دید مجنون را یکی صحرانورد در میان بادیه بنشسته فرد ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم می زند حرفی به دست خود رقم گفت ای مفتونِ شیدا چیست این؟ مینویسی نامه؛ سوی کیست این؟ هر چه خواهی در سوادش رنج برد ت ...
اگر کردی این خوی ماران رها وگر نی من و تیغ چون اژدها چنانت دهم مالش از تیغ تیز که یا مرگ خواهی ز من یا گریز ✏ «نظامی»
سر بیزبان کاو به خون تر بود به است از زبانی که بی سر بود زبان را نگهدار در کام خویش نفس بر مزن جز به هنگام خویش زبان به که او کامداری کند چو کامش رسد کامگاری کند زبان ترازو که شد راست نام از آن شد که بیرون نیاید ز کام ✏ «نظامی»
استقراءدر معنای منطقی خود یعنی از جز بکل رسیدن.پس هر حرفی بایستی مفومی داشته باشند؟؟
آیا دانش،بدونِ خرد فایده ای دارد ؟ آیا خرد مانند دانش ، قابل آموزش است؟ آیا می توان خرد را با دلیل و منطقِ دانش اثبات کرد ؟ آیا چون علم و دانش ، قادر به اثبات و دلیل آوردن ب ...