگه کارگری ناسیونال سوسیالیسم آلمان می شود[سومکا=در ویکی پدیا] می توانید بیشتر در باره آن بخوانید. داوود منشی زاده همراه SS بود و با آن همکاری می کرد و در نبرد برلین بدن او خراش برداشت. اگر آلمان روسیه را گرفته بود به کشور ما هم یورش می برد چون در آلمان بارها فیلم های پشتوانه دار Documentary گذاشته و هیتلر را نشان می دهد که می گوید: ما انگیزه آن داریم که پس از روسیه پرشین ترکیه عربستان سعودی سوریه عراق را بگیریم و به سوی هندوستان پیشروی کنیم. مرد دیوانه انی که 65 میلیون تن را در جهان به کشتن دادو 27 میلیون آن تنها در روسیه بود. بیش از 6 میلیون آدم بی گناه که باور دیگری داشتند در گازخانه ها که در آنهاگاز Zyklon B بکار می بردنند ابتدا خپه می کرد و سپس در کوره ها می سوزانیدند! اینها همه اش با نام آریایی انجام شد. از یاد برده نشود که آریایی یک تیره و تبار هستند و آنچه با این نام در آلمان شکل گرفت یک ایدئولوژی بود. به این یاد هنگامیکه کسی در اروپا نام آریایی را بیاورد مردم به یاد تبهکاری های آلمانی ها می افتند. اگر هم برای آنها بگویی که آنها آریایی نبودنند باور نمی کنند. نمونه می آورم , اگر سرکار ما با همکاری نام این واژه را بیاوریم زود ما را از کار بیرون خواهند کرد.

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود /داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود
دیده یِ عقل مست تو چرخه یِ چرخ پست تو /گوش طرب به دست تو بی تو به سر نمی شود
جان زتو جوش می کند دل زتو نوش می کند /عقل خروش می کند بی تو به سر نمی شود
...
[مشاهده متن کامل]

جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی /آب زلال من تویی بی تو به سر نمی شود
گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی / آن منی کجا روی بی تو به سر نمی شود
بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی/ باغ ارم سقر شدی بی تو به سر نمی شود
گر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شوم/ور بروی عدم شوم بی تو به سر نمی شود
گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من/مونس و غمگسار من بی تو به سر نمی شود
بی تو نه زندگی خوشم بی تو نه مردگی خوشم/سر ز غم تو چون کشم بی تو به سر نمی شود

همین طور که بعضیا گفتن ایران به معنی " سرزمین آزادگان "
دیگه ربطی هم به هیچ قومیت و نژاد خاصی نداره و همه ی مردم این سرزمین با هر نژاد و قومیتی باهم ترکیب شدن و یکی هستن! هیچ کس نباید ادعا کنه من صددرصد فلان نژاد هستم!

ایران به معنی سرزمین آزادگان است و آزاد زادگان
کشوری که توشیم
انسانیت همراه با محبت با تاریخچه ی کهن
ایران از دوهجا تشکیل شده. الف : ای= به معنی ایل، ایلات، ایالت . ب: ران= راه آن ، مجازاً یعنی سرزمین، منطقه، کشور، شاه بُنیاد، مَملِکَت، سلطان آباد، شاه آباد.
بنابراین چون درایران باستان هر اُستان را ایالَت می نامیدند که دارای دروازه شهر بود وهر محل ومنطقه مخصوص یک ایل وتبار وقوم خاصی زندگی می کردند مانند ایلامیان ( عیلامیان ) ، بابلیان، دیلمیان، ایزدیان ( یزدیها ) ایسپانیان ( اصفهانی ها ) ، ایل شاهیان ( ایرانشهریها ) ایروانیان ( ارامنه ها ) ، ایورتیان ( گرج ها ) ایترکیان ( ترکمن ها ) ، ایلخانیان ( مغولها ) ، ایبریان ( ایبریها ) ایعبریان ( یهودیها ) ایزریان ( آذریها ) و غیره که از مجموع این ایلات وایالتها سرزمین پارتها وپارسها به نام ایران نامگذاری شد و ( ( ایران ) ) یعنی ( ( سرزمین ایل ها و اقوام متفاوت ومتنوع ) ) وسنداین حرف گستردگی جغرافیای ایران پهناور باستانی است وربطی به ایران کوچک شده امروزی ندارد که تنوع قومیت کمتری دارد. وهرنظر معاصر دیگر فقط تفسیر به رای است.
...
[مشاهده متن کامل]

