A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fat cat: کسی که خرش خیلی میره و پارتیشم کلفت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خواب الو: ۱. همون sleepy head یا sleepy perso ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خواب الو: ۱. همون sleepy head یا sleepy perso ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

versatile: چندکاره - همه فن حریف - چند منظوره ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't try me: بی احترامی نکن بهم - احتراممو نگهدا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

don't try me: بی احترامی نکن بهم - احتراممو نگهدا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a lot: Thank you bro, that means a lot to ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the better: The less trouble we cause, the bett ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the better: The less trouble we cause, the bett ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

don't slouch: قوز نکن - کمرتو صاف نگهدار - خمیدگی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کریدن: یعنی ساییده شدن - خراشیده شدن - گرف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کریدن: یعنی ساییده شدن - خراشیده شدن - گرف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wish you luck: امیدوارم موفق باشید. . . ♡♡♡♡♡

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wish you luck: امیدوارم موفق باشید. . . ♡♡♡♡♡

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cheers: ۱. به سلامتی و خوشحالی ( هنگامی که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dress pants: شلوار رسمی یا نیمه رسمی / همین شلوا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dress pants: شلوار رسمی یا نیمه رسمی / همین شلوا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

top hat: کلاه انگلیسی - کلاه شعبده بازی خیلی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

top hat: کلاه انگلیسی - کلاه شعبده بازی خیلی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

day off: مرخصی ( از مدرسه و کار ) در این رو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alleyway: کوچه های خیلی باریک و عموما خلوت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alleyway: کوچه های خیلی باریک و عموما خلوت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

casablanca: شهری است واقع در شمال غرب کشور مراک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

casablanca: شهری است واقع در شمال غرب کشور مراک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tulum: شهری بسیار زیبا و تفریحی در کشور مک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tulum: شهری بسیار زیبا و تفریحی در کشور مک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marseille: شهر مارسِی شهری است ساحلی واقع در ج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marseille: شهر مارسِی شهری است ساحلی واقع در ج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

add up: * Trevor Noah talking about donald ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vet: ۱. دامپزشک ( Veterinarian ) ( اسم ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pomegranate: Pomegranate : انار ( n ) Prominenc ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get together: ??? How often do you get together : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

how often: How often : کِی به کِی / هر چند وقت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

versace: Gianni Versace S. r. l. ( Italian p ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

gucci: شرکت گوچی شرکتی است ایتالیایی و در ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unlike you: بر خلاف شما Unlike you, i don't lik ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unlike you: بر خلاف شما Unlike you, i don't lik ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پوخ: تو فارسی یه عبارت معروف داریم به اس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تلند: تلفظ : تَ لَند ta land معنی : تن پر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تلند: تلفظ : تَ لَند ta land معنی : تن پر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

void: [[ noun ]] ■ خلاء ( فضای بزرگ خالی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

patron: ۱. حامی مالی / حمایت کننده / پشتیبا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stabbing from back: از پشت خنجر زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stabbing from back: از پشت خنجر زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hoop: ۱. حلقه بسکتبال ۲. حلقه لاغری ( ورز ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long time ago: خیلی وقت پیش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long time ago: خیلی وقت پیش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fennec: Fennec یا fennec fox یک نوع روباه ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fennec: Fennec یا fennec fox یک نوع روباه ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tradable: معامله پذیر - قابل معامله - چیزیکه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yonge street: بلندترین خیابان جهان واقع در کانادا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

yonge street: بلندترین خیابان جهان واقع در کانادا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the great wall: The Great wall of china یا همون دیو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the great wall: The Great wall of china یا همون دیو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

chandelier: Chandelier : لوستر * مترادف lustre ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

icicle: قندیل یخ تلفظ : Ai si kl آیسیکل Po ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

popsicle: 🚫❌❎ بستنی و آبنبات و بستنی یخی همگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

martyr: mar�tyr \ˈmɑɚtɚ\ noun [count] 1 : a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بی بارت: زشت - چیزیکه بَر و رو نداره - چیزیک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sounding: یه معنی دیگش میشه وارد کردن و فرو ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sound: یکی از معانی sound میشه وارد کردن و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

speculum: A speculum is a duck - bill - shape ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

speculum: A speculum is a duck - bill - shape ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elon musk: ■خرپول ترین فرد سال ۲۰۲۱ با سرمایه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

elon musk: ■خرپول ترین فرد سال ۲۰۲۱ با سرمایه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

