پیشنهاد‌های akamrahimi50@gmail.com (٣٣٧)

بازدید
٤٣٥
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دزدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

قبول شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خانواده بزرگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصطلاحی دوستانه و محبوب برای اشاره به همجنسگرایان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بدون ترس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

He was no match اون حریف نبود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

unsuspecting residents ساکنین از خدا بی خبر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کپسول اکسیژن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرفدار، تابع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

طرفدار، فالوور!!!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

توی مکالمه های کوچه بازاری به عنوان "گاز دادن" برای ماشین هم استفاده می شه to speed away from a place in a car, on a motorcycle, etc

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

در ارتباط بودن we should be involved with people ما باید با مردم در ارتباط باشیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی دو نفر حرف می زنن و شخص سومی میگه I should break it به معنی مداخله ( قطع مکالمه ) می تونه بیاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مساوی، برابر ، هم . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

عصبی، ناراحت، خشمگین، کفری، مست حالا بعضی وقتا pissed به جای همون pissed off استفاده می شه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

این واژه به معنی دخل و خرج نیست! این واژه به معنی خرج کردنه! معنی دخل و خرج میشه: Income and Expenses

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

در حال خدمت، اعزام شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

چوب خرد کردن، چوب شکستن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

هجی کردن معنی درسته، بخش کردن یه چیز کاملا متفاوته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناپسند، غیر اخلاقی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

شهری در کالیفرنیا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

ول گشتن، سرک کشیدن، گشتن، جستجو کردن، به دنبال چیزی بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تداخل ایجاد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اگه منظور نوشیدنی باشه، یخی، با یخ و یا تگری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

تگری، با یخ، یخی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

عذر موجه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به معنی هوا هم میاد. floating between tho continents بین دو شرایط اب و هوایی شناور بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

در مسابقاتی مانند برنده باش و میلیونر امریکا، به گزینه های کمک کننده مانند تماس با دوست، حذف دو گزینه، تغییر سوال و . . گفته میشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

اشکال نداره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

کِیفور شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

اعمال کردن ( هنگامی که جریان دادگاه باشه و قاضی بخواد رای یا نظرشو با در نظر گرفتن یه مبلغ، موقعیت یا یه همچین چیزی اعمال کنه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

قوانین راهنمایی و رانندگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

سرگرمی داداش، سردرگمی چه ربطی داره!؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تصمیم!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

"اشاره کردن" هم می تونه به عنوان یکی از معنی های این واژه بیاد. he acknowledgd me too when he was there اون اونجا به ( وجود یا خضور ) من هم اشاره کر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

حقیقتا، از شوخی گذشته، بی شوخی . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

شروع کاری