ایران تو وطن منی
تا آخر عمر با منی
نمی کنم ول تو را
دوستت دارم تو را
گیلانت پر از سرسبزی
تهرانت پر از دوستی
ساری پر از صفا و مهر
شیرازت گرم چو گرماش تابستان
رود هایت پر از آب زلال
...
[مشاهده متن کامل]

خاک هایت پر از پاکی
می خواهم بمانم کنارت
می خواهم باشم کنارت
تا همیشه
تا آخر عمر
زیبا و فریبا هستی
قشنگ و سرسبز هستی
هست تمام شهر هایت ز طلا
هست تمام شهر هایت پاکی
ایران تو وطن منی
تو زادگاه منی
ایران
ایران
ایران
تقدیم به تمام ایرانی های دنیا
به امید روزی که تمام کشور های دنیا آزاد شوند
تشکر

ایران در گذشته های دور و در زمان آشوزرتشت، ایرانویج ( ایرانوِج ) بوده که ویج ( وِج ) در زبان کهن ایرانی به چم ( معنای ) ریشه، بُن و تبار می باشد همچون واژه ( وِجیدن ) که به معنای از ریشه در آوردن است و
...
[مشاهده متن کامل]
امروزه نیز بکار می رود و برای نمونه میگویند: علفهای هرز را وجین کن. یا در واژه هویج نیز بکار می رود. ایران نیز خود به معنای ایریان. . . ایریا. . . . آریا می باشد که پی آیند آن ( تبار آریایی ) می باشد. این خود نشان می دهند ایران به نژاد پاک آریایی اشاره دارد که تیری است به چشم دشمنان ایران زمین همچون جهان میهنها ( گلوبالیستها ) و همه کسانی که با میهنمان سر ستیز دارند. پاینده ایران

آقای اریا بهدار وند نمیشه هر اسمی رو نیاکان ایرانیان بدونی که. کلمه ایران از اریا آمده و حتی المانی ها و هندی ها هم خود را آریایی میدانند
ایران
ایران : ایر - آن
ایر = نام کهن آن " آر " به مینه های خورشید و آتش است و " آن " پسوند جا و مکان.
اَز سویی " ایر" لَفزی دیگر از " هیر" به مینه ی آتش ، آذَر ، آتور ، آدَر ، آگُر است و به نگهبان آتش سپند " هیربُد" میگفتند.
...
[مشاهده متن کامل]

آتش و نور که ریزترین یکای ( واحد ، unit ) آن photon یا ذَره < آذَر : آ - ذَر < ذَر - ه = ذَره بنیاد جهان و زندگی است و این را نیاکان ما خودآگاه و ناخودآگاه میدانستند.
پس ذَره برابرنهاد شایسته ی photon است چون ذَره ریشه در " ذَر و آذَر " دارد : هر ذره که بشکافی. . .
پس ایران سرزمین آر یا ایر یا هیر یا نور و شید است .
گامه های فَرگشت ( تکامل ) فَهمیده ی " ایر " :
۱ - نخست زندگی از آر و ایر و هیر و آذَر و ذَره آغاز گردیده است .
۲ - نماد این ایر در فراآسمان و آسمان ها خورشید و ستارگان ، در فَزا / سِپاش / فَراسمان کهکشان ها ، در روی زمین آتش ، در انسان ، جانوران ، گیاهان وَرزه یا نَرزه ( انرژی ) ، در زیر زمین نَرزه ی ( انرژی ) نهفته مانند نفت ، دَفت ( گاز ) ، کانی ها ، سنگ ها که با بَرکِشی و پالایش و فرآوری آتش نهفته ، آشکار می شود ، نمونه ی نخستینی : سنگ آتش زَنه ( چَخماق ) که آتش یا نَرزه در درون آن پنهان است وبا بَرخورد دو سنگ جرقه و اَخگر زده می شود.
۳ - نماد مینوی : آتش درون : آتشی که نمیرد همیشه در دل ( درون ) ماست. این آتش هم نماد دانش است وهم بینش .
نماد دانش : آموختن و فَراپُرس ها ( مسائل ) را گشودن.
نماد بینش :مهر اَفروزی و اِشغ وَرزی ، مانند خورشید به همه تابیدن و تاریکی و سَردی و پلیدی را زُدودن
ایرانی یا ایرمَن یا ایرمان کَسی است که در پِی آموختن و شناختن و دانستن جهان ِ بیرون یا مَه جهان برای آسایش و دینستن یا بینستن جهان درون یا کَه جهان برای آرامش است.
پس برای رسیدن به آسایش و آرامش ، فروزه ی دانش و دینش/ بینش را اَفروزاندن ، از گناه دوری جُستن و از آن شَرمیدن و آزَرمیدن است.
مینه ی راستین ایرانی و ایران : کسی که در پی زاب ها و فروزه های نیک است ایرانی و سرزمین آنان ایران است.
از سویی " ایر " به مینه ی شماره ی " ۳ " هم هست چون در پارسی کهن سه را سِره می گفتند و در زبان های ایرانی و اروپایی هنوز وات " ر" به جا مانده است :
سِمنانی : هِره
انگلیسی : three
آلمانی ؛ Drei
لاتین : tre
زندگی با فهمیده ی سه یا سِره یا اِره یا ایر اَفزوده میشود :
۱ - پدر ۲ - مادر ۳ - فرزند
این ایر به مینه ی ۳ با ایر به مینه ی آتش همدیگر را
نمی نَفیَند ( نفی نمی کنند ) چون هر دو سرچشمه زندگی و اَفزایندگی هستند.

