A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

true: ۱. صحیح - چیزیکه غلط نیست ۲. واقعی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shovel: Shovel : بیل قلبی شکل Spade : بیل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muffled: تعریف دیک برای MUFFLE : verb [ obj] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flip flop: درست گفتن. تغییر ناگهانی نظر و عقید ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throwing: informal : to cause ( someone ) to ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ghost: 🎆 When a person cuts off all commu ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

warm up to something: حال کردن با کسب یا چیزی - شروع کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warm up to something: حال کردن با کسب یا چیزی - شروع کردن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به یک شرط: On one condition, the plug stays in

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

merrier: خوشحالتر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

new zealander: کسی که اهل نیوزلند باشه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i want one minute alone: یک دقیقه میخوام تنها باشم I want t ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scat play: shit, human feces, eaten from one's ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scat: 🎆 sexual practices related to shit ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

infatuated: adjective : filled with foolish or ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kale: کلم برگ ( نام علمی: Brassica olerac ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drawn to: In this context, "to be drawn to a ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

most welcome: In "You're most welcome" it isn't s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

most welcome: In "You're most welcome" it isn't s ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get on all fours: چهار دست و پا شو

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inform: اطلاع رسانی کردن، آگاهی دادن Don't ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revolting: adjective [more revolting; most rev ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attention seeking: Attention seeker و attention seekin ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duct tape: Duct tape is cloth - or scrim - bac ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

poor job: You did a poor job : گند زدی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaccid: adjective [more flaccid; most flacc ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for your reference: FYR ( for your reference ) FYI is w ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for reference: FYR ( for your reference ) FYI is w ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overturn: سرنگون کردن - واژگون کردن - بر اندا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lifelike: adjective [more lifelike; most life ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch someone off guard: to catch someone off guard: to surp ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yet: یکی از مهمترین معنیاش میشه �هنوز، ف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mop up: طی یا تی کشیدن، پاک کردن، با کهنه ت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

testicular: Testicle : بیضه Testicles : بیضه ها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

testicular: Testicle : بیضه Testicles : بیضه ها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have at it: 10. In modern usage, to have at is ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foto: همون photo ست. گشادا اینطوری مینویس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foto: همون photo ست. گشادا اینطوری مینویس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

greatest achievement: بزرگترین دستاورد Not getting caught ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

greatest achievement: بزرگترین دستاورد Not getting caught ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self worth: ارزش خود You're a needy little biat ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old fuck: خر پیر، کسی که یه پاش لبه گوره some ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

old fuck: خر پیر، کسی که یه پاش لبه گوره some ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pubes: چُخت، پشم If it wasn't for the faci ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roast: ۱. خیت کردن کسی, ریدن به هیکل کسی، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

squint: Squinting کلا دو جا بیشتر اتفاق نمی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hairline: خط مو، مرزی که موها تمام میشن و پیش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sheesh: همون ایشششششش خودمونه exclamationI ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تیزبین: Keen - sighted Keen - eyed Lynx - s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farsighted: able to see things that are far awa ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all i: تمام چیزیکه دارم میگم اینه که No id ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all i: تمام چیزیکه دارم میگم اینه که No id ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard to get: Easy to get : ساده از لحاظ درک کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hard to get: Easy to get : ساده از لحاظ درک کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ambiguously: بطور دوپهلو - به صورت مبهم ??? Is ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambiguously: بطور دوپهلو - به صورت مبهم ??? Is ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atomic: اتی uh � TAA � muhk