embezzle: اختلاس کردن - بالا کشیدن پول توسط ف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ransom: پولی که گروگان گیر دریافت میکنه که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allowance: پول تو جیبی - مستمری مثال : Why yo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paper thin: صفت هست به معنی || خیلی نازک|| very ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paper thin: صفت هست به معنی || خیلی نازک|| very ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جلب: 🔴 اگه جَلب ( jalb ) خونده بشه معنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

intruder: ■ توضیح ادبیاتی : ۱. فردی که حضورش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go for him: برو براش - برید براش - برو دنبالش ح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go for him: برو براش - برید براش - برو دنبالش ح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plaid: plaid \ˈpl�d\ noun 1 [noncount] : a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

louboutin: Louboutin Sneakers یک مدل از کتونی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

louboutin: Louboutin Sneakers یک مدل از کتونی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

common: ? You know what John Wick and Emine ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blessing in disguise: توفیق اجباری بلِسینگ این دیسگایز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frequent urination: تکرر ادرار ( حالتی که تند تند آدم ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frequent urination: تکرر ادرار ( حالتی که تند تند آدم ش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vaginal sore: Pain and discomfort in the vulva ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vaginal sore: Pain and discomfort in the vulva ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abdominal pain: Abdomen : شکم Pain : درد Abdominal ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

migraine: Migraine : میگرن - سر درد شدید تلفظ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

migraine: Migraine : میگرن - سر درد شدید تلفظ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lethargy: بی حالی - کسالت - خستگی - بی جون بو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fecal incontinence: بی اختیاری مدفوع Fecal : وابسته به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fecal incontinence: بی اختیاری مدفوع Fecal : وابسته به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

diarrhea: Diarrhea : اسهال یا به قول قدیمیا " ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run over: He was trying to run me over : سعی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

earth: !The violent planet Earth, Third ro ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

durability: خیلی همراه با ماشین و خودرو میادش. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lactose intolerance: نارسایی لاکتوز ( به انگلیسی: Lactos ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lactose intolerance: نارسایی لاکتوز ( به انگلیسی: Lactos ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

penile discharge: Penile : • of the male sex organ, o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

penile discharge: Penile : • of the male sex organ, o ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sexual encounter: تجربه ی جنسی ، برخورد جنسی مثال : H ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sexual encounter: تجربه ی جنسی ، برخورد جنسی مثال : H ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hookup: برقراری رابطه جنسی ( سکس کردن و خوا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preference: Mom's diet affects a baby's future ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retention: if you wear contact lenses, they ma ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

redemption: Redemption : رستگاری The Shawshank ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hiccup: سکسکه بصورت hiccough هم مینویسن متر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ross: It is the largest off - price retai ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ross: It is the largest off - price retai ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zealous: با غیرت - غیور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

zealous: با غیرت - غیور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

most likely: به احتمال ۷۰ الی ۹۰ درصد اتفاق میفت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

center of mass: مرکز جرم ( در فیزیک )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

center of mass: مرکز جرم ( در فیزیک )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

attending: Thank you for your attending : ممنو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

xylophone: تلفظ : زایلِ فون نوعی سنتور که چوبی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

suggest: معنا : پیشنهاد و توصیه کردن / حاکی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

raw: ○ مثال ■ معنی ■ پخته نشده - خام ( غ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

poor: Poor person : فرد فقیر Poor connect ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

so far: There is no lyric so far : تا حالا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eucalyptus: Eucalyptus : اوکالیپتوس اُکالیپتوس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eucalyptus: Eucalyptus : اوکالیپتوس اُکالیپتوس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bon appetit: You say to your guests or or whoeve ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drool: هم اسمه هم فعل به معنای بزاق ، آب د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drool: هم اسمه هم فعل به معنای بزاق ، آب د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شاپرک: شاپرک : moth پروانه : butterfly برا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whirlpool: Whirlpool : گرداب Whirlwind : گردبا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

latest: 💎 Latest : آخرین - جدیدترین - تازه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

f1: F1 = Formula One Formula One ( also ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

f1: F1 = Formula One Formula One ( also ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

idealize: بی عیب و نقض پنداشتن ( درنظر گرفتن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kiss it better: So many people would like to kiss i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kiss it better: So many people would like to kiss i ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breakie: همون breakfast به زبان بچگونه A sli ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breakie: همون breakfast به زبان بچگونه A sli ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raddest: Most awesome To be thought of as pr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

raddest: Most awesome To be thought of as pr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in order: Everything is in order. Nothing to ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't sell yourself short: خودتو دست کم نگیر Don't sell me sho ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

don't sell yourself short: خودتو دست کم نگیر Don't sell me sho ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

