A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

health care: توضیح دیکشنری : noun [noncount] : t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

informed: adjective 1 : having information ◀️ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

authenticate: 🟪Authenticate ( فعل ) احراز هویت ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

authorize: 🟪 Authorize : [فعل] اجازه و اختیار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synchronization: توضیح ویکیپدیا : همگام سازی یا هم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

synchronized: بد نیست کلمات هم خانواده اش رو با ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anchorite: 🟪 Anchor [اسم - فعل] لنگر - اخبارگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anchorite: 🟪 Anchor [اسم - فعل] لنگر - اخبارگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سکوی پرتاب: Launch pad

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recite: verb 1 : to read ( something ) out ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تلاوت کردن: verb 1 : to read ( something ) out ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تلاوت کردن: verb 1 : to read ( something ) out ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social experience: تجربه اجتماعی Social experience is ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

social experience: تجربه اجتماعی Social experience is ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are needed: لازمت داریم - یکی بهت نیاز داره yo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you are needed: لازمت داریم - یکی بهت نیاز داره yo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کره بادام زمینی: Butter : کره Peanut : بادام زمینی � ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epilepsy: Epilepsy : صرع ( نوعی بیماری عصبی ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intervene: ریش سفیدی کردن - پادرمیانی کردن - م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

murder: به قتل رساندن کسی از روی عمد Peopl ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so odd: خیلی عجیب و غیر طبیعیه مثال : ? I’ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so odd: خیلی عجیب و غیر طبیعیه مثال : ? I’ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pinwheel: فرفره یا فرفرهٔ کاغذی ( به انگلیسی: ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pinwheel: فرفره یا فرفرهٔ کاغذی ( به انگلیسی: ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beyblade: Beyblade ( ベイブレード, Beiburēdo, dimin ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get on the ground: بخواب یا بشین روی زمین پلیسا هنگام ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get on the ground: بخواب یا بشین روی زمین پلیسا هنگام ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

renegade: مرتد - کسی که از دین و گروه خودش خا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

graphic: به عنوان صفت یعنی : دارای خشونت و ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

traumatize: Traumatize 🇺🇲 Traumatise 🇬🇧 آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disturbing: ناخوش احوال کننده - برهم زننده ی حس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horrid: adjective [more horrid; most horrid ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

new fear unlocked: ترس جدید باز شد این ۰عبارت طعنه آم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

new fear unlocked: ترس جدید باز شد این ۰عبارت طعنه آم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

horrible: ترسناک با Horrid مترادفه adjective ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amputate: Amputate : ( فعل ) قطع عضو کردن Amp ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disembowel: Bowel میشه روده ( لوله ای بلند برای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disembowel: Bowel میشه روده ( لوله ای بلند برای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bullet: گلوله a small piece of metal or an ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flay: میشه پوست کندن با هر دو معناش ۱. دم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scum: Slum : پایین شهر ( همون Ghetto ) S ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if only: مثال : America is the Scum if wor ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leakage: نشتی That Man lights up cigarette ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

asphyxiation: asphyxiate : خفه شدن asphyxiation : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

asphyxiation: asphyxiate : خفه شدن asphyxiation : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethical: morally right and good اخلاقی - اخل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mental state: State of mind of a person وضعیت روح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my lips are sealed: دهنم قرصه، رازت پیش من جاش امنه، به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ahegao: تلفظ : آهِگایُ Facial expression, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insidious: توطئه آمیز - موذی - موذیانه - ساکت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iirc: abbreviation. if I remember correct ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gore: Meaning : blood that has been shed ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infuriate: به شدت عصبانی و خشمگین کردن verb [ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infamous: Infamous : بدنام - مشهور بخاطر چیزی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

futsal: Ballgame - team sport, variant of a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affiliate: ۱. وابسته، ملحق یا مربوط کردن/بودن/ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

debilitate: ضعیف و ناتوان کردن - تضعیف کردن ve ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sex appeal: جذبه ی جنسی ( که یک فرد داره ) nou ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sex appeal: جذبه ی جنسی ( که یک فرد داره ) nou ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nine lives: نه تا جون ( مربوط به گربه ها و اینک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nine lives: نه تا جون ( مربوط به گربه ها و اینک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

onlyfans: British subscription - only content ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

onlyfans: British subscription - only content ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

missing: کَم - جا افتاده - گُم - گم شده - فر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

