پیشنهادهای akamrahimi50@gmail.com (٣٣٧)
دزدی
قبول شدن
خانواده بزرگ
اصطلاحی دوستانه و محبوب برای اشاره به همجنسگرایان
بدون ترس
He was no match اون حریف نبود.
unsuspecting residents ساکنین از خدا بی خبر
کپسول اکسیژن
طرفدار، تابع
طرفدار، فالوور!!!
توی مکالمه های کوچه بازاری به عنوان "گاز دادن" برای ماشین هم استفاده می شه to speed away from a place in a car, on a motorcycle, etc
در ارتباط بودن we should be involved with people ما باید با مردم در ارتباط باشیم
وقتی دو نفر حرف می زنن و شخص سومی میگه I should break it به معنی مداخله ( قطع مکالمه ) می تونه بیاد
مساوی، برابر ، هم . . .
عصبی، ناراحت، خشمگین، کفری، مست حالا بعضی وقتا pissed به جای همون pissed off استفاده می شه.
این واژه به معنی دخل و خرج نیست! این واژه به معنی خرج کردنه! معنی دخل و خرج میشه: Income and Expenses
در حال خدمت، اعزام شده
چوب خرد کردن، چوب شکستن
هجی کردن معنی درسته، بخش کردن یه چیز کاملا متفاوته
ناپسند، غیر اخلاقی
شهری در کالیفرنیا
ول گشتن، سرک کشیدن، گشتن، جستجو کردن، به دنبال چیزی بودن
تداخل ایجاد کردن
اگه منظور نوشیدنی باشه، یخی، با یخ و یا تگری
تگری، با یخ، یخی
عذر موجه
به معنی هوا هم میاد. floating between tho continents بین دو شرایط اب و هوایی شناور بودن
در مسابقاتی مانند برنده باش و میلیونر امریکا، به گزینه های کمک کننده مانند تماس با دوست، حذف دو گزینه، تغییر سوال و . . گفته میشه.
اشکال نداره
کِیفور شدن
اعمال کردن ( هنگامی که جریان دادگاه باشه و قاضی بخواد رای یا نظرشو با در نظر گرفتن یه مبلغ، موقعیت یا یه همچین چیزی اعمال کنه )
قوانین راهنمایی و رانندگی
سرگرمی داداش، سردرگمی چه ربطی داره!؟
تصمیم!
"اشاره کردن" هم می تونه به عنوان یکی از معنی های این واژه بیاد. he acknowledgd me too when he was there اون اونجا به ( وجود یا خضور ) من هم اشاره کر ...
حقیقتا، از شوخی گذشته، بی شوخی . . .
شروع کاری