تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

این واژه در پارسی باستان خشیثره بوده و در پارسی میانه دگرگونی های داشته و به دو گونه شتر و شهر خوانده می شده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش خراسانی اَستارَ تلفظ می شود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

پاسخی به برادر گرامی بهنام رضایی برادر گرامی سری ابهامات و اشکالات بسیاری در پرسش شما یافتم که بر ان شدم تا شما را اگاه کنم نخست اینکه اوستایی و پار ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژه در گویش خراسانی اگر معنای دیشب را بدهد دُشنه نیز تلفظ میشود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جناب رضایی برادر عزیز خواب از ریشه خفتن می اید و واژه چهره نیز در اوستا و سانسکریت پر کاربرد است .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

این واژه عینا با همین تلفظ و معنی در سانسکریت نیز به کار میرود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پارسی میانه به این حرف اضافه {پَد} میگفتند برای نمونه در در خت اسوریک میخوانیم: پد نام یزدان که یعنی به نام یزدان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر ان در گویش خراسانی مَیستن است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوش در گویش خراسانی مجاز از توان نیز هست برای نمونه در شون خود ندیدن یعنی اینکه گوینده توان انجام کار را در خود نمی بیند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش خراسانی اگر فنجان به معنی واحد اب در کشا ورزی باشد به ان ُپنگون میگویند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش خراسانی عموما به جای دوشیدن , دُختن را یه کار میگیرند که بن مضارع ان دوش است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برادر رضایی اگر همین متن کارنامه اردشیر باربکان رو پیش رو یکی از ترکیه بزاری یک کلمه اش نمیفهمه در حالی که یه پارسی زبان با سواد متوسط دست کم 70 درصد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جناب رضایی دوست گرامی گویا شما با دانش پایه زبان شناسی آشنا نیستید و از خانواده هندو اروپایی تنها یک انگلیسی را می شناسید باید بدانید فرانسوی و ایتال ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در گویش خراسانی بدان پُچ میگویند و بیشتر در رابطه با پلاسیدن و ایجاد حفره روی میوه ها به کار میرود برای نمونه زمانی که میوه ای پلاسیده شده باشد میگوی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گمان میکنم ریشه ی ان خفتن است که بن مضارعش میشود خواب و بعد با افزودن ایدن به ان مصدر جعلی ساخته میشودشنیدن و شنفتن هم همین قاعده را دارند پارسی : خو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش خراسانی که که به گویش پارسی میانه بسیار نزدیک است عموما استُندَن و یا وستُندَن میگویند

٢