ایران به معنی ( خانه آتش ) میباشد
در زبان کوردی هورامی به آتش ، ایر ( و در کوردی سورانی و کلهری و کرمانجی آگر ) گفته میشود و به خانه ، یانه میگوییم. ( وهیچ ربطی به ایدئولوژهای دورغی مثل آریایی و . . . . . نداره که متاسفانه بخش اعظم جامعه و حاکمیت در چند قرن اخیر اسیر تفکرات غلط بودن و هستن ) . وهمینطور ایر در اسم شهر های دیگه تکرار شده مثل ملایر که به معنی ( مل ) گردنه ( آیر ) ، آتش یا ایروان=نگهبان آتش ( پایتخت کشور ارمنیها که قرنها باکردها هم زیستی داشتن و داستان زیبای شیرین و فرهاد از اون متولد شد. ( ایر ) آتش ، وان ( پسوند که در بسیاری از اسمهای کوردی تکرار میشود به معنی نگهبان یا بانی . . . . مثال ملوان ( اب تنی ، حمام کردن، شناگر ) پالوان ( پهلوان ) ، کاروان ( افرادی که با الاغ برای رفع مایحتاج از جایی به جای دیگر میروند ودادوستدمیکنند ) نچیروان ( شکارچی ) و. . . . . . . تا اصطلاحات جدید مثلی کامیروان ( فیلمبردار ) ) ) ) )
...
[مشاهده متن کامل]

لازم به ذکر میباشد که زبان هورامی ( پهلوی ) زبان رسمی دربار ساسانیان بوده که افراد با سواد بخصوص کوردهای لک و جاف و سوران و کلهر و همچنین طبق اسناد باقی مانده مردم تاوریژ ( تبریز ) قبل از ورود مهاجمین واصفهان و دیلمیان گیلان و که خودرا از تبار ساسانی میدانستن ، میتوانستن دست و پا شکسته ( منظور= تسلط یک کسی که مادر زاد هورامی بوده میتواند حرفها رو دروست ادا کند، میباشد ) همراه با زبان مادری خود ، احساسات و سرگذشت و. . . . . . در قالب بیشتر شعر بیان میکردن. و برای اثبات این ادعا شما به نوشته های باستانی و معاصر باقیمانده توجه کنیدیا اشعار و ترانه های فولکلور بخصوص در میان کوردهای لک و جاف و کلهر و گوران یا اسم مکانها درالبرز و زاگروس که مردم محلی نمیدونن اسم مکانهایی مثل باغ وار توسرکان ( باغ پایین ) ، دینور کرماشان ( به سمت خورشید ) ، تاق وسان ( تاق شاه که شاه کلمه مادی میباشد اما معنی لغوی سان همان خورشید است ولی در مورد تاق وسان ( بستان😂 ) به بزرگ حاکمان محلی یعنی سانها و پایین تر از آنها بگ ها ساسانیان یا ساوسانا ، شاه شاهان که کوردها همیشه در اتحادها ی قبیله بودن مثل مادها و ساسانیان گفته میشده ) ( آخرین حاکم محلی هورامان که توسط رضا خان میر پنج از بین رفت اسمش جعفر سان بود ) ، تنگی ور ( تنگه خورشید ) در کوردستان، یه له و ر در روانسر ( کوه خورشید که اتفاقا مردم روستاهای اطراف شهر به این کوه نگاه میکردن و با موقعیت سایه خورشید زمان رو تشخیص میدادن ) ، دماوند ( انتها ، مرز/قسمت حساس از نظر اعتقادی و سیاسی و نظامی در میان کوردها . در این جغرافیا برای یک زاگروس نشین دوچیز بسیار عجیب وجود داره ، قله بلند و خورشید بینهایت بزرگ وباشکوه ، ، جایکه شهر ( ر ) ( راه ) یا ری امروزی رو ساختن و از آنجا از کنار سرزمین توون و تًوًس ( معادل جهنم عبری عربی ) میگذشتن تا به سرزمین خورهلسان ( سرزمین بالا آمدن آفتاب ) ( خراسان و افغانستان امروزی ) میرسیدن، شمیران ( جای گوسفند گله ) . و ده ها اسم دیگه. . . . . . مثالهای تاریخی بسیاری وهمچنین موقیت جغرافیایی منطقه هورامان و نزدیکی آن به پایتخت ساوسانا ( ساسانیان ) دلیل این ادعاست.
و در انتها یک مصرع زیبای شاعر تاوریژی ( تبریز ) که در وصف یار سروده و در پس آن سالهای تاریک اومد ، من دوباره مینویسم به امید طلوع دوباره روجیار✌
وه هار و ول و دیم یار وه ش ب