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elsewhere: جای دیگه، مکان دیگر Are you seeing ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come along: از راه رسیدن، سبز شدن، ظاهر شدن Th ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so much work went into it: خیلی براش زحمت کشیده شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so much work went into it: خیلی براش زحمت کشیده شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

having: داشتن البته معانی مختلفی میتونه پید ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all i: All of my good for is singing a son ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

timeless: adjective 🔴not affected by the pas ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

timeless sex: sex that is so good that you lose a ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

timeless sex: sex that is so good that you lose a ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

timeless shit: What happens when you bring your ph ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

timeless shit: What happens when you bring your ph ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chode: ۱. آلت تناسلی کوچولو که قطرش بیشتر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chode: ۱. آلت تناسلی کوچولو که قطرش بیشتر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

imaginary friend: دوست خیالی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imaginary friend: دوست خیالی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divorced: مطلقه 20 years old and married? You ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stretchmarks: ترک های پوستی 20 years old and mar ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what does that tell you: این به شما چی میگه ؟ I found your ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what does that tell you: این به شما چی میگه ؟ I found your ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

latch: ۱. چفت یا ضامن در ۲. سفت چیزی رو چس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colossal: غول آسا، عظیم الجسه، بسیار بسیار بز ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to give credit: اعتبار و ارزش به کسی دادن Are you ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to give credit: اعتبار و ارزش به کسی دادن Are you ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

protohuman: ANTHROPOLOGY noun a hypothetical pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

protohuman: ANTHROPOLOGY noun a hypothetical pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trailer park: Temporary or permanent area for mob ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trailer park: Temporary or permanent area for mob ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make fun of: He looks like he makes fun of peopl ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cum sock: Cum sock همون cum rag هست 🎆 A soc ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cum sock: Cum sock همون cum rag هست 🎆 A soc ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lipstick on a pig: To put "lipstick on a pig" means ma ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lipstick on a pig: To put "lipstick on a pig" means ma ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

virginity: داداش دوشیزگی دیگه چیه ناموسا. درست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

newsworthy: adjective [more newsworthy; most ne ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

milestone: an important point in the progress ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big nose: بینی بزرگ Your nose is bug I feel ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

big nose: بینی بزرگ Your nose is bug I feel ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

big nose: Your nose is 10 minutes early where ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oxygen thief: دزد اکسیژن به افراد دماغ کنده میگن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oxygen thief: دزد اکسیژن به افراد دماغ کنده میگن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get dumped: 🎆 To be gotten rid of. To be throw ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get dumped: 🎆 To be gotten rid of. To be throw ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disability: mental disability : ناتوانی و عقب م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental disability: معلولیت، ناتوانی و عقب ماندگی ذهنی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mental disability: معلولیت، ناتوانی و عقب ماندگی ذهنی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

airstrike: حمله هوایی مثلا Precision airstrike

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spooky: adjective 🔴 [also more spooky; mos ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spook: noun [count] informal 1 ) GHOST ◀️s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intolerant: Intolerance مخالف tolerance هست ( ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intolerance: Intolerance مخالف tolerance هست ( ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off: به عنوان فعل معنیش میشه �کشتن و بقت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accomplish: انجام دادن، کاری را با موفقیت انجام ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run ones mouth: Run one's mouth 🔴 to talk at leng ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run ones mouth: Run one's mouth 🔴 to talk at leng ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

autism: I have ADHD and autism and special ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrambled: to prepare ( eggs ) by mixing the w ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

color blind: Blind - color ❌ Color - blind ✔️ کس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

busybody: noun [count] disapproving : a perso ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind your own business: 🔴refrain from prying or interferin ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose ones mind: Lose one's mind to become mentally ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lose ones mind: Lose one's mind to become mentally ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چال گونه: Cheek dimples : چال های گونه ( چال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dumplings: کسایی که پاندای کونگ فو کار را دیدن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dumpling: یه نوع غذای چینیه که kung fu panda ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dimple: Dimple میشه چال که میتونه به هر چال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dough: noun 1 [count, noncount] : a mixtur ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doughy: خمیری شکل، بیرنگ و ناسالم، شل و مل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doughy: خمیری شکل، بیرنگ و ناسالم، شل و مل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

of course not: البته که نه، معلومه که نه Ofc no ❌ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disown: عاق کردن، طرد کردن، دیگه گردن نگرفت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold something out: 🔴resist or survive in difficult ci ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold something out: 🔴resist or survive in difficult ci ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

promise ring: A promise ring, sometimes known as ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

