پیشنهاد‌های 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٧٣٣)

بازدید
٨,٤٠٣
پیشنهاد
١١

کسی را شیفته کردن کسی را مسحور کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

بیان یا نشان دادن چیزی با اهمیت خاص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

زحمت چیزی را به جان خریدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

نگران چیزی بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

اندوهگین بودن غمگین بودن ناراحت و مایوس بودن

پیشنهاد
١١

فوق العاده کمیاب تقریباً ناموجود کاملاً غیرممکن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

بسیار زیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بسیار زیاد مقدار بسیار زیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

دردسر بسیار زیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

کلی ( مقدار ) بسیار زیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

کلی ( مقدار ) بسیار زیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

خیره شدن به چیزی به دلیل علاقه به آن یا در حال فکر کردن به چیزی دیگر بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تمرکز کردن مورد تاکید قرار دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

هِر را از بِر تشخیص ندادن فرق عن و گوشت کوبیده را تشخیص ندادن از کون خر سردرنیاوردن

پیشنهاد
١١

هِر را از بِر تشخیص ندادن کاملاً خنگ بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

سریع رفتن باعجله حرکت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

خود را احمق جلوه دادن احمقانه رفتار کردن

پیشنهاد
١١

هِر را از بِر تشخیص ندادن کاملاً خنگ بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

اعتراف کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

( چیزی قدیمی و ازکارافتاده ) عمر مفید خود را کردن کهنه و قدیمی شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( چیزی قدیمی و ازکارافتاده ) عمر مفید خود را کردن کهنه و قدیمی شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

با شرایط سخت و ناخوشایند ساختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

جنگ شروع کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

تلاش کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

توافق کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

فرض کردن گمان کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

تحقیق کردن بازرسی کردن بررسی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

ئوس مطالب درست کردن طرح کلی درست کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

همت به خرج دادن همت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

با عجله از جایی خارج شدن با عجله جایی را ترک کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

مرطوب به صورت خوشایند و مفید برعکس damp

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مرطوب به صورت ناخوشایند برعکس moist

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

an alternative spelling of monk

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Drywall" یک اصطلاح آمریکایی برای تخته های تخته گچی ( plasterboard ) است که برای ساخت دیوارهای جداکننده بین اتاق ها استفاده می شود. اساساً، این یک اصط ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سخت کار کردن بر روی چیزی با تلاش یا پشتکار سخت کوشیدن زحمت زیادی کشیدن برای چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

سکس کردن بدون هیچگونه پیش نوازشی که باعث خیس شدن واژن خانم شود و درد دخول را زیاد می کند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بلند و بد ساز نواختن ( مخصوصاً پیانو )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ناکامل متوسط ( نه خوب نه بد )

پیشنهاد
١٢

آسیب فشار تکراری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

تردید کردن، گرایش نداشتن، ابا کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

usually without caffeine

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

usually without caffeine

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

با هو کردن و ایجاد غوغا به طور غیر مستقیم به احمق بودن کسی اشاره میکند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

فریاد اعترا�ض و بی صبری هو!!!!!!!!!!!!!!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

باغرورصحبت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

خنده با صدای بلند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

خنده با صدا بلند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

فریاد زدن با درد زیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

اداره ثبت احوال محضر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

پاشیدن آب روی چیزی و خیس کردن ان مثل قطرهای بارون