در زبان لری به اینجا، ایی رو یا وی رو می گویند ایی و وی معادل این است و رو ( ROW ) یا رج همان ردیف، افق است و اگر ایی را با رج پیوند دهیم میشود ایرج به معنی این سامان ، این ردیف و در نهایت این سرزمین می شود. برای نامیدن مردمان این سرزمین ایی رو را جمع بسته میشود ایی رو ها یا ایی روان و درنهایت به ایران تبدیل میشود و از آنجا که ایران نام شناخته شده و عام برای جهانیان از دیرباز بوده می توان ادعا نمود که ایران مبداء کوچ انسانهابه یایر نقاط جهان است و زبان ایرانی ریشه اکثر زبان های دنیا می باشد و به همین خاطر است که ایران یا آریا به معنی اصیل زاده است چون زادگاه اولین انسان است.
...
[مشاهده متن کامل]

در ضمن کلمه وُ رو یا اورو معادل فارسی آنجا است که تبدیل یوروپا و اروپا میشود به معنی آن ردیف جدا. یا آن افق جدا ، آن سرزمین جدا

آریا:به معنی نجیب وشریف
ایران :برگرفته ازنام آریا _قوم آریایی'به معنی سرزمین نجیب زادگان واشراف زادگان
کشورایران متشکل ازاقوام:
بختیاری. کرد. لر. فارس. ترک. عرب. گیلک. تالشی.
ارمنی. بلوچ
ادیانی ایرانی:اسلام. یهودی. ارمنی. زرتشتی. مسیحیت
...
[مشاهده متن کامل]

بیشترایرانیان پیرودین اسلام ومذهب شیعه
هستند
ایل قندعلی یکی ازایلات بختیاری ایرانی آریایی تبار
★ایل قندعلی:
■طایفه خلیلوند
تیره سلطانعلی وند
تیره گولوند
تیره سبزعلی وند
تیره بازی وند
تیره جمالوند
تیره خواجه وند
تیره شهریاروند
تیره نورعلی وند
تیره سادات علی کول
تیره سرقلی
تیره جلیلوند
■طایفه مدولی
تیره مدولی
■طایفه ورناصری
تیره ورناصری
تیره امینی
■طایفه صالح بابری
تیره علیرضاوند
تیره احمدوند
تیره میرزاعلی وند
تیره تولوند
تیره شیم باری وند
تیره علی دادوند
بره بیچاست صالح بابری
تیره کاظم وند
تیره تادعلی وند
تیره باران وند
محمدرضاوندصالح بابری
تیره حسین وند
تیره خسرووند
تیره نوزروند

