پیشنهادهای مهدی کائینی (٦٧٩)
[اصطلاح] زنگ ورزش داشتن ( غالباً بچه ها از بین همه زنگ های مدرسه، از زنگ ورزش لذت می برن ) ؛
سابقاً؛ Doctor turned comedian کمدینِ سابقاً دکتر
وقت کشی کردن؛ زمان خریدن
[در بستر معنایی جنگ و امور نظامی] جبهه؛ صحنه؛
مقابله به مثل؛
ادعایی [خود]
دعوت کردن؛
خودت خواستی؛
فاز مردم داری گرفتن؛
پرمدعا
همچنان . . .
بچه مثبت؛
[سوارکاری] حرکت اُریب
سلام به تو/شما؛ سلام سلام؛
متحول ساز؛ دگرگون ساز ( در بافتار استارتاپی )
تسبیحات گفتن؛
دُنگ دادن؛
[ساختمان/خانه] سابقاً متروک تصرف شده؛
کوص مغزبازی؛
کوص مغز؛ کوص میخ؛ کوص مته؛ کوص موتور؛
کوص مغز؛ کوص میخ؛ کوص مته؛ کوص موتور
جشنواره ( به معنای تخفیف مناسبتی ) .
ناگفته نماند؛ بدش رو گفتیم، خوبش رو هم بگیم؛ ( وقتی دارند کسی رو نقد میکنن، وسط صحبت نکته مثبتش رو هم میخوان بگن، قبلش میگن to his credit ) البته فل ...
پول خودش رو درآورد ( وقتی چیزی میخری و با استفاده ازش سریع هزینه خریدش در میاد )
به باد سپردن؛ They scattered his ashes. خاکسترش رو به باد سپردن.
خروج
شاخص کارایی
بی برو برگرد
ژن خوب ( در بافتار سیاسی غالباً با بار معنایی منفی استفاده می شود و نباید �نخبه� ترجمه شود! )
ویژه خواران؛
به وضوح/بطور عیان نشون میده؛
جفتش یکیه؛ همه ش یکیه؛ Same difference
ریسه
بدون خط و خش؛
تحقیقاً
سربسته گفتن؛ I'll just leave it at that بیشتر از این باز نمی کنم قضیه رو
مُجِدّانه
[استعاری] پودر شدن/کردن
کار رو راه میندازه؛
لب مرزی
[فیلمنامه] بسترسازی
اعتماد به سقف؛ گنده گوزی
[قصه] عنصر/عامل پیشران روایت
حضور قلب/ذهن/روح داشتن در مکان و زمان؛
قلمرو/قلعۀ رؤیایی؛
خط تولید ساختن؛ تجاری سازی؛ به مصرف عموم رساندن؛
پشم ریزون؛
زیر مسیر ( پیشنهاد بجای مترو )
بیراه فکر نکردن/حس نکردن؛ درست بو بردن از چیزی
زیر یک خم چیزی را گرفتن/رفتن