نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
nurse's office: بهداری
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dna profiling: مترادف DNA Fingerprinting روشی که ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
name names: نام کسی را گفتن که شامل جریانی یا چ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
social whirl: تمام روابط اجتماعی همراه با دعوت ها ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have a sinking feeling: �دلهره و دلشوره �حس بد نا امیدی اض ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have the gift of the gab: استعداد و توانایی در صحبت کردن به ص ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
alternate between a and b: a را انجام بده سپس b را انجام بده و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
alternate between: نوبتی انجام دادن بین دویا چند چیز
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fload out: ترک کردن رهسپار شدن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pop a question: درخواست ازدواج کردن از کسی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
leave someone to the tender mercies of someone: سپردن کسی یا چیزی جهت مراقبت یا رسی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
usb port: درگاه فلش مموری
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go in advance of: پیش قرار گرفتن جلو بودن مقدم بودن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on a hiding to nothing: هر چه تلاش کنید شانسی برای موفقیت ن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
there's one law for the rich: ( اصطلاح ) قانون برای همه یکسانه ه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
one law for the rich and another for the poor: ( اصطلاح ) قانون برای همه یکسانه ه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rocky ride: یک شرایط یا وضعیت با مشکلات فراوان
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the gory details: بیان تمام جزئیات مخصوصا چیزا ناخوشا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pin your hope on: اعتماد کردن به کسی یا چیزی وابسته ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
in blissful ignorance: در یک وضعیت که تو درمورد یک چیز ناخ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rolled up: لوله شده تا شده رسیدن لوله کردن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
left me high and dry: ●کسی را آس و پاس رها کردن ●کسی را ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go through the proper channels: استفاده از سیستم مشخص شده یا روش مش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
you could not have been more wrong: جهت تاکید برای اینکه چقدر در گمراهی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
away from your desk: سرکار نبودن یا در دفتر نبودن برای ج ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give someone the shits: کسی را عصبانی کردن/آزار دادن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give the shirt off one's back: � ( برای کسی ) همه کار کردن �از جون ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
page three girl: دختر برهنه صفحه سه ( روزنامه سان بر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
couldn't hit a bull in the ass with a bass fiddle: هدف گیری افتضاح داشتن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
leap at: پیشنهادی را با اشتیاق پذیرفتن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
leap frog: خرپلیس نوعی بازی نادیده گرفتن گذر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dash someones hope: کسی را مایوس کردن کسی را ناامید کرد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give a shite: اهمیت دادن به چیزی نگران بودن دربار ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ass over tit: برعکس واژگون
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
false nine: شماره ۹ کاذب ( ) فوتبال اکثرا بارس ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
observant of: رعایت کننده پیروی کننده از
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
bumpy ride: یک شرایط یا وضعیت با مشکلات فراوان
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get shots: آمپول زدن تزریق کردن ( واکسن یا مو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
flood out: ترک کردن رهسپار شدن مجبور به ترک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
positive discrimination: دادن امتیاز های خاصی به گروهی از مر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
enforce the laws: قانون را اجرا کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have a flutter: شرط کوچک بستن بر روی چیزی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bookmarker: کسی مسئول شرط بندی تو مسابقات و شر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
football coupon: فرم برای شرکت در شرطبندی فوتبال لی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
gamblers anonymous: سازمانی که کمک میکند به مردمی که به ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bookmarker: دکه شرط بندی The shop of a bookmar ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
when is rome do as romans do: ضرب المثل : خواهی نشوی رسوا همرنگ ج ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
muscle cream: پماد درد عضله
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
butt heads: درگیر تعارض شدن یا وارد اختلاف نظر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stomach churning: وحشتناک ترسناک
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take its toll on: اثر منفی گذاشتن بر روی کسی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
black out: غش کردن بیهوش شدن محرمانه کردن ( اط ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fight an uphill battle: هفت خان رستم کار بسیار سخت و نشدنی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take pulse: نبض گرفتن به وسیله انگشت با لمس مچ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have your back to the wall: ( عامیانه ) در تنگنا بودن، سخت گرفت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have one's back again the wall: ( عامیانه ) در تنگنا بودن، سخت گرفت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have your back against the wall: ( عامیانه ) در تنگنا بودن، سخت گرفت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bow to the inevitable: قبول کردن چیزی که میخواهد اتفاق بیف ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
at one sitting: در یک دوره زمانی بدون وقفه بدون ای ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hard hitting: رک و راست بی پرده، مستقیم
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give a pep: انرژی دادن سرحال آوردن نیرو دادن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
with all the trimmings: داشتن تمام چیزهای اضافی که به طور س ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
watch this space: به چیزی که ذکر کردم توجه کنید زیرا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on one's heels: درست پشت سر کسی بودن کسی را تعقیب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