واژه ایران در فارسی باستان �آئیریانا� و در فارسی میانه به شکل �اِران� بوده، و به معنای �سرزمین مردمان نژاده و نجیب � است
واژه �آریا� در زبان های اوستایی، فارسی باستان و سانسکریت به ترتیب به شکل های �اَیریَه� ، �آریَه� و �آریه� به کار رفته است
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان سانسکریت �اَریَه� به معنی سَروَر و مهتر و �آریاکَه� به معنی مَردِ شایسته ی بزرگداشت است و آریایی به زبان اوستایی �اَئیریان� و به زبان پهلوی و فارسی دری �ایر� خوانده می شود . ایر یعنی �نجیب� و جمع آن �ایران� به معنی �نجیبان� است. این واژه در اوستا به گونه� ایران ویج � نیز آومده
نام ایران به معنی �سرزمین نجیبان� است
جان و دل= ایران♡>
فرمان دادم بدنم را بدون تابوت ومومیایی به خاک سپارند
تـا تـکــه تـکــه ی بـدنـم قـسـمـتـی از خـاک ایـران شــود♡>

جناب ایرج ایران در زبان ترکی ماناک و معنی نداره
زمانی که ایران بوده ترکها با نام هون و سپس تقسان و اغوزان در مغولستان زندگی میکردند، دهخدا هرگز نگفته ایران به چم گرم در زبان ترکی است، اگرم هتی چنین چیزی گفته بود لغزش کرده، وانگهی ترکان زمان بنیانگذاری ایران ترک التاییک نبودند ترکان سکایی آریایی یا تورانیان بودند که زبانشان شاخه ایرانی خاوری بوده که بنمایگان زیادی بجای مانده و سکاها خود را آریایی معرفی میکردند و چهره سپید پوست و چشم آبی بودند نه زردپوست
...
[مشاهده متن کامل]

نامهای ترکی همه ق داره مانند قراقویونلو آققویونلو، تقسان، اغوزان و دگر. . .
ایران و ایرلند یک واژه هستند
ایرلندی ها هم ترکان نامگذاری کردند؟
قبایل غز خودشان نام نداشتند و نام ترک را از سکاها وام گرفتند و نخستین بار دو ایرانی به آنها ترک گفتند
هرگز قبایل تقسان و اغوزان جهانبینی نداشتند بخواهند جایی را نام گذاری کنند و آن زمان هرگز نیرویی نداشتند و آدمهایی با پوست چهارپایان و خام خوار بودند و کاملا بیدرک و غار نشین بودند،
خواهشمندم توهم های خود را کنترل کنید

جناب خانی آیر به چم آتش پیوندی با ایران ندارد
ای در اینجا از آاِریا گرفته شده نه از آی
آیران در زبان کردی وام واژه است از زبان مجوسان باستان و زبانهای آسایی و آیینی و یا رسمی ایران باستان
وانگهی کردها از یک شاخه نیستند از چند دودمان هستندگی پیدا کردند
ایران واژه ای کاملا آریاییست به چم سرزمین آریایی ها، اران نیز واژه ای آریایی گویش پارتی ایران یا آریا هست، به شهرنشینان آریایی میگفتند ایرانی و به کوچرو های نجیب آریایی میگفتند آریایی
ایران به چم سرزمین ایرها با ایرلند سرزمین ایرها همخوانده است، و چون واژگانی مانند گیلی در سلتیهای بریتانیا مانند ایرلندی ها دیده میشه شایدمند است، ایرلندی ها از نژاد ایرانیها باشند
...
[مشاهده متن کامل]

جشن هالوین سلتیها با جشن هوواوا یا هومبابا مانند هم چمچه زنی دارند نشان از ریشه این ملتها است، کدو که چهره هوواوا را نمایش میدهد پس از اسلام از آیین هوواوا یادهالوین زدایش شد تا انگ شیطان پرستی نخورد

ایراندر ۳۰۰۰ سال پیش آاریا که هر دودمان آریایی آن راگونه ای گویش میکردند، برخی اران برخی آاِریا برخی ای ریا ، برخی ایران که از زمان پارسیان ساسانی ایران گونه اُسپور و کلی گرفت به همه سرزمینهای آریاییدها، پیش از آمدن پارس ها مادها پارتها باز هم بومیان ایران آریایی و ادیان ایرانی میترایی داشتند
...
[مشاهده متن کامل]

