پیشنهادهای ویدا ب (٧١)
کوشش
صمیمانه. تنگاتنگ
Involved = شامل شدن، درگیر شدن
خود محقق کننده. تحقق بخشید به چیزی توسط خود شخص
سهام. Stock market =بازار سهام
1. زمان بندی 2. برنامه ریزی
باز دارنده ، محدود کننده
1. تعیین کردن 2. فرمول بندی کردن 3. نظام بندی کردن. به نظم در آوردن 4. ارائه کردن
اقدامات
پیش بینی کردن
از پیش تعیین شده
تبدیل شد . تکامل یافت
شرایط
کاربرد داشت
کار ، عمل Social enterprise = عمل اجتماعی، کار اجتماعی.
تقسیم کردن
کاملا صرف کردن، تهی کردن ، خالی کردن هم معنی با to use up , reduce greatly
در نظر داشتن
به یاد آوردن
خودگردانی
مطرح کردن
یکی از موافقان نظریه اندراگوژی در زمینه یادگیری بزرگسالان
سوار بر اسب
جزئی. کوچک
سرمایه گذاری کردن
موقعیت، وضعیت Set - ups:موقعیت ها شرایط ها، وضعیت ها
Veteran به چه زبانی است
خالی سفید
بجنگ، فرار کن یا خودتو بزن به مردن
معنای با ارزش بودن اون چیز تموم زندگیم
شیر خوردن با شیشه شیر
در علم روانشناسی آرامش بخشی ( با رعایت نیم فاصله ) ترجمه می شود.
تقلید کردن
کار گذاشته شده
بیرون
توجه نکردن / اهمیت ندادن
پیشنهاد مشروط
الکتروشیمیایی
از آنجایی که
بی حسی
اتلاف پذیری
[آب و خاک] : جهت شیب
دست پاچه
سفر خوش!
انجام کاری در اینده
لباس خواب زنانه
اونیهیپیل، خود خفیف، کودک درون یا ذهن ناخودآگاه طبق آموزه های هونا که از سنن اهالی هاوایی باستانه، سه سطح اگاهی وجود داره که خانواده درونی انسان رو ت ...
هویدا آشکار
گوشت گاو سرخ شده
حالت دست به سینه