other than: به جز - به غیر از I'm tired of peo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leftover: باقیمانده - ته مانده - دور ریز nou ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont beat yourself up: خودتو سرزنش نکن Do you try so har ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat someones meat: To beat someone's meat به معنای خود ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat someones meat: To beat someone's meat به معنای خود ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial future: آینده مالی مثال : Roast me I did ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

implicit: مثال : Cam model by night and deli ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yeast infection: Vaginal yeast infection Also called ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yeast infection: Vaginal yeast infection Also called ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

korea peninsula: شبه جزیره کره ( شامل هر دو کره میشه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

korea peninsula: شبه جزیره کره ( شامل هر دو کره میشه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

submit: ۱. ارائه کردن ( مدرک، درخواست، برگه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

led: گذشته ساده و حالت سوم فعل lead Lead ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

learnt: قسمت سوم فعل learn It's good to kn ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inshallah: God willing انشالله در فارسی گاهی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inshallah: God willing انشالله در فارسی گاهی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

girl: این ها معانی هستند که این کلمه میتو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

employability skills: مهارت های استخدامی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

employability skills: مهارت های استخدامی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atrocious: ( صفت ) بیرحمانه - ظالمانه - با شرا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do not break your face: ۱. اخم نکن - ناراحت نباش ۲. صورتت ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do not break your face: ۱. اخم نکن - ناراحت نباش ۲. صورتت ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

torso: در کالبدشناسی به بخشی از بدن جاندار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obligate: verb [ obj] : to make ( a person or ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baldness joke: جوک طاسی ( شوخی با طاسی ) مثال : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baldness joke: جوک طاسی ( شوخی با طاسی ) مثال : ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more than one: بیشتر از یکی Cannot fit more than ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more than one: بیشتر از یکی Cannot fit more than ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gay joke: شوخی/جوک همجنسگرایی A bald gay guy ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gay joke: شوخی/جوک همجنسگرایی A bald gay guy ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get laid: سکس داشتن/کردن - رابطه جنسی برقرار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enlargement: گسترش - توسعه - بزرگ سازی - بزرگی � ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

terminal: ⬛ صفت ⬛ ۱. لاعلاج ( مرضی است که نها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aggressor: متجاوز - مهاجم - هجوم برنده - حمله ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aggressor: مثال : It is not a problem with po ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seminal: اصلی، اساسی با تاثیر بسیار ( موثر ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leukemia: تلفظ : لو ' کی' میا معنی : سرطان خو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غربال گری: غربال گری ( به انگلیسی: Screening ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cancer: شایع ترین سرطان ها : Colorectal c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snatch: اسلنگ و مودبانه تر واژن In slang i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fool: این کلمه یک اسمه برای صدا کردن یک ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

porcupine: Porcupine : خارپشت ( تَشی ) Hedge ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vicarious: adjective : experienced or felt by ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

euphoria: سرخوشی - لذت بیکران - شعف - خوشحالی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

anesthesia: بی حسی یا بی حسی سازی [noncount] me ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comrade: 1. a colleague or a fellow member o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

euphorbia: Genus of flowering plants in the sp ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

euphorbia: Genus of flowering plants in the sp ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حالت های ماده: حالت ماده : State of Matter حالت ها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حالت های ماده: حالت ماده : State of Matter حالت ها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deist: تعریف Deism : دادارباوری یا خدااِن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deism: دادارباوری یا خدااِنگاری یا دئیسم ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gastrointestinal tract: Organ system within humans and othe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

top: یکی از معنی هاش میشه فرفره Spinnin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خازن: خازن وسیله ای برای ذخیرهٔ بار الکتر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مرغ مینا: Myna Various birds of the starling ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

korean wave: موج کره ای ( کره ای: 한류; هانجا: 韓流 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

korean wave: موج کره ای ( کره ای: 한류; هانجا: 韓流 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

polydipsia: پرنوشی ( به انگلیسی: Polydipsia ) ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

generation z: نسل زد ( یا به طور خلاصه Gen Z ) ، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

newcomer: تازه وارد - نو رسیده - اخیرالورود n ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نواوری: نوآوری : innovation خلاقیت : Creati ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pragmatism: عمل گرایی یا پراگماتیسم ( به فرانسو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sculpture: Statue : تندیس - مجسمه Sculpt : مجس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sculpture: مجسمه سازی، تندیسگری یا پیکرتراشی ه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tamora pierce: Tamora Pierce ( born December 13, 1 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tamora pierce: Tamora Pierce ( born December 13, 1 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lure: ۱. اغوا کردن - جذب کردن - به دام ان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lure off: Lure off An offensive way of saying ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lure off: Lure off An offensive way of saying ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lured bird: Lured bird : A woman you seduce ◀️ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lured bird: Lured bird : A woman you seduce ◀️ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lure pigeon: A woman trying to test men by lurin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lure pigeon: A woman trying to test men by lurin ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