G: 💎G means mate in slang English, ho ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decapitation: Decapitation : بریدن سر ( n ) Deca ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

decapitation: Decapitation : بریدن سر ( n ) Deca ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

summon: Summon : احضار کردن - فرا خواندن ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

munchies: snacks or small items of food. "th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fire engine: همون ماشین های آتش نشانی رو میگن fi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

any1: هنگام تایپ کردن برای اینکه کوتاه تر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

any1: هنگام تایپ کردن برای اینکه کوتاه تر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lighthouse: معنیش میشه فانوس دریایی 🔴 توضیحات ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amv: anime music video An anime music vi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sleep on sth: مثال : I'll admit it, i slept on hi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seadrome: فرودگاه دریایی که عموما در مواقع اض ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seadrome: فرودگاه دریایی که عموما در مواقع اض ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

daily reminder: یادآوری روزانه - یه چیزی تو مایه ها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

daily reminder: یادآوری روزانه - یه چیزی تو مایه ها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

point out: Example : In greece we say "he spea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

category: طبقه - گروه - دسته - مقوله ? What's ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as in: این عبارت برابر است با which means ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cozy: با البسه زیاد دیده میشه مثل : my co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

caucasian: به فردی که از نژاد و ethnicity سفید ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guttural language: زبان های حلقی بر اساس ویکی پدیا این ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

guttural language: زبان های حلقی بر اساس ویکی پدیا این ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marshal: بالاترین رتبه نظامی - ارتشبد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

caliph: Caliph : خلیفه یا khalif Sultan : س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

chess: Chess : بازی شطرنج Cheese : پنیر Ch ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

giza: همون شهر غزه معروف که در شرق اسرائی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dynasty: Dynasty میشه سلسله. اگه تاریخ خونده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dynasty: Dynasty میشه سلسله. اگه تاریخ خونده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

maternity: ■ Maternity ■ : مربوط به زایمان و د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tomb: Tomb و grave هر دو یکی هستن به معنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ceremony: به مراسم های خیلی رسمی میگن ceremon ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

template: Temple : معبد - پرستشگاه / شقیقه A ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

template: Temple : معبد - پرستشگاه / شقیقه A ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

synagogue: ■■■ مکان ها : Synagogue : کنیسه ( پ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

synagogue: ■■■ مکان ها : Synagogue : کنیسه ( پ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gospel: Bible is the sacred book of the Chr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

saint: Saint یعنی یک فرد مقدس و پاک و معصو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cypress: ■ Cypress ■ : درخت سرو ■ Cyprus ■ : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

monastery: Convent : محل اجتماع و خواب راهبه ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sabotage: Sabotage : خرابکاری کردن - کرم ریخت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snobby: متکبر - مغرور - پر افاده - خود بزرگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mess around: informal to spend time doing variou ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instantly: فورا - سریعا - بی درنگ - به محض این ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come clean: Come clean : راستشو بگو - رک و پوست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

screw around: 🔴 intransitive verb. 1 : to waste ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

naive: این واژه صفت هست زود باور و ساده لو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

getting close: نزدیک شدن مثال : ■ !! Guess this la ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

getting close: نزدیک شدن مثال : ■ !! Guess this la ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

monument: Monument : بنای یاد بود - بنای مهم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

got home: I just got home : همین الان رسیدم خ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vent: شاید توی بازی Among Us اینو دیده با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

don't sweat it: نگران نباش - غمت نباشه همون don't w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hands off: دست نزن بهم Don't touch me

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cringy: این واژه صفت هست و از cringe میادش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

same pinch: 🔴 Definition. An expression used t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

same pinch: 🔴 Definition. An expression used t ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

muy bien: به اسپانیایی یعنی خیلی خوب ( very w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

muy bien: به اسپانیایی یعنی خیلی خوب ( very w ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my soul is gone: روح از بدنم جدا شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my soul is gone: روح از بدنم جدا شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

soft: You scared me im so soft : منو ترسو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in a minute: In a minute : یه دقیقه ای ( در تلفظ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gdp: مخفف Gross Domestic Product هست که ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S