تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلید احضار دکمه ی احضار زنگ احضار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مملو از | پر از ( افرد یا فعالیت )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای بیان موافقت هم استفاده میشه. حتما کاملا موافقم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دل رحم - دل نازک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دوره ی شغلی - دوره ی کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با لحنی سریع و رسمی ( غیر دوستانه ) حرف زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تئاتر رو - فرد اهل تئاتر دیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنجاق های به شکل پرچم که روی نقشه می چسبانند سنجاق پرچم دار سنجاق پرچمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیرو آیین شینتو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پرماجرا هم معنی میده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در بازی ها به معنی جبران عقب ماندگی یا امتیازات از دست رفته معنی می دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ستاینده ستایشگر تحسینگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ضعیف تر شدن از کار افتادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

make someone happier کسی را شادتر کردن حال کسی را خوش تر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روندی را باب کردن چیز ی رو مد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کم ترین مقدار ممکن حداقل ممکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در تنیس به ه مجموعه ای ضربات متوالی گفته می شود که بعد از ضربه سرویس از طرف هر دو بازیکن زده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اصول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یکی از معنی هایش هم این است که با گذر زمان یا بعد از مدت های طولانی هنوز قدرت و دوام خود را حفظ کرده اند معنای تحت اللفظی اشم میشه آزمون زمان را تاب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنای قسمت پایانی مسیر مسابقه است اما معمولا به صورت کنایی به معنای قسمت نهایی چیزی یا برهه ی زمانی نهایی معنی می دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

انواع انواع مختلف چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سازمان یافته، سازمان دهی شده به ترتیب، منظم، مرتب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مفاخر هنری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افراد ماهر در یک حوزه ( معمولا هنر )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخطی از کنار گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تعالی یافتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

باسن!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای نشان دادن این که افراد زیادی عقیده دارند که چیزی درست باشه حتی اگه ثابت نشده باشه باورها بر آن است اعتقاد بر آن است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بهترین جایگاه جایگاه ممتاز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صحت داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برخلاف انتظار کسی در کمال تعجب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در کمال ناباوری اش برخلاف انتظارش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

به همین دلیل است که. . . . است/وجود دارد| این منشا . . . . است مثال کمبریج: . His mother was Italian, hence his name - Luca مادرش ایتالیایی بود، به ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درجایی: قرار داشتن، وجود داشتن، حاضر بودن، دیده شدن، یافت شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حرف خود را به کرسی نشاندن به خواسته خود رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزی که انجامش سخت باشه و زحمت زیادی لازم داشته باشه چیزی که فهمش سخت باشه چیزی که لذت بردن ازش آسون نباشه بسته به متن معنی متفاوته

پیشنهاد
٠

پای کسی به جایی باز شدن ( به یک حرفه یا سازمان ) بیشتر وقتی استفاده میشه که فردی وارد یه شغل یا حرفه یا صنف جدید میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در دست اجرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روی کاغذ آوردن ( افکار ) روی کاغذ نوشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در مقام قیاس به عنوان مقایسه درباب مقایسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در بازی های کارتی به معنای پخش کارت ها و یا ورق دادن به افراد است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آثار کلاسیک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نمونه ی نامتعارف مثال غیرعادی|غیر معمول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

preconceived ideas عقاید پیش داورانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شمشیرساز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرسختانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

روانداز ( چهل تکه )

پیشنهاد

یعنی بخاطر اکتشافات و پیشرفتهایی که افراد قبل از ما انجام داده اند به پیشرفت و اکتشافات جدید دست یابیم.

پیشنهاد
١

عبارت کنایی به معنای دستیابی به پیشرفت یا اکتشاف بر پایه پیشرفتها و اکتشافات پیشین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از چیزی درآمد کسب کردن| پول درآوردن از چیزی