یک نِگریه خودم دارم که پارسها از شبیه جزیره یونان اومدن و یونانیها گفتند پارسها تمدن موکرای نخستین تمدن شبهه جزیره یونان را بنیان گذاشتند که آثار باستانی بسیاری در انجا است و یونانیها میگویند پارسیان فرزندان زئوس و دانایی هستند که با شاهزاده زیبای اتیوپیا ( فلسطین و اسرائیل امروز که منداییدها بازمانده آنها هستند و اعراب ۱۴۰۰ سال فلسطین رو اشغال کردند و یهودیا ۶۰ ساله که مهاجران اروپایی هستند ) ازدواج میکنه و فرزندشان پرسیوس به گیتی میاد که فرزندان آن خدایان پارسیان هستند
نگریه من اینه پارسیان و مادها از سرزمینی آمدند به نام اتلانتیس اتلانتیس زیر اب میره مادها و پارسها در جنوب ایران تمدن ارته در نیمروز و یاوجنوب ایران رو بنیان میگذارند ، یونانیها گفتند پارسیان پیش از آنکه پارس گفته شوند، ارته ای گفته میشوند سومریها که در بخشی از مردم ارته بودند جدا شده به میانرودان میروند، پس از چند سد سال سومریها به ارته یورش آورده و پارسها ومادها از ارته مهجرت کرده و مادها به شمال ارته و پارسها به شبیهه جزیره یونان میروندو تمدن یونان رو آفرینش میکنند ۴۰۰۰ سال پیش مردم گریک یا گریس به شبیه جزیره یونان یورش برده و پارسیها از شبهه جزیره یونان به بیرون امده دوباره به ایران کنونی و باختر دریاچه ارومیه باشندگی میکنند، دلچسب است بدانید پارس و ایران به زبان سومری هر دو به چم سرزمین کناری هستند اینم بدانید بد نیست،
تلگرام ما
@parsik

جناب the one ایران تلفظ عربی نیست، عربها به ایران هرگز ایران نمیگفتند، میگفتند پارس یا فارس و پس از اسلام عجم که از هخم گرفته شده، بدون کوچکترین آگاهی نِگر ندهید
ایران برگرفته از واژه ی اریا می باشد که خود واژه ی اریا چم نیک نژاد داره نژاد اریایی پارس پارت و ماد می باشن که خود چندین قوم دارن برای نمونه قوم بختیاری از تبار پارس قوم لک از تبار کورد و اذری هام از تبار ماد میشن ولی ماد بزرگ نه ماد کوچک
ایران:
از ایران سوی زاولستان کشید
اَبا پیلتن، سـوی دستان کشید
دکتر کزازی در مورد واژه ی ایران می نویسد:<<. . در بخشهایی از شاهنامه، ایران نامی است که تنها برتختگاه ( پایتخت یا مرکز حکومت ) نهاده شده است و سرزمین های دیگر ایرانی هر کدام نامی جداگانه و ویژه ی خویش دارند. >>
...
[مشاهده متن کامل]

و در جای دیگر می نویسد: ( ( نام سپند ایران از دو پاره ی ایر / ان ( = پساوند ) ساخته شده است ستاک ایر ریختی است از آنچه در واژگان" آریا" و" آریان" نیز دیده می شود. ریخت اوستایی آن ائیریا بوده است. همین ستاک در نام" ایرج "نیز که ایرانیان از تخمه ی اویند و ایران سرزمین اوست ؛بازمانده است ) )
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص226 و 295.

نام یک کشور در قاره ی آسیا
پایتخت:تهران
شهر های مهم:تهران؛ اصفهان؛ مشهد
همانگونه که توی این مقاله آمده ساکنان ایران از راه جیحون و کوههای قفقاز وارد منطقه ایران شدند.
باتوجه به منطقه قفقاز که سرد سیر می باشد
و سر زمین ایران در برابر قفقاز گرمتر بوده پس میتوان گفت ایران همان آران است که در زبان ترکی به منطقه گرم اطلاق میشود
...
[مشاهده متن کامل]

