تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طهماسبی٢١:٤٠ - ١٤٠٢/١١/٢١اوب گزارش1 | 0 قندی/ ادامه 3١٠:٤٩ - ١٤٠٢/٠٣/١٨همه افراد انسانی ( و کلیه موجودات ) مشمول حال بازگشت به زندگی دنیوی می باشند و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف بازگشت: اعاده، برگشت، رجعت، عدول، عطف، عقب نشینی، عود، مراجعت، نکس معنی انگلیسی: return, cancellation, cross - reference, reaction, recidivism ...

پیشنهاد
٠

این ضرب المثل زمانی که به کار می رود که بخواهند بگویند اتفاقی یا کسی که انتظارش می رفته ، در جایی یا موقعیتی که باید حضور ندارد و تنها مشکلات باقی ما ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آذرخش ) آذرخش. [ ذَ رَ ] ( اِ ) برق. صاعقه. آدرخش : نباشد زین زمانه بس شگفتی اگر بر ما بیاید آذرخشا. رودکی ( از فرهنگ اسدی ، خطی ) . خصمت بود بجنگ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متبادر /motebAder/ مترادف متبادر: شتابان، پیشی گیرنده، وارد به ذهن، خاطر معنی انگلیسی: making haste to get the start

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رئیس صد نفر در ترکی اصطلاحا یوزباش میگن یوز در ترکی یعنی ۱۰۰ و باش یعنی راس ، سرور ، فرمانده ، رییس

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

/vAksinAsyon/ مترادف واکسیناسیون: آبله کوبی، تزریق، تلقیح، زرق، مایه کوبی برابر پارسی: مایه کوبی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریاست طلب، زیاده طلب، مسندجو

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف تجار: بازرگانان، تاجران، سوداگران، اغنیا، پولداران، ثروتمندان متضاد تجار: فقرا برابر پارسی: بازرگانان، سوداگران

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خط افقی یک خط مستقیم است که از سمت چپ قاب به سمت راست اجرا می شود. خط افقی که معمولاً در ژانرهای عکاسی مورد استفاده قرار می گیرد، افق زمین است، خط آش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Meissner effect که یکی از ویژگیهای ابررساناها می باشد اولین بار در بلورهای قلع ابررسانا کشف شد. آلیاژ نیوبیوم – قلع ( Nb3Sn ) بعلت دمای بحرانی بالا ( ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قلع زبان دریافت پی دی اف پیگیری ویرایش قلع یا اَرزیز[۶][۷][۸] ( به انگلیسی: Tin ) عنصری است شیمیایی با علامت اختصاری Sn و با شماره ۵۰ در جدول اتمی. ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیرارسال. ( اِ مرکب ، ق مرکب ) پیرار. سال پیش از سال گذشته. دو سال قبل از سال حاضر. سال پیش از پارسال. عام عام اول : پیرارسال کو سوی ترکان نهاد روی ب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف صمغ: انگم، رزین، سقز برابر پارسی: شیره درخت، زنج، اَنگُم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم: حور ( دختر ) ( عربی ) ( مذهبی و قرآنی ) ( تلفظ: hur ) ( فارسی: حور ) ( انگلیسی: hur ) معنی: زن زیبای بهشتی برچسب ها: اسم، اسم با ح، اسم دختر، ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از زیبا ترین اسم های عربی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حور. [ح َ ] ( ع اِ ) نقصان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . کمی. قلت. مقابل کور: اعوذ باﷲ من الحور بعد الکور. || ماتحت پیچ دستار. ( منتهی الارب ) ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف هور: آفتاب، خور، خورشید، ستاره، شمس، مهر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

/sArebAn/ مترادف ساربان: ساروان، شتردار، شتربان، قافله سالار متضاد ساربان: کاروانی معنی انگلیسی: camel - driver

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

١٦حور به معنی شستن و سفید کردن است و گاهی به هر چیز سفید نیز اطلاق می شود ، و لذا غذاهای سفید را عرب حواری می گوید ، و حوریان بهشتی را نیز به این جهت ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف حور: پری، حورالعین، حوری، زن بهشتی، بهشتی رو، زیبا، بیضا، سپیداندام، سیه چشم معنی انگلیسی: hourise of paradise a houri or nymph, hourise of pa ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

