نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
educational stage: سطح تحصیلات
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
level of education: سطح تحصیلات
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feature movie: فیلم های سینمایی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spin out of control: از کنترل خارج شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spin out of control: از کنترل خارج شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
creedless: بی دین بی عقیده
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
help is at hand: کمک در دسترس و امکان پذیر است . غر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disguise: تغییر چهره دادن لاپوشانی کردن پنها ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as free as a bird: آزاد و رها بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
formula: فرمول شیرخشک
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
inhere: ذاتا موجود بودن وجود داشتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get into a fight: دعوا درست شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come into being: پا به عرصه وجود گذاشتن به وجود آمد ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
come into money: پولدار شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
speak in broken: دست و پا شکسته حرف زدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ruleless: بی قانون
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
within reason: در حد معقول
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be in driving seat: در موضع قدرت بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
plantation: مزرعه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take the initiative: ابتکار عمل را در دست گرفتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a bean is never wet in their mouth: دهنش لقه
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you pay your money and you take your choice: هر چقدر پول بدی همونقدر آش میخوری
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an object of derision: مایه تمسخر
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
say that: برفرض که
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
head in the right direction: در مسیر مناسب و پیشرفت حرکت کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
enlist the help of somebody: از کمک کسی بهره گرفتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bend to backwards: تمام تلاش خود را کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bend over backwards: تمام تلاش خود را کردن به آب و آتش ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dispense: توزیع کردن معاف کردن . صرفنظر کردن. ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
an object of: مایه An object of derision مایه تم ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
converted: بازسازی شده ( ساختمان )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pomp and ceremony: Pomp and show یعنی با کبکبه و دبدب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
health care worker: کادر درمان
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
health care provider: فراهم کننده خدمات بهداشتی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
thereof: مربوط به آن وابسته به آن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
education levels: سطح تحصیلات
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سطح تحصیلات: Level of education
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dip voice: صدای کلفت
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get up to speed: در جریان آخرین اطلاعات به روز قرار ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
suspenseful: پر از هیجان و بلاتکلیفی دور از انتظ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unfulfilled expectations: انتظارات برآورده و محقق نشده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get round: دور زدن چیزی. متقاعد کردن کسی . پ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rapid industrialization: با سرعت صنعتی شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring something into effect: چیزی را عملی کردن به اجرا درآوردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give someone a glare: چشم غره رفتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a rolling stone gathers no moss: کسی که مدام از شاخه ای به شاخه دیگه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take someone along: با خود آوردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as a matter of course: طبق روال همیشه . خود به خوپ
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
well read: اهل مطالعه کتاب خوان
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
well read: اهل مطالعه کتاب خوان
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pick a fight: دعوا درست کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pick a fight: دعوا درست کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stab someone to the back: خیانت کردن از پشت خنجر زدن از پشت ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make the rounds: سرکشی کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
instil doubt into someone's mind: کسی را مردد کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cast doubt on: زیر سوال بردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
throw doubt on: زیر سوال بردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
put one's foot in one's mouth: حرف مفت زدن دهن خود رو بی موقع باز ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
figurative: تمثیلی و استعاری
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take no notice: توجه نکردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make generalisation: Popularize تعمیم دادن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
out of desperation: از روی اضطرار
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run up so many debts: کلی بدهی بالا آوردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
heyday: دوران طلایی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
small time: خرده پا آماتور بی اهمیت
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
subsist: امرار معاش کردن زندگی گذراندن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
transfat: روغن های مضر
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
indulge in: مشغول شدن به کاری که برات مضره .
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
art and crafts movement: جنبش هنر و پیشه
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tourist center: مرکز گردشگری
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's the chance to: این فرصتی ست برای
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a given: یک حقیقتی که پذیرفته شده ست و نیازی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tailor: متناسب کردن سازگار کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
what a pain: چه بد . چه دردسری
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ghost town: شهر متروک
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
catchy tune: آهنگ بیاد ماندنی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
acquisition: اکتساب فراگیری
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
job application: فرم درخواست کار
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
job application: فرم درخواست کار
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
job order: سفارش کار . دستور کار
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
تک بانده: One way
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make a selection: Make a choice
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
land someone to hot water: کسی رو تو دردسر و هچل انداختن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go the whole nine yards: همه تلاش خود را کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be due to: قرار بر چیزی بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep something alive: زنده نگه داشتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
get accustomed: عادت کردن Get used to
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
commercial audience: مخاطبان تجاری
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
human development: رشد و توسعه و تکامل انسانی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
هیئت مدیره: Board Board of directors
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
breathe new life into: جان تازه ای بخشیدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
breathe new life into: جان تازه ای بخشیدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flat rate: نرخ ثابت
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
by word of mouth: دهان به دهان
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
if time is on our side: اگر بخت یارمون باشه
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
time is on our side: زمان کافی داریم
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
luck is on our side: شانس با ماست
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drag someone into something: پای کسی رو وسط کشیدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
breathe down one's neck: پاپی شدن گیر دادن به کسی و کنترل ک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
light food: غذای سبک