promise ring: A promise ring, sometimes known as ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dive into: If you are interested in something ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get used to: Your ways are lame Then I want you ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont take all day either: Mop it all up clean And don't take ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dont take all day either: Mop it all up clean And don't take ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bottom feeder: لجن خوار ( نوعی ماهی ) You're so f ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chastity belt: Chastity belts in BDSM may be used ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no simp september: Like No Nut November, No Simp Septe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no simp september: Like No Nut November, No Simp Septe ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

locktober: 🎆 When typically men put on chasti ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

locktober: 🎆 When typically men put on chasti ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pegging: A subreddit 🎆 anal sex reveresed ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have fun: Have fun : خوش بگذره 🔴 Have fun ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

budget: این کلمه هم اسمه هم فعله هم صفت من ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deluxe: adjective [more deluxe; most deluxe ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tiddy: tiddy ( plural tiddies ) ( humorous ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tiddy: tiddy ( plural tiddies ) ( humorous ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cooperative: این کلمه هم اسمع هم صفت. به عنوان ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

norm: It was good but it was a norm : خوب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meth: methamphetamine nounINFORMAL 1. t ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

owning: داشتن Working at McDonald’s is not ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sonography: SONOGRAPHY : سونوگرافی CT SCAN : سی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walk away from me: از من دور شو از من فاصله بگیر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walk away from me: از من دور شو از من فاصله بگیر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twice divorced: کسیکه دوبار طلاق گرفته You look li ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

twice divorced: کسیکه دوبار طلاق گرفته You look li ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

haggard: adjective [more haggard; most hagga ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my ass: آره جون عمت - آره دلفینام پرواز میک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my ass: 🎆 When someone says something and ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

essential oil: تعریف ویکیپدیا برای Essential oil : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

old: پیر، مسن I'm 29 years old ? How man ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دست یافتنی: Achievable Accessible

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recommend: توصیه و پیشنهاد کردن I strongly re ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fucking what: چه غلطا ؟ گاهی معنیش میشه چه گهی خو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pisspot: a chamber pot 🛸 1. A bedpan 2. Ur ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pisspot: a chamber pot 🛸 1. A bedpan 2. Ur ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uterus didelphys: Medical condition Uterus didelphys ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uterus didelphys: Medical condition Uterus didelphys ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

right away: We're going to get married ? When ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knock it off: stop doing something used to tell ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بوق زدن: To honk a horn Honk your horn Honk ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اتل: آتل یا اسپلینت Splint وسیله ای است ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

splint: Splinter : تراشه Splint : آتِل Brac ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brace: ۱. ارتودنسی ۲. آتل کوتاه مدت ( اون ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no: ۱. نه، خیر ۲. کوتاه شده ی Numero si ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tip over: Tip over با tip off فرق داره Tip ov ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

child development: رشد و پرورش کودک

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

barista: noun [count] : someone who makes an ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you beat me to it: مثال : Roast me There's nothing th ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oddly enough: 🌠 used for saying that something i ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

invoke: مثال : Oof the compounding self bur ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keurig: 🌠 Beverage brewing system for home ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keurig: 🌠 Beverage brewing system for home ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gig: Example : your forehead is bigger t ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aussie: استرالیایی آسی آزی هر چند بیشتر آز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aussie: استرالیایی آسی آزی هر چند بیشتر آز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thick skinned: “Nothing can get me down” Your bla ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cunting: A term is applied to someone who is ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cunting: A term is applied to someone who is ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no sense: معنی ای نداره، لزومی نداره No sens ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no sense: معنی ای نداره، لزومی نداره No sens ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

autistic: Trying to be an artist Less artisti ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bolide: 🇫🇷 Racing Car 🇫🇷 🇮🇹 Fireball ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cosmopolitan: چند ملیتی، چند فرهنگه adjective [mo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commoner: ( n ) فرد غیر اشرافی، عوامی noun [c ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bother: به کسی زحمت دادن، به دردسر انداختن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep believing: I’m so desperate to find a treasure ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep believing: I’m so desperate to find a treasure ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replaceable: قابل تعویض، عوض شدنی If I’m not sk ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

replaceable: قابل تعویض، عوض شدنی If I’m not sk ...

٨ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S