A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abdominal pain: Abdomen : شکم Pain : درد Abdominal ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

migraine: Migraine : میگرن - سر درد شدید تلفظ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

migraine: Migraine : میگرن - سر درد شدید تلفظ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lethargy: بی حالی - کسالت - خستگی - بی جون بو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fecal incontinence: بی اختیاری مدفوع Fecal : وابسته به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fecal incontinence: بی اختیاری مدفوع Fecal : وابسته به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

diarrhea: Diarrhea : اسهال یا به قول قدیمیا " ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run over: He was trying to run me over : سعی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

earth: !The violent planet Earth, Third ro ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

durability: خیلی همراه با ماشین و خودرو میادش. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lactose intolerance: نارسایی لاکتوز ( به انگلیسی: Lactos ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lactose intolerance: نارسایی لاکتوز ( به انگلیسی: Lactos ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

penile discharge: Penile : • of the male sex organ, o ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

penile discharge: Penile : • of the male sex organ, o ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sexual encounter: تجربه ی جنسی ، برخورد جنسی مثال : H ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sexual encounter: تجربه ی جنسی ، برخورد جنسی مثال : H ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hookup: برقراری رابطه جنسی ( سکس کردن و خوا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preference: Mom's diet affects a baby's future ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retention: if you wear contact lenses, they ma ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

redemption: Redemption : رستگاری The Shawshank ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hiccup: سکسکه بصورت hiccough هم مینویسن متر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ross: It is the largest off - price retai ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ross: It is the largest off - price retai ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zealous: با غیرت - غیور

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

zealous: با غیرت - غیور

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

most likely: به احتمال ۷۰ الی ۹۰ درصد اتفاق میفت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

center of mass: مرکز جرم ( در فیزیک )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

center of mass: مرکز جرم ( در فیزیک )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

attending: Thank you for your attending : ممنو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

xylophone: تلفظ : زایلِ فون نوعی سنتور که چوبی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

suggest: معنا : پیشنهاد و توصیه کردن / حاکی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

raw: ○ مثال ■ معنی ■ پخته نشده - خام ( غ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

poor: Poor person : فرد فقیر Poor connect ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

so far: There is no lyric so far : تا حالا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eucalyptus: Eucalyptus : اوکالیپتوس اُکالیپتوس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eucalyptus: Eucalyptus : اوکالیپتوس اُکالیپتوس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bon appetit: You say to your guests or or whoeve ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drool: هم اسمه هم فعل به معنای بزاق ، آب د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drool: هم اسمه هم فعل به معنای بزاق ، آب د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شاپرک: شاپرک : moth پروانه : butterfly برا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whirlpool: Whirlpool : گرداب Whirlwind : گردبا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

latest: 💎 Latest : آخرین - جدیدترین - تازه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

f1: F1 = Formula One Formula One ( also ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

f1: F1 = Formula One Formula One ( also ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

idealize: بی عیب و نقض پنداشتن ( درنظر گرفتن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kiss it better: So many people would like to kiss i ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kiss it better: So many people would like to kiss i ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breakie: همون breakfast به زبان بچگونه A sli ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breakie: همون breakfast به زبان بچگونه A sli ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raddest: Most awesome To be thought of as pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

raddest: Most awesome To be thought of as pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in order: Everything is in order. Nothing to ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't sell yourself short: خودتو دست کم نگیر Don't sell me sho ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

don't sell yourself short: خودتو دست کم نگیر Don't sell me sho ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

G: 💎G means mate in slang English, ho ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decapitation: Decapitation : بریدن سر ( n ) Deca ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

decapitation: Decapitation : بریدن سر ( n ) Deca ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

summon: Summon : احضار کردن - فرا خواندن ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

munchies: snacks or small items of food. "th ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fire engine: همون ماشین های آتش نشانی رو میگن fi ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

any1: هنگام تایپ کردن برای اینکه کوتاه تر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

any1: هنگام تایپ کردن برای اینکه کوتاه تر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lighthouse: معنیش میشه فانوس دریایی 🔴 توضیحات ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amv: anime music video An anime music vi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sleep on sth: مثال : I'll admit it, i slept on hi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seadrome: فرودگاه دریایی که عموما در مواقع اض ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seadrome: فرودگاه دریایی که عموما در مواقع اض ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