، حورى ، احور . . این واژه ها از اساس پارسى و پهلوى هستند و تازیان ( اربان ) از واژه پهلوىِ هور Hur به معنى خورشید ، آفتاب ، مهر ، ستاره برداشته ( به ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

را از آن روی حور نامیدند که چشم انسان در زیبایی و سپیدی و صفا و شادابی رنگ آنها، سرگشته می ماند و حیران می شود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف مغز: دماغ، کله، سر، مخ، دانه، هسته، جوهر، اصل، لب ، عقل، فکر، وسط، میان، درون، نیکو، لطیف

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف معرکه: آوردگاه، رزمگاه، میدان، هنگامه، ازدحام، پیکار، جدال، جنگ، شاهکار، کار شایان، دردسر، گرفتاری، مخمصه، نمایش خیابانی، فوق العاده، عالی، شگ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معرکه: آوردگاه، رزمگاه، میدان، هنگامه، ازدحام، پیکار، جدال، جنگ، شاهکار، کار شایان، دردسر، گرفتاری، مخمصه، نمایش خیابانی، فوق العاده، عالی، شگفت انگی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

هدف: آماج، تیرخور، نشان، نشانه، غایت، غرض، قصد، مقصد، مقصود، منظور، آرمان، مرام، منوی، نصب العین برابر پارسی: آرمان، آماج، انگیزه معنی انگلیسی: aim, ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف شقاوت: بداقبالی، بدبختی، بیرحمی، شوربختی، قساوت، نکبت، نگون بختی متضاد شقاوت: سعادت برابر پارسی: ستمگری، سنگدلی، دژخویی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف اذرخش: ( آذرخش ) برق، درخش، صاعقه متضاد اذرخش: ( آذرخش ) رعد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آلت دست، بازیچه، ملعب، مسخره، مضحکه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف میزان: اندازه، تعداد، حد، قدر، مبلغ، معیار، ملاک، هنجار، ترازو، قپان، مقیاس، مهرماه، کوک، هم نوا، هم نواسازی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف نقصان: قلت، کاستی، کاهش، کسری، کمی، شایبه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف مشقت: آزار، بلا، تعب، رنج، زحمت، سختی، عنا، عنت، محنت، مرارت متضاد مشقت: آسایش، آسودگی، استراحت برابر پارسی: رنج، دشواری، سختی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف مرارت: آزار، تعب، رنج، سختی، کد، محنت، مشقت، تلخی، زهره، تلخ گشتن برابر پارسی: سختی، دشواری، تلخکامی معنی انگلیسی: hardship, affliction, suffe ...

پیشنهاد
٠

اگر فردی خودش را دچار مشکل کند و برای خودش گرفتاری و مشکل درست کند به آن فرد می گویند خود کرده را تدبیر نیست. یعنی اگرهر بلایی سر خودت بیاوری خودت کر ...

پیشنهاد
٠

کسی را پنهان با صحبت های دروغ و یا وعده فریب دادن و می توان هم گفت : با حرف های بی اساس و مغرضانه نظر کسی را عوض کردن و فریب دادن

پیشنهاد
٠

اصطلاح - > پای کسی نشستن برای کسی صبر کردن؛ با بدی های کسی ساختن مثال: زن با همه ی هرزگی های شوهرش ساخت و پای او نشست تا مرد خودش سرش به سنگ خورد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دُهُل نام یکی از سازهای کوبه ای موسیقی ایرانی است. دهل طبلی بزرگ و دورویه ای که هر دو طرف آن پوستی از گاو یا گاومیش دارد، است. در متن های مختلف نام آ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف شرح: بسط، بیان، تاویل، تشریح، تعبیر، تعریف، تفسیر، تفصیل، توصیف، توضیح، گزارش، وصف

پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > از ماست که بر ماست نباید از دیگران گله کرد، آنچه بر ما می رسد نتیجه کار خودمان است

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تهیه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مورچه

پیشنهاد
٠

در راه عشق باید تلاش کنی

پیشنهاد
٠

به دست آوردن مطلوب خویش کار چندان آسانی نیست نابرده رنج گنج میسر نمی شود

پیشنهاد
٠

نابرده رنج گنج میسر نمی شود

پیشنهاد
٠

به دست آوردن مطلوب خویش کار چندان آسانی نیست

١