پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٤٧٠)

بازدید
١,١٥١
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رک گویی، صراحت بیان.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To refuse to recognize or acknowledge; disown; disavow; repudiate. جلوی کسی را گرفتن، مانع کسی شدن، بازداشتن کسی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Idiom UK old - fashioned. a friendly way of talking to a man: Look here, my boy, this simply won't do. SMART Vocabulary: related words and phrases. ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The phrase "It's good to be back" is commonly used when someone returns from a period of absence, such as a vacation, being released from jail, or le ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Buy or sell ( stolen goods ) . مال خری، خرید و فروش کالای دزدی، آب کردن مال دزدی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Someone who is always correct and very thick. ( عامیانه ) صمیمی، جون جونی، اخت، خودمانی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A rich man. خرپول، ثروتمند، پولدار، غنی، محتشم، مایه دار، دارای خدم و حشم بسیار، باشکوه و جلال، با شوکت و دبدبه، توانگر.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Used to introduce a reason for what you have just said. بنا به دلیلی، دلیل آوردن برای گفته خود.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خبرهایی هست، اتفاقی قرار است بیفتد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To defend oneself in a court of law. دفاعیه در دادگاه.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

When one was young. در زمان جوانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To fill an amount of space or time. فضا و زمان زیادی اشغال کردن، جای زیادی گرفتن، وقت گیر بودن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودروجای روباز

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرار از آتش، آتش گریز.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عین اجل معلق پیدا شدن/سر رسیدن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Influence or power, especially in politics or business. اقتدار یا اعتبار به ویژه در سیاست یا تجارت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقطه آغاز، اولین مرحله، پیشینه, سابقه. The point in time or space at which something begins. نقطه آغاز یا شروع چیزی. The first part or earliest st ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقدیر، قضا و قدر. حکم آسمان در این بیت حافظ: جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع که حکم آسمان این است اگر سازی وگر سوزی قسمت ازلی در این بیت ح ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقاره

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Dull skin is skin that looks lacklustre, flat, or even grey, and may even feel rough or bumpy to the touch. What causes dull skin? It's the result of ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To relax and avoid hard work or strain. انجام تن آرامی و پرهیز از کار سخت یا تنش. بی خیالی، تمدد اعصاب.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کودکان خیابانی کودک خیابانی بر اساس ماده یک پیمان نامه حقوق کودک، به افرادی اطلاق می شود که زیر ۱۸ سال می باشند، در خیابان زندگی و کار می کنند. خانوا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Currency packaging includes several forms of packing cash for easy handling and counting. بسته بندی پول، پاکت یا هر چیزی که مخصوص حمل پول باشد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Used to describe someone who likes to take a lot of photographs. عشق عکاسی، کسی که زیاد عکاسی می کند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Artistic Circles introduces some of the most inspirational stories of friendship, love, creativity and shared passions in the world of art. محافل هن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A chosen/lived/professional name is used in place of a legal name and replaces the legal name in most cases. This name option can include a first, mi ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Denoting or relating to design, technology, etc, that is thought likely to be current or fashionable at some future time. در دست ساخت، برای آینده.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گنجینه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نشانده: زنی روسپی که او را به خانه آورده نفقه او را متعهد شوند و از ادامه عمل بد بازدارند و از او متمتع گردند بدون ازدواج ( فرهنگ عمید ) .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دروغ چرا، از شما چه پنهان، شما که غریبه نیستید.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لباس راحتی زنانه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماشین لباسشویی، نوعی ماشین لباسشویی دوقلو.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

The things and conditions around a person or thing. محیط زندگی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A stove with a rounded or bulging body. بخاری کوزه ای/خمره ای، بخاری هیزمی، بخاری دارای آتشدان،

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پر از زلم زیمبو، شلوغ پلوغ، پر زرق و برق.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A polite way of replying to someone who has thanked you. روشی مودبانه برای پاسخ دادن به کسی که از شما تشکر کرده است. خواهش می کنم، نفرمایید، قابلی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

از جا دررفتن، کج و کوله/معوج شدن، کج مج شدن، ناراست، خمیده،

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Any person of the male human species that reaches orgasms quickly, and therefore, only has sex for a minute before cumming and leaving. مردی که زودا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Going in the right direction and doing the right thing means getting where you should be going as well as where you want to be going. مسیر درست/دقیق ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To kill, destroy, or cause someone to fail. کشتن، نابود کردن یا شکست دادن کسی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1_ عجایب خلقت 2_ فیلمی در ژانر کمدی ترسناک و کمدی ساخته روبی پیکرینگ و محصول آمریکا در سال که ۳۰ اکتبر ۲۰۱۵ منتشر شد. نام این فیلم در زبان فارسی به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترادف است با: aggregate, all in all, all that, all things, complex, each thing, every little thing, fixins', lock stock and barrel, many things, sum ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To represent or perform by action especially on the stage. عرضه کردن خود به ویژه روی صحنه .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

هوس کردن، ویار کردن، سر ذوق آمدن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لین، نرم، لطیف.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

It is often used to describe a certain feeling or ambience that exists in a particular environment or situation. حس مزاحم بودن، مزاحم نمی شم، تنهاتو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( humorous ) ​used for expressing surprise, especially about something sexual. صوت تعجب با نگاه شهوت آمیز.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Slang for what pussy looks like. Used in response to hearing something nerdy or dorky, to imply they don't know what pussy looks like. 1. فرج، مهبل، ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Platinum hair is palest blonde, but it's still blonde, not white or grey. It still has a subtle yellowish tint. موی پلاتینی/پلاتینه: موی بلوند کم رن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A workman who moves coal/A person who carries or shovels coal. کارگر زغال، کارگر زغال سازی، حمال زغال، زغال رسان.