پیشنهادهای مَعصومه عَفراوی (٢٩٤)
محاسبه نرم، رایانش نرم
تردیدنکن، تعلل نکن
مقاومت نکنید، مقاومت نکن
نگهبانی می دهد، نگهداری می کند، محافظت می کند
برآورده کردن، محقق ساختن
تزریق هماهنگ
انحراف ولتاژ
تو چطور؟ درباره تو چطور؟
رسیدن، دست یافتن، نائل شدن به
محرکِ هم افزایی
شبکه هوشمند
مشروط، با قیدوشرط
درگذشت ها، رحلت ها، مرگ و میرها
واژه ی توهین از ریشه وهن است که در فرهنگ عمید، سست کردن، ضعیف کردن و خوار �و� خفیف شمردن معنا شده است. در حقوق جزا یعنی کوچک کردن کسی از طریق کلمات ی ...
اطلاعات زمینه ای
بازجویی کردن، تحقیق کردن
محدودشده ، مقیدشده ، خویشتن دارانه ، خویشتندار ، سنجیده ، لگام کرده ، ملاحظه کار ، ملایم ، مهار شده
بررسی کردن، گزینش کردن، تحقیق کردن، چک آپ، آزمایش
نام شخصی نام کامل: نامی است برای هویت بخشی به یک انسان که در فرهنگ های متفاوت، ساختاری متفاوت دارد که البته معمولاً متشکل از نام کوچک و نام خانوادگی ...
دائم و پاینده . که زود زائل نگردد. پایدار. مداوم . بادوام
همتا، تطبیق یافته ، مطابق، جور ، مناسب ، یکسان ، هماهنگ ، همبسته
وارسی، کاوش، تفحص، گمانه زنی
تمجید، تحسین to give somebody credit کسی را تحسین کردن
فواید عامه ، تسهیلات عمومی ، خدمات عمومی
یادزدودگی پس گستر
حافظه ی دور
اثر سقف در فارماکولوژی ، اصطلاح اثر سقف به خاصیت افزایش دوزهای داده شده اشاره دارد.
درصد تجمعی
برش، قطع
آنقدری که . . ، به حدی که. .
حافظه اتفاقی
آزمون جااندازی
چوب پنبه، سرِ بطری
جفت شدگی
دلنواز، دلپذیر، پسندیده، مطبوع، موردپذیرش، موردپسند
ناپارامتری
پیمان شکن، غدار، جفاگر، عهدشکن Unfaithful, disloyal
دغلباز، خیانت کننده، خیانتکار Traitor
ناموفق، شکست خورده، ناکام، نافرجام، مردود، رفوزه
فراگرفتن، احاطه کردن، بازداشتن، محدودکردن بی حد و حصر ؛ بیشمار. بی قیاس
بزرگسالانِ میانسال
معیّن، موردنظر
ارائه شده اند
ارائه شده است
آزمون - بازآزمون
رژه، راه پیمایی، موسیقی نظامی، پای کوبان راه رفتن، پیشروی پیوسته، به زور راه بردن
اجبار، فشار، محدودیت، توقیف، قید، مانع یک نوع تحمیل کننده به سیستم است و موضوعاتی که باید به گونه ای صحیح در سیستم نگهداری شوند را نشان می دهد. د ...
تاخت، چهارنعل، تازنده چهارنعل رفتن، تاختن گاهی در خطوط برق شاهد نوسان و بسامد بالایی می باشیم که به این پدیده دیدنی و خطرناک در خطوط انتقال قدرت، گا ...
بالاى هرچیزى ، حد کمال ، تاج دندان ، تاج گذارى کردن ، پوشاندن ( دندان باطلا وغیره ) ، تاج قهرمانی
نتیجه گیری ابتدایی، نتیجه گیری مقدماتی، نتیجه گیری موقت