تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Is your mother alright? مادرت چطوره؟ She is as fit as a fiddle سرحاله و کپکش خروس میخونه.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

There is scar on your face زخم رو صورتته Your face needs stitching صورتت نیاز به بخیه داره.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

There has been robbery دزد اومده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

What has happened? چه اتفاقی افتاده؟ Your friend tripped me up دوستت جفت پا گرفت برام.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

She found out او پی برد. She was found out دستش رو شد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I was taken for a ride last year پارسال سر من کلاه رفت. ( always passive form )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

She is the one who was forced to abort her baby. اون کسیه که مجبور شد بچشو سقط کنه.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

we aren't on the same wavelength آبمون تو یه جوب نمیره

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

He is gonna find a shoulder to cry on after his resigning بعد از استعفایش میخواد یه غمخوار پیدا کند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I don't want to bore you with the details, you are up to your eyes, you're short of time, I don't want to take much of your time. نمیخوام با جزئیات ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Why don't you bounce the cheque? چرا چکو برگشت نمیزنی؟ I was forced to bounce this cheque مجبور شدم این چکو برگشت بزنم. bounced cheque چک برگشت خور ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

My wife has dissauaded me from resigning خانمم منو از استعفا دادن منصرف کرده متضاد persuade

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

As it turned out, I changed my apartment دست بر قضا، من آپارتمانمو عوض کردم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I promise he will enter into an agreement with this company. قول میدم با این شرکت به توافق خواهد رسید.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I ma going to come up to agreement with this company میخوام با این سرکت به توافق برسم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I have been meaning to paint thetown red for a long time خیلی وقته میخوام برم بیرون از شهر و عشق و حال کنم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I am sick at heart دلم گرفته

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I have been meaning to see you for a long time خیلی وقته میخوام ببینمت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I have longed to see you دلم برات پر کشیده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Your kindness means a great deal to me مهربونیت خیلی برام باارزشه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشحالی تو برام خیلی باارزشه Your happiness means a great deal to me

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I would like to appreciate to all my friends for their helps میخوام از تمامی دوستانم بابت کمک هاشون قدردانی کنم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

grateful سپاسگذار gratitude سپاسگذاری I also would like to express my gratitude to my boss همچنین میخوام از رئیسم سپاسگذاری کنم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

I want to express my appreciation to my father for his financial and mental suports میخوام از پدرم بابت حمایت های مالی و فکری قدردانی میکنم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

grateful سپاسگذار gratitude سپاسگذاری I also would like to express to my boss همچنین میخوام از رئیسم سپاسگذاری کنم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

How fortunate I am to be your husband چقدر خوشبختم شوهرت شدم!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

There is tear in my eyes اشک تو چشمام حلقه زده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

My tongue is tied زبونم بند اومده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

How honored I am to see you have succeeded چقدر مفتخرم میبینم به موفقیت رسیدین

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

How honored I am چقدر مفتخرم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Pay a visit to us. We expect some in very soon یه سری به ما بزن. به زودی میاریم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

They are out of sugar. What shall I buy instead of suger? شکر تموم شده، چی جای شکر بخرم؟

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Would you like me to give you a ride? میخوای برسونمت؟

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Sorry for disturbing you ببخش مزاحمتون شدم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I don't want to inconvenience you نمیخوام مزاحمتون بشم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

take strive زحمت کشیدن to trouble زحمت دادن put someone in trouble به زحمت انداختن I don't want to put you in trouble because you have taken strive ن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

more power to your elbow خسته نباشید کسی که کار یدی کرده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

why are you struggling? چرا هی داری وول میخوری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The economical problems of the country has been aggravating day by day. مسئله اقتصادی کشور روز به روز بدتر میشه.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Did you remember to call the dentist and cancel my appointment? یادت بود زنگ بزنی دندانپزشک و برار ملاقاتک رو کنسل کنی؟

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

I can't get around to cooking dinner. نمی رسم شام درست کنم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I promise I will act upon my word قول میدم به قولم عمل کنم.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The truth is I would want to but the usher didn't let me come in. واقعیت اینه که من میخواستم اما کنترل چی ( آقا ) اجازه نداد بیام تو.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The truth is I tried to but the usherette wouldn't let me. واقعیت اینه که من تلاشمو کردم اما کنترل چی ( خانم ) نمی ذاشت.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

You have just acquainted together شما تازه با همدیگه آشنا شده اید.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I promise I will compensate it for you قول میدم برات جبران کنم.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

I promise you will make a profit قول میدم سود میکنی. I promise you will make a loss قول میدم ضرر میکنی.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I promise you will regret قول میدم پشیمون میشی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

Afghanistan was conquered by the US army. افغانستان بوسیله ارتش آمریکا تسخیر شد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Somebody called my brother, he has been threatened to death. یه نفر زنگ زد برادرم. اون به مرگ تهدید شده. threat تهدید threaten تهدید کردن