at one's heels: درست پشت سر کسی بودن کسی را تعقیب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rising tide: به صورت قابل ملاحظه و آشکار وبه طور ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
there's no use: فایده ای نداره بیهوده است
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lady time: زمان پریود خانوم ها
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
at this juncture: در شرایط فعلی در حال حاضر
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
thermobaric weapon: سلاحی که �پدر همه بمب ها� نامیده می ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go on the diet: رژیم گرفتن شروع کردن به کم خوردن و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be confronted with: مواجه شدن با روبه رو شدن با مقابل ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dash down: زدن، فرو کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
explore every avenue: ● بررسی یا پیگیری هر وسیله ممکن برا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have one's back to the wall: در یک موقعیت بدی بودن که راحل آسانی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hear something on the bush telegraph: فهمیدن چیزی یا اطلاعاتی از شخصی که ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
to come straight to the point: یک راست سر اصل مطلب رفتن بدون هدر د ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
counter pressing: پرس شدید بعد از ( از دست دادن ) توپ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
roasting someone: سرزنش شدید �انتقاد شدید
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
call someone names: توهین کردن�بد و بیراه گفتن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
thermobaric bomb: یک سلاحی که �پدر همه بمب ها� نامیده ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
forlorn hope: شرایطی که شانس کمی برای موفقیت یا خ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
nonexpert: آدم نابلد غیر متخصص
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make a bid for: برای بردن چیزی سخت تلاش کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
overexploited: بیش از حد بهره برداری کردن بیش از ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
consulting house: مرکز مشاوره
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
a leopard can: همون ضرب المثل:توبه گرگ مرگ است مرد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the beginning of an era: آغاز یک دوره جدید
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the end of an era: پایان یک دوره پابان یک عصر
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cattitude: بر گرفته از واژه attitude Cat اولش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be in two minds about: نداشتن توانایی در تصمیم که چه کاری ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the last thing on somebody's mind: اصلا به چیزی فکر نکردن چیزی را در ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
leave something with somebody: چیزی را به کسی سپردن چیزی را بر عه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make no mistake about it: سوءتفاهم نشود برداشت غلط نشود بی ش ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on your beam ends: پول خیلی کم داشتن و در شرایط بحرانی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
speake too soon: گفتن چیزی قبل از اطلمینان از درست ب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get the lead out: کاری را با سرعت انجام دادن عجله کن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
charge down: باتری تموم کردن به علت تمام کردن ب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fag it: خودارضایی کردن ( فقط در مورد جنس مذ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ball off: خودارضایی کردن هدر دادن یا گذراند ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sales number: آمار پ ارقام که نشان می دهد چه مقدا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
jag off: خودارضایی کردن هدر دادن یا گذراند ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fresh fields and pastures new: شغل یا مکان جدیدی برای زندگی که تجر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
change of scene: شغل یا مکان جدیدی برای زندگی که تجر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
exact from: به زور گرفتن، تحمیل کردن، ایجاب کرد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pasture new: شغل یا مکان جدیدی برای زندگی که تجر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
exact of: به زور گرفتن، تحمیل کردن، ایجاب کرد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
from cradle to the grave: تمام طول زندگی از تولد تا مرگ کل ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give something your earnest consideration: چیزی را جدی گرفتن سعی در آرام کرد ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
there is safety in numbers: خطر کمتر داشتن برای کسی برای انجام ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hot minutes: این عبارت دوتا معنی داره که برخلاف ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
damp down: ( آتش منقل یا بخاری را ) با خاکستر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
disappear from view: زایل شدن نامرئی شدن ناپدید شدن محو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
haze over: مبهم کردن یا شدن، مه گرفته شدن یا ک ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
disappear from sight: زایل شدن نامرئی شدن ناپدید شدن محو ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on seen: وقتی به کسی پیام میدی و طرف میبینه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
slam against: محکم به چیزی کوبیدن محکم با چیزی ب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on the cutting edge: در خط مقدم تحولات یا پیشرفت های فنا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
without more ado: بدون فوت وقت �بدون هیچ توضیح اضاف ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
token of our appreciation: دادن کادو به کسی جهت قدردانی از زحم ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sub off: تعویض کردن جایگزین کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ballet dancer: بالرین رقاص باله
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sheer enjoyment: لذت مطلق لذت کامل
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
an accident waiting to happen: یک چیز یا موقعیت شخصی که به نظر می ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have down pat: چیزی را کاملا بلد بودن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
peppery: زودجوش تندخو، کج خلق
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
alleviate poverty: کاهش دادن فقر
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
catch sight: چشم کسی به چیزی افتادن ناگهان کسی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