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be destined for: محکوم به چیزی بودن . مقدر شده برای ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
priority mail: پست پیشتاز
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
priority mail: پست پیشتاز
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
settle on: گرفتن تصمیم نهایی بعد از بررسی گزین ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hard won: سخت به دست آمده A hard won success
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
repeal a law: Officially end a law
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
inadvertent mistake: اشتباه سهوی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
make a nuisance of oneself: موی دماغ دیگران شدن موجب آزار و اذ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
host family: خانواده میزبان
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
operate at a gain: سود کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
move round: دور زدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get rounds: سرکشی کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
safety hazard: خطر ایمنی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
niggle: خرده گرفتن . انتقاد جزیی . درد جز ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
financial circumstances: شرایط مالی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
economic circumstances: شرایط اقتصادی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
relevant work experience: تجربه کاری مرتبط
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disillusion: سرخوردگی. از توهم درآوردن. ناامید ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to such an extent: تا اندازه ای که تا حدی که
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
out of hand: عجولانه و بی فکر فوری
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ask for a lady's hand: درخواست ازدواج دادن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a mean streak: تمایل به بدی داشتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in place: برقرار. In place of=بجای
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
external member: عضو خارجی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flip a coin: شیر یا خط انداختن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
heal the rifts: کینه هارا کنار گذاشتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
down the road: مثلا We will reunion down the road ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
not to be outdone: برای عقب نماندن از قافله
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sizable following: هواداران زیاد
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
intellectual challenge: چالش های ذهنی و فکری هم می تونه معن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fact and figures: حقایق و آمار و ارقام
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fact and figures: حقایق و آمار و ارقام
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
off colour: بیمار . ناخوش به شوخی های ناجور هم ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
off colour: بیمار . ناخوش به شوخی های ناجور هم ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
start the car: روشن کردن ماشین
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bury one's head in the sand: مثل کبک سر در برف فرو بردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chameleon: آفتاب پرست آدم حزب باد
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
change colour like a chameleon: مثل آفتاب پرست رنگ عوض کردن . حزب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
visiting student: دانشجوی میهمان
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
off campus: خارج از دانشگاه . Off campus housi ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
soil conditioner: مواد اصلاحی و تقویتی خاک
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
soil conditioner: مواد اصلاحی و تقویتی خاک
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a trouble shared is a trouble halved: وقتی مشکلت رو با بقیه در میان بذاری ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
news consumer: دنبال کننده اخبار . فرد علاقمند به ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a sigh of relief: نفس راحتی کشیدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take a back seat: وقتی موضوعی در مقابل یک موضوع مهم ت ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
front facing camera: دوربین جلو
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
camera shy: دوربین گریز
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
camera shy: دوربین گریز
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep abreast of: همگام بودن به روز بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
viewing angle: زاویه دید
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lie with: برعهده کسی بودن مربوط به کسی بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
adult life: بزرگسالی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
act of kindness: Good deed کار خیر عمل خوب و پسندی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
act of kindness: Good deed کار خیر عمل خوب و پسندی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
culture vulture: کسی که علاقمند به سنت ها و فرهنگ و ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
intracity: درون شهری
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tidy the room: مرتب کردن اتاق
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
load the dishwasher: ظرف هارو تو ماشین ظرفشویی گذاشتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
load the dishwasher: ظرف هارو تو ماشین ظرفشویی گذاشتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do the dusting: گردگیری کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
age range: رده سنی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put someone or something at a disadvantage: در شرایط بدو نامطلوب قرار دادن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be at an advantage: در موقعیت بهتری بودن نسبت به مثلا ر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make up your mind: تصمیم گرفتن انتخاب کردن پس از مدتی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give a leg up: کمک کردن به کسی برای پیشرفت کردن . ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
freedom of the press: آزادی مطبوعات
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
freedom of information: حق دسترسی به منابع اطلاعات
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
freedom of religion: آزادی و حق انتخاب برای برگزیدن مذهب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
quality time: زمان مفید
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
past actions: اقدامات گذشته
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
disparage: بی قدر کردن بی اعتبار کردن بی ارزش ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
uphill task: کارهای سخت
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bad housing: مسکن نامناسب
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
government housing policy: سیاست گذاری های دولت در بخش مسکن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blood moon: پدیده ماه خونی پدیده ای است تقریبا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
moral obligation: تعهد اخلاقی وظیفه اخلاقی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
biological relatives: اقوام زیستی مثلا میمون و انسان
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
commonsense assumption: فرضیه معقول
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
commonsense assumption: فرضیه معقول
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
multiple user system: سیستم های چند کاربره
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sanction: تحریم ضمانت اجرایی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دلیل محکم: Firm grounds
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pickings: طعمه آسان پول مفت شکار آسان و بدو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
work to rule: کم کاری کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
venture an opinion: جسارتا اظهار عقیده کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
adulting: زندگی بزرگسالان. رفتارها و سیستم ز ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in want: نیازمند چیزی بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make an answer: جواب دادن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take an interest in: علاقمند شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
borderless: بدون مرز
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in broad terms: در کل
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
persona: شخصیت نقاب جلوه
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
breakneck work: کار کمرشکن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take pride of place: از جایگاه ویژه ای برخوردار بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
by way of: به عنوان
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
prate: یاوه گویی کردن وراجی کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
grammarian: متخصص دستور زبان
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
overwinter: زمستان را در محلی سر کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at most: نهایتا متضاد at least
١١ ماه پیش