daily reminder: یادآوری روزانه - یه چیزی تو مایه ها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

daily reminder: یادآوری روزانه - یه چیزی تو مایه ها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

point out: Example : In greece we say "he spea ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

category: طبقه - گروه - دسته - مقوله ? What's ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as in: این عبارت برابر است با which means ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cozy: با البسه زیاد دیده میشه مثل : my co ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

caucasian: به فردی که از نژاد و ethnicity سفید ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guttural language: زبان های حلقی بر اساس ویکی پدیا این ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

guttural language: زبان های حلقی بر اساس ویکی پدیا این ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

marshal: بالاترین رتبه نظامی - ارتشبد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

caliph: Caliph : خلیفه یا khalif Sultan : س ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

chess: Chess : بازی شطرنج Cheese : پنیر Ch ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

giza: همون شهر غزه معروف که در شرق اسرائی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dynasty: Dynasty میشه سلسله. اگه تاریخ خونده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dynasty: Dynasty میشه سلسله. اگه تاریخ خونده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

maternity: ■ Maternity ■ : مربوط به زایمان و د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tomb: Tomb و grave هر دو یکی هستن به معنی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ceremony: به مراسم های خیلی رسمی میگن ceremon ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

template: Temple : معبد - پرستشگاه / شقیقه A ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

template: Temple : معبد - پرستشگاه / شقیقه A ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

synagogue: ■■■ مکان ها : Synagogue : کنیسه ( پ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

synagogue: ■■■ مکان ها : Synagogue : کنیسه ( پ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gospel: Bible is the sacred book of the Chr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

saint: Saint یعنی یک فرد مقدس و پاک و معصو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cypress: ■ Cypress ■ : درخت سرو ■ Cyprus ■ : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

monastery: Convent : محل اجتماع و خواب راهبه ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sabotage: Sabotage : خرابکاری کردن - کرم ریخت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snobby: متکبر - مغرور - پر افاده - خود بزرگ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mess around: informal to spend time doing variou ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instantly: فورا - سریعا - بی درنگ - به محض این ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come clean: Come clean : راستشو بگو - رک و پوست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

screw around: 🔴 intransitive verb. 1 : to waste ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

naive: این واژه صفت هست زود باور و ساده لو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

getting close: نزدیک شدن مثال : ■ !! Guess this la ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

getting close: نزدیک شدن مثال : ■ !! Guess this la ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

monument: Monument : بنای یاد بود - بنای مهم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

got home: I just got home : همین الان رسیدم خ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vent: شاید توی بازی Among Us اینو دیده با ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

don't sweat it: نگران نباش - غمت نباشه همون don't w ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hands off: دست نزن بهم Don't touch me

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cringy: این واژه صفت هست و از cringe میادش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

same pinch: 🔴 Definition. An expression used t ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

same pinch: 🔴 Definition. An expression used t ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

muy bien: به اسپانیایی یعنی خیلی خوب ( very w ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

muy bien: به اسپانیایی یعنی خیلی خوب ( very w ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my soul is gone: روح از بدنم جدا شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my soul is gone: روح از بدنم جدا شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

soft: You scared me im so soft : منو ترسو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in a minute: In a minute : یه دقیقه ای ( در تلفظ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gdp: مخفف Gross Domestic Product هست که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

gdp: مخفف Gross Domestic Product هست که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the night is still young: The night is young یعنی سَرِشبه با ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bear with me: کمی منتظر من بمونید - یه لحظه تحمل ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let him bark: Let ( him/her/them ) bark : بزار پا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

let him bark: Let ( him/her/them ) bark : بزار پا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take a nap: I'm going to take a little nap : می ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سامانه: 🔴 تعریف ویکی پدیا : سامانه یا راژم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بنیاد: پایه - اساس - نهاد همینطور معنی موس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جرزن: جرزن : ( صفت ) تلفظ [ جِر زَن] جرزن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جرزن: جرزن : ( صفت ) تلفظ [ جِر زَن] جرزن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bingo: بازی بینگو بینگو یک بازی مبتنی بر ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

down to earth: Today we tell about the expression ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's it to you: به تو چه ؟ It is none of your busin ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what's it to you: به تو چه ؟ It is none of your busin ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

water closet: WC مخفف water closet هست به معنای ت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