through the wall: وقتی که چیزی واقعا خوبه و عالیه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tappin that ass: کسی را جوری بکنیش که صبح نتونه از ج ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give a flying fuck: اهمیت دادن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hot milk hour: زمانی بعد از ساعت 12 شب که دوستانتا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hot hour: یک ساعت
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
otherwise engaged: داشتن برنامه ریزی قبلی اما نامشخص ب ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
zero in on: در شرف یافتن ( چیزی ) بودن به یافت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make modification: تغییرات جزیی ایجاد کردن اصلاحاتی ا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sentenced for life: محکوم به حبس ابد
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
adhesive tape: چسب پانسمان
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
catch one's breath: نفس خود را حبس کردن ( از روی ترس یا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get off a flying start: شروع خوبی داشتن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
change to: به چیز متفاوتی تغییر کردن عوض کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
seeded: سابقه دار ( بازیکن به ویژه تنیس ) ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sheltered housing: مسکن اجاره ای برای سالمندان یا بیما ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
alzheimers disease: بیماری آلزایمر ( فراموشی )
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
avoid like the plague: دوری کردن ار کسی یا چیزی تا حد ممکن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
reason out: پیدا کردن راه حل برای مشکل یا مسئله ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
building society: بانک مسکن صندوق پس انداز رهنی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be behind sb: حمایت کردن از کسی یا چیزی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dent somebody's reputation: اسیب زدن بر آبرو و شهرت کسی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dent somebody's confidence: آسیب زدن بر اعتماد به نفس کسی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get something into perspective: قادر به دیدن یا درک کردن اهمیت نسبی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get something in perspective: قادر به دیدن یا درک کردن اهمیت نسبی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
leave till the last minute: انجام دادن چیزی در آخرین دقایف ممکن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
leave something to the last minute: انجام دادن چیزی در آخرین دقایف ممکن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
thrash somebody: شکست دادن کسی به صورت سنگین و تحقیر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
nick something: دزدیدن چیزی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
come top: بیشترین یا بهترین یا بالاترین نمره ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
turn out badly: بد از آب در آمدن بد پیش رفتن بد ر ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
its high time: دیگر وقتش است. . . زمان درست الانه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
speak too soon: گفتن چیزی قبل از اینکه بدانیم واقعا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
i am writing to enquire whether: برای پرسیدن یک سوال یا درخواست دادن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
i am writing to inform you of my intention to: طرح یا برنامه برای انجام کاری را به ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
i am delighted to inform you that: برای خبرهای خوب استفاده میشه
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
a case of sth: در مورد چیزی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
quiet as a mouse: مثل موش بسیار ساکت و خجالتی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the best thing: بهترین پیشنهاد بهترین کاری که می ت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
my mind goes a complete blank: چیزی به ذهنم نمیرسه همه چیز را فرا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
live in a world of your own: در دنیا خود زندگی کردن و به اتفاقا ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be dying for something: ( دل کسی ) به شدت چیزی را خواستن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ass in a lion's skin: آدم احمق
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
not take something lying down: بی جواب نذاشتن ( حرف زور )
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
monkey business: ( مسخره بازی، شیطنت، حیله، دوز و کل ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
impulse buy: خرید آنی و بی برنامه خرید تفننی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
running shoe: کفش اسپرت کفش ورزشی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
goth bitches: دخترایی که مد و سبک لباس تیره و گاه ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
draw attention to the fact that: تاکید کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be getting at something: منظور داشتن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
not to flex: اگه تعریف از خود نباشه . . . اگه خ ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
edi: European department of intelligence ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
highways agency: سازمان دولتی مسئول تعمیر و نگهداری ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
highways department: سازمان دولتی مسئول تعمیر و نگهداری ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
baumgartner: فلیکس باومگارتنر ( به آلمانی: Felix ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
a monkey on back: مسئله بغرنج
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
keep something in perspective: اجازه ندهید که یک مسئله یا مشکل که ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
come full circle: سر خانه اول برگشتن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pay in: واریز کردن به حساب بانکی ریختن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be in for: انتظار داشتن یا پیش بینی کردن یک تج ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bad diet: بد عادت
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
a light sleeper: کسی که خواب سبکی دارد
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hair straightener: اتو مو قطعه ای از تجهیزات الکتریکی ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
alter ego: دوست نزدیک شخصیت ثانوی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go sour: ( of situations, moods, or relation ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
laboring: زایمان کردن
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
won ton: سوپ وان تان سوپ چینی با دامپلینگ و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dna fingerprinting: مترادف DNA profiling روشی که با ا ...
١ ماه پیش