colours in french: 🤍 BLANC 🖤 NOIR 🤎 BRUN 💜 VIOLET ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colours in french: 🤍 BLANC 🖤 NOIR 🤎 BRUN 💜 VIOLET ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

colours in italian: رنگ ها در زبان ایتالیایی : 🤍 BIAN ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colours in italian: رنگ ها در زبان ایتالیایی : 🤍 BIAN ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

colours in spanish: رنگ ها در زبان اسپانیایی : 🤍 BLAN ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colours in spanish: رنگ ها در زبان اسپانیایی : 🤍 BLAN ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بواسیر: بَواسیر یا هِموروئید ( به انگلیسی: ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

colours in german: رنگ ها در زبان آلمانی : 🤍 Wei� 🖤 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colours in german: رنگ ها در زبان آلمانی : 🤍 Wei� 🖤 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مددکاری اجتماعی: مددکاری اجتماعی حرفه ای، مبتنی بر ع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مددکاری اجتماعی: مددکاری اجتماعی حرفه ای، مبتنی بر ع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

good thing: Good thing we're over : چه خوب شد ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medical specialists: Medical specialist : پزشک متخصص Med ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

medical specialists: Medical specialist : پزشک متخصص Med ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

medical condition: Medical condition = Disease

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

titan: ۱. بزرگترین قمر کیوان ( زحل ) ۲. ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

titanic: adjective [more titanic; most titan ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چیستان: Riddle میشه چیستان کلمات نزدیک بهش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prodigious: Prodigious : پرِ دیجِس Prejudice : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prodigious: Prodigious : پرِ دیجِس Prejudice : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

im starving: I'm so hungry معدم داره سوراخ میشه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vendetta: ۱. دشمنی بسیار خونی و شدید بین دو ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep me posted: من رو در جریان بذار - خبرشو بهم بده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commotion: ( noun ) clamor, uproar آشوب - اضط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contraceptive pills: Contraceptive Pill : قرص ضدبارداری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contraceptive: Contraceptive Pill : قرص ضدبارداری ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contraceptives: Contraceptive Pill : قرص ضدبارداری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contraceptives: Contraceptive Pill : قرص ضدبارداری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contraceptive pill: Contraceptive Pill : قرص ضدبارداری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contraceptive pill: Contraceptive Pill : قرص ضدبارداری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contraception: Contraceptive Pill : قرص ضدبارداری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

daydreamer: What's your character type ? Indepe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

daydreamer: What's your character type ? Indepe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

easygoing: What's your character type ? Indepe ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put your fucking hands up: دستای لعنتیتو بالا بگیر Puchu fucki ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put your fucking hands up: دستای لعنتیتو بالا بگیر Puchu fucki ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bum: 1. گدا - فقیر - کارتن خواب 2. تن پر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no pressure: A phrase used to express when you'd ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no pressure: A phrase used to express when you'd ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exponential: Exponential دو تا معنی داره: ۱. بسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self employed: کسیکه کارمند کسی نیست و برای خودش ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

party invitation: دعوتنامه ی مهمانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

party invitation: دعوتنامه ی مهمانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catalyst: کاتالیزگر noun [count] 1 technical ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shift: Let's shift the topic : بیا موضوع ی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قابل چشم پوشی: قابل چشم پوشی : Negligible غیر قابل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قابل چشم پوشی: قابل چشم پوشی : Negligible غیر قابل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hai: Hai = Hi = Hy هم معنا هستن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hai: Hai = Hi = Hy هم معنا هستن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

foreplay: sexual actions ( such as kissing an ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work oriented: A "Job Oriented" person is someone ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work oriented: A "Job Oriented" person is someone ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sodomize: تعریف Sodomy در دیکشنری : 🔴 anal s ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the united states embassy: سفارت ایالات متحده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toefl: 🌠 IELTS International English Lang ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sporadically: تعریف Sporadic : adjective : happe ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ball washing: Slang : Sucking ball sack so hard ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rich in protein: Rich in Protein, Poor in Calories : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hellbound: تعاریف : 1. someone who is destine ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ogre: Orc vs Ogre خیلی به هم شباهت دارن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by all means: صد البته - چراکه نه - با کمال میل - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comprehensible: 🔴Comprehensible : قابل درک و فهم - ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S