serenity: ( Noun ) آرامش - بی سر و صدایی calm ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worst year: بدترین سال 2020 Go fuck yourself yo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

worst year: بدترین سال 2020 Go fuck yourself yo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stay put: تکون نخوردن - همونجایی که ایستادی ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

steel: Steel یعنی فولاد که نوعی فلز هست. ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flasket: نوعی سبد عموما در لباسشویی کاربرد د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flasket: نوعی سبد عموما در لباسشویی کاربرد د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flask: noun 1. a container for liquids 2. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

judgmental: قضاوت کننده - قضاوت گر We live in a ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bass: ۱. بم ( صدا ) ۲. نوعی ویالون Doubl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dodge: ۱. اسم یک شرکت خودروسازی آمریکایی ۲ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

trauma: noun 1 : a very difficult or unplea ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get out of your comfort zone: تنبلی رو بزار کنار - از نقطه امنت خ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get out of your comfort zone: تنبلی رو بزار کنار - از نقطه امنت خ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come out: یکی از معانیش در رابطه با آشکار ساز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ossetian: Ossetian language : زبان قفقازی Cau ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ossetian: Ossetian language : زبان قفقازی Cau ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

language tree: درخت زبانی که نشان دهنده خط سیری زب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

language tree: درخت زبانی که نشان دهنده خط سیری زب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

romance languages: زبانهای رومی مثل : اسپانیایی - فران ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

face off: رو در رو کردن - در بازی ها و مسابقا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rehearsal: تمرین Donnie actually broke one of ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mesmerise: هیپنوتیزم شدن مسحور شدن - غرق شدن د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instruction: All right gentlemen we've been over ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

both of you: هر دوی شما مثل : good luck to you b ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

both of you: هر دوی شما مثل : good luck to you b ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let me in: Let me in : بزار بیام تو Let him in ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

let me in: Let me in : بزار بیام تو Let him in ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

verona: Verona : شهری در ایتالیا Varna : در ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

verona: Verona : شهری در ایتالیا Varna : در ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unaccompanied: There are more girls in russia than ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hindi: India : کشور هند Indian : هندی Hind ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hindi: India : کشور هند Indian : هندی Hind ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

social anxiety: کسایی که social anxiety دارن از ظاه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

protagonist: noun [count] 1 : the main character ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wanton: سرکش و ناخلف - حرف گوش نکن - بازیگو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

banquet: ■ Banquet : یک ناهار و یا شام در اب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

triggered: آقا دانیال درست گفتن. ابراز بهم ریخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long live: دوست عزیز درست گفتن. میشه زنده باد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

babyliss: Hair straightener Flat iron Curl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

babyliss: Hair straightener Flat iron Curl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

grate: Grate : رنده کردن Peel : پوست کندن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

facing: The regime is facing annihilation : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

annihilate: Demolish : خراب و نابود شدن طوریکه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

لخت: ۱. [ لُ خ ت ] : یعنی برهنه و بی لبا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جاری: ۱. یک صفت هست به معنی روان ، متحرک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

katana: 🔴 Katana : A katana ( 刀 or かたな ) i ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loner: کسی که ۱. عموما تنها هست ۲. دوستدار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

track: Track her phone number : شماره تلفن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nationalist: وطن پرست. کسی که به Nationalism اعت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nationalist: وطن پرست. کسی که به Nationalism اعت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

anime: انمیشن های ژاپنی رو میگن انیمه. نه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constrained: مجبور - زورکی - وادار شده - غیر طبی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بیات: اگه در رابطه با نون یا نان ( bread ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

high five: If i high five you i can give the C ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subscribe to sth: حکم فالو کردن در یوتیوب رو داره. و ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've been: همون i have been هست مثال : I've be ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i've been: همون i have been هست مثال : I've be ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on youtube: If you want to watch a video specif ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on youtube: If you want to watch a video specif ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at point of my view: از دید من - از نقطه نظر من At point ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at point of my view: از دید من - از نقطه نظر من At point ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wing: قسمت های مختلف بدن یک پرنده : Wing ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

declare war on: Britain declared a war on India : ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

declare war on: Britain declared a war on India : ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

yessir: Yes sir : بله قربان Sir : آقای بزرگ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good luck with that: امیدوارم توش موفق باشی مثلا یه نفر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

good luck with that: امیدوارم توش موفق باشی مثلا یه نفر ...

٨ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S