تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محفظه برای نگهداری لباس و اشیاء قیمتی؛ معمولا قفل داره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

قفل کلیدخور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کامیون حمل اثاثیه ون باربری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ون اسباب کشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

وسایلی شفاف مانند شیشه پلاستیک و . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

پله جلو خانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

منتهی از درب به پیاده رو یا جاده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

laugh off

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

جشنی که برای زنی که در شرف ازدواج است برگزار می شود و فقط زنان در آن شرکت می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

چراغ خواب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

یک پد غیر قابل نفوذ که نوزادان هنگام تعویض پوشک روی آن قرار می گیرند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ضربه گیر مواد پلاستیکی که برای کاهش صدا هنگام بستن در کابینت یا هر در دیگری استفاده میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

وضعیت آشفته همه چیز به هم ریخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

خطاب به کسی چیزی گفته شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سوئیچ برای قطع سریع برق در مواقع اضطراری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

رابطه جنسی داشتن با عجله به جایی رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جایگاه سوخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به اورگاسم رسیدن به اوج لذت جنسی ریسدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به زودی می بینمت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

چشمه آبگرم ژاپنی مثل چشمه آب گرم خودمون که به صورت عمومیه مثل سرعین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کاسه بزرگ که برای نگهداری غذا برای سرو در طول غذا استفاده می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بشقاب یا ظرف یا دیس که برای نگهداری غذا برای سرو در طول غذا استفاده می شود، اما در پخت و پز استفاده نمی شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اجازه موافقت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یه اصطلاح استرالیاییه فرار کردن زندگی کردن در طبیعت وحشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

انجام دادن کاری به خوبی علی رغم نداشتن تجربه کافی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خواهیم دید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه - آن که سعی می کند زیبا باشد ولی نیست ) عاری از لطف، خنک، لوس، جلف، بی مزه، ننر ( cutesy - poo هم می گویند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محاوره ای clitoris کلیتوریس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مالیدن کلیتوریس خانم ها جهت رسیدن به ارگاسم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نعوظ داشتن سیخ کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

معنی که آقای پدرام نوشته درسته یکی از معانی این کلمه میشه: شهادت دادن یا ارائه ( مدرک ) سوگند، معمولاً در یک بیانیه کتبی. شهادت ( به قید سوگند ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزی را به تأخیر انداختن یا در انجام آن وقفه ایجاد کردن

پیشنهاد
١

چیزی را به تأخیر انداختن یا در انجام آن وقفه ایجاد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بشرافت ام سوگند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به طور باورنکردنی به طور غیر قابل باوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آدم بسیار جذاب ( به ویژه زن جوان )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بحث کردن و رسیدگی کردن به موضوعی را متوقف کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دلیل آوردن �توضیح دادن آشکار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دلیل آوردن �توضیح دادن آشکار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دلیل آوردن �توضیح دادن آشکار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مویز انگور یا کشمش بی دانه

پیشنهاد
١

�شانسی برای موفقیت نداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیگر مفید در نظر نگرفتن مفید نبودن به کار نیامدن

پیشنهاد
٨

مثل کبک سر در برف فرو بردن نادیده گرفتن مشکلات

پیشنهاد
١

نادیده گرفتن مشکلات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حرف محرمانه و خصوصی در گوش کسی گفتن جهت هشدار یا پیشنهاد برای چیزی

پیشنهاد
٠

تصاحب کردن یا سرقت کردن برای گرفتن وسایل دیگران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تصاحب کردن یا سرقت کردن برای گرفتن وسایل دیگران

پیشنهاد
٣

ورود افراد متفرقه ممنوع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به خود قبولاندن رضایت دادن به چیزی بد