در فرهنگ دهخدا به این مطلب اشاره کرده

مــعلول…
فــردی کــه بــه اطــرافــیانــش درس صــبر و اســتقامت امــوزش مــیدهــد.
ایران:سرزمین آریایی ها ( مادها، پارس ها، پارت ها )
همانگونه که واژه نامه دهخدا گفته، ایران تلفظ عربی این واژه است، و در اصل اران ( ēran ) است.
می توان به آن ارانشهر هم گفت.
ایران ینی سرزمین اریایی ها که اریایی هم ینی اشراف زادگان پس میشه سرزمین اشراف زادگان
بعضی از اشخاص مسن به زبان کوردی بجای ایران، آی ران تلفظ میکردند. که این حالت تلفظ از ریشه واژه کوردی آیر گرفته شده بمعنی آتش.
درنهایت میشه گفت که ایران یعنی محل آتش یا آتش ها
ایران:شریف. . شجاع
سرزمین آریایی ها که خود شامل پارت ها و ماد ها و. . . . میشد
ایران=ای ران
ای/ائ وجود تشابه و هم معنی با اِل / ئل/ئیل /ایل/ائیل = ساکنین بالا /کوهنشینان/ مردمان شمال خزر
ر= روح / روان / کوچ
ان= ساکنان/آنان که سکنا گذیدن یک یا چند جا

ایران یا اِران = اِر ان
اِر= سرزمین بالا
ان=سکنا گذیدن
منظور از ایران مردم کوه نشین زاگرس و البرز می باشد

ایران::ایرانج. ایرج
نیای مردم ایران ، ایرج بود
( اِخ ) پهلوی ، «اِران » ۞ . به کشور ایران در عهد ساسانی «اران شتر» ۞ میگفتند. در عصر هخامنشی ایی ریا ۞ نام قوم ایرانی بود و این کلمه را نام قوم اُسِّت ِ قفقاز بصور «ایرون »، ۞ «ایرو» ۞ و «ایر» ۞ بخود اطلاق کرده اند. ( حاشیه ٔ برهان چ معین ) . کلمات آریا، آریائیان ۞ و ایران و امثال آن که در زبان باقی مانده از این کلمه گرفته شده است . فلات ( نجد ) وسیعی است در آسیای جنوب غربی که شامل قفقازیه و ترکستان و افغانستان و ایران کنونی میشود. مساحت این فلات را 2600000 کیلومتر مربع نوشته اند. پیش از مهاجرت آریاییان ایران به این سرزمین اقوامی از نژادهای متفاوت با تمدن های مشابه در آن می زیستند که اطلاع محدودی از آنان در دست است . از میان این اقوام ، عیلامیان تمدنی قابل توجه داشته اند که از حدود چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح شروع می شد. در اواسط هزاره ٔ دوم پیش از میلاد مسیح ، طوایفی از نژاد سفیدپوست از راه جیحون و کوههای قفقازیه به داخله ٔ نجد ایران روی آوردند، این قبایل شعبه ای از نژاد سپیدپوست هند و اروپایی بودند که نزدیک سه هزار سال پیش از میلاد مسیح از هم نژادان خود جداشده بودند و به آسیای مرکزی مهاجرت کردند و دسته ای از آنها هم ظاهراً در ناحیه ای نزدیک دریای خوارزم که در اوستا ایرن واجه ( ایران ویج ) نامیده شده است بسربردند، مجموع این اقوام بدو دسته ٔ اصلی منقسم می شدند، دسته ای که خود از چند شعبه ٔ زورمند تشکیل می شد «سَک َ» و دسته ٔ دیگر که متمدن تر از دسته ٔ نخستین بود «اَرِی » نامیده می شدند. دسته ای از این قبایل که خود را اَرِی َ یعنی شجاع و شریف می نامیدند کم کم بر دره ٔ سند و قسمتی از اراضی هندوستان مسلط شدند و آنها را «اری ورت » خواندند، شعبه ٔ دیگر که اُیری و اَیرین خوانده شده اند، در نجد ایران سکونت گرفتند :
که ایران بهشت است یا بوستان
همی بوی مشک آید از دوستان .
فردوسی .
مزن زشت بیغاره ز ایران زمین
که یک شهر ازآن به ز ماچین و چین .
اسدی .
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چونکه ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد.
نظامی .
و همین سرزمین است که بعدها در مآخذ تاریخی و جغرافیایی قدیم ایرانشهرمملکت ایران بکار رفته است . در مغرب زمین از قرون وسطی به نامهایی از قبیل پرس ( به لهجه ٔ فرانسوی ) و پرشا ( به لهجه ٔ انگلیسی ) مقتبس از لفظ پرسیس که نام یونانی قسمتی از ایران ( کما بیش مطابق فارس ) بوده برمیخوریم ولی در سال 1935 م . بر طبق تقاضای دولت ایران بجای پرس ، پرشا و غیره کلمه ٔ ایران پذیرفته شده است و نام این کشور به ایران تبدیل گردید. کشور ایران اکنون 1654000کیلومتر مربع ۞ وسعت دارد. از سمت شمال به ترکمنستان شوروی و بحر خزر و آذربایجان شوروی و ارمنستان شوروی و از طرف غرب به ترکیه وعراق و از سمت شرق به خاک شوروی و افغانستان و پاکستان و از طرف جنوب به دریای عمان و خلیج فارس محدود است . فاصله ٔ منتهای شمال غربی ایران تا منتهای جنوب شرقی آن در حدود 2250 کیلومتر است . نصف خاک ایران کوهستانی و یک ربع آن بیابان است . کشورهای مجاور این کشور از سمت شمال روسیه ٔ شوروی ، از مشرق افغانستان و پاکستان و از مغرب ترکیه و عراق عرب است . این کشور بین مدارات 25 درجه عرض شمالی و سی و نه درجه و 45 دقیقه عرض شمالی و نصف النهار 44 درجه طول شرقی و 63 درجه و 5 دقیقه طول شرقی واقع است ، فاصله ٔ منتهای شمال غربی ایران تا منتهای شرقی جنوب آن حدود 2250 کیلومتر است . از جزایر ایران در خلیج فارس ( تقریباً از غرب به شرق ) ، خارکو، خارک ، مجمع الجزایر بحرین ، شیخ شعیب ، هندورابی ، کیش ، سیری ، ابوموسی ، تنب کوچک ، تنب بزرگ ، قشم ، هنگام ، لارک و هرمز را میتوان نام برد. مرزهای ایران در طی تاریخ دراز این کشور بارها تغییر یافته است . در اوج اقتدار از دوران هخامنشیان ، امپراطوری ایران از رود سند تا دریای اژه و رود نیل و از سیحون و دریای خزر و جبال قفقاز و دریای سیاه تا خلیج فارس و بحر عمان ممتد بود. در طی قرون متمادی گاه بروسعت این کشور افزوده شده و گاه اراضی آن بدست اجانب افتاده است و پس از استیلای عرب استقلال ایران از بین رفت و این سرزمین جزء امپراطوری وسیع اسلام گردید. تا آنکه در اوان قرن سوم هجری سلسله هایی مانند طاهریان ، صفاریان ، سامانیان ، آل بویه ، غزنویان ، آل زیار در استقرار حکومت ایرانی در ایران کوشیدند و رفته رفته کشور ایران را از سلطه ٔ حکام عرب بیرون آوردند و درحقیقت با تشکیل سلسله ٔ طاهریان که در سال 207 هَ . ق . در خراسان استقرار یافت دوران تسلط عرب در ایران به سر رسید و ایران توانست استقلال قومی خود را بدست آورد و بار دیگر تاریخی خاص داشته باشد. ایران کنونی در عهد صفوی تشکیل شد و وحدت ملی و سیاسی یافت .
پایتخت ایران : پایتخت ایران در دوران مختلف تغییر کرده است چنانکه در دوران پادشاهی صفویه ابتدا قزوین و سپس اصفهان بود و در دوران پادشاهی زندیه شیراز و از زمان سلطنت قاجاریه تهران پایتخت کشور ایران گردید و هم اکنون نیز این شهر پایتخت کشور ایران است . جمعیت این کشور بر طبق سرشماری آبانماه سال 1345 بر اساس نشریه ٔ مرکز آمار ایران 923، 078، 25 تن می باشد. ۞ این کشور به 13 استان و هشت فرمانداری کل تقسیم شده و استانهای سیزده گانه ٔ آن بر حسب آمار سال 45 وزارت کشور بقرار زیر است :
1 - استان مرکزی . 2 - استان گیلان . 3 - استان مازندران . 4 - استان آذربایجان شرقی . 5 - استان آذربایجان غربی . 6 - استان کرمانشاهان . 7 - استان خوزستان . 8 - استان فارس . 9 - استان کرمان . 10 - استان خراسان . 11 - استان اصفهان . 12 - استان سیستان و بلوچستان . 13 - استان کردستان ۞ .
فرمانداری های کل عبارتند از: 1 - فرمانداری کل همدان . 2 - فرمانداری کل بختیاری و چهار محال . 3 - فرمانداری کل لرستان . 4 - فرمانداری کل ایلام . 5 - فرمانداری کل کهکیلویه وبویراحمدی . 6 - فرماندا . . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٨٩)

بپرس