پیشنهاد‌های علیرضاایرانیان (٦٩١)

بازدید
١,٧٨٤
تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

شکر قرمز، شکر مازندرانی. چیزی دانه مانند و به هم چسبیده به رنگ زرد تیره، دارای خاصیت دارویی و طعم نامطبوع.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

فردی که کفش کهنه های بی مصرف را خریده، قطعات آن ها را از هم جدا کرده، زیره و رویه و داخل و آستری را برای مصارف مختلف می فروختند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

جارو و جمع آوری سردستی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

محکم کاری، اتمام حجت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

لیلاج یا قمار راه بیندازی که از قماربازها ده درصد پول می گرفتند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سکه ی نقره به ارزش سه شاهی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

لقبی که بعد از کشته شدن ناصرالدین شاه، درباریان و برخی از مردم بر او نهادند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

بسته های زرورق پیچیده به اندازه ی بسته های چای به اسم شانسی اقبالی، نوعی جیب بری که از میان بسته ها، یکی که برای خودشان نشان شده بود، چیزی قیمتی مانن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

یک ور شدن، طرفی سبک و طرفی سنگین تر گردیدن

پیشنهاد
٥

شالی از پشم و ابریشم، ظریف و زیبا، در رنگ های نارنجی و آلبالویی و آبی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سیاه کردن کسی و حقه بازی، کلاه سازی، چشم بندی، حیله گری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

بدبختی و خوار و منفور و مطرود بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

نقالی بخشی از داستان رستم و سهراب در قهوه خانه که اوج داستان های نقالی محسوب می شد و در آن شب ها قهوه خانه بسیار شلوغ می شد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

کلمه ی توهین است به معنی کولی خودفروش و قحبه های ارزان قیمت.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

باطل شدن، از میان رفتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٦

برو برگرد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ظرف گلدان مانند از جنس برنج با دری شبیه به دهانه ی قیف که داخل آن خاکستر می ریختند. وسیله ای که افراد مسن و بیماران در آن خلط و آب دهان می انداختند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سین مضموم و لام مشدد. چهار میخ، میخ آویز.

پیشنهاد
٥

بی آبرو کردن، ارزش آدمی را به اندازه ی یک پشیز ناچیز رسانیدن.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پر حرفی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

عزیز بودن به نزد شوهر و داشتن همخوابگی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

بیلچه مانندی توگود و دسته دار برای برداشتن اجناس و امتعه ی بقالی و عطاری مثل جبوبات، آرد، شکر، بلغور، فلفل و زردچوبه وغیره

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

اتاقک یا آلاچیق یا چیزی شبیه آن که سردستی ساخته شده، حافظ سرما، گرما یا آفتاب باشد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

لباسی بلند به شکل لباده بود با این تفاوت که در جلو تکمه نداشت و به طور آزاد به تن می ایستاد و البسه ی زیر آن نمایان می گردید. سرداری چند چین درشت یا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سرجوخه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

نام محله ای قدیمی در تهران که در تقاطع خیابان بوذرجمهری ( پانزده خرداد ) و سیروس ( مصطفی خمینی ) واقع شده است.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

محلی که سخنور به سخنوری پردازد. جای دم زدن، گفتار، دمیدن، سخن گفتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

کامل، تمام عیار، همه چیز تمام

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نوعی از مشاعره. جلساتی متشکل از جمعی شعرشناس که دو مبارز سخنور، یعنی شعردان و حافظ شعر آن را اداره کرده و دیگران را سرگرم می کردند. این جلسات عمدتاً ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

خط کش خیاطی از جنس تخته ی نازک و بلند که با آن اندازه گرفته، میزان برش پارچه را حساب می کردند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در گذشته از آنجا که مردم ( خصوصاً عوام ) با ساعت و تقویم بیگانه بودند، اتفاقات بزرگ از قبیل آمدن سیل، زلزله، وبا، به حکومت رسیدن سلطان و غیره ملاکی ب ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

چیزی شیروانی مانند یا پوششی از پارچه یا چادر که جهت آفتاب گیر بر سردر دکان ها نصب می کنند. طاقی که در معابر و بین کوچه ها می سازند تا پوششی برای آفتا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

محل نگهداری زنبورک ها که در تهران قدیم به گود زنبورک خانه یا چال زنبورک خانه معروف بود. این محل در شمال خیابان مولوی و نزدیک سر قبر آقا واقع شده بود.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

روغن عقرب. عقرب را زنده در قوطی یا شیشه ی روغن کنجد یا روغن کرچک می انداختند و در شیشه را محکم می کردند تا عقرب در آن خفه شود. این روغن برای معالجه ی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فصد و خون از رگ گرفتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

رشته به رشته

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

مکان حیاط مانند با حوض آب و جایگاه های طشت مانند از ساروج جهت رختشویی بانوان که آبشان در چاه فرو می ریخت و به خارج شهر منتقل می شد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

دهاتی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

شمردن با کلمات بر مبنای حروف ابجد که برای میزان مقاومت پهلوان در زورخانه استفاده می شد و عدد کامل آن 117 بود که از نام الله، محمد، علی و 114 سوره ی ق ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

کفشی مانند گیوه یا دمپایی از چرم که پشت و پاشنه داشته باشد بدون بند و سگک.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

دبیت در اصل دویت هست با دال مفتوح. پارچه ای نخی ریزبافت آهار خورده ی براق محصول کشور روسیه که عوام به آن دبیت می گفتند. و از آن جهت شلوار و پیراهن سی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

با دال مفتوح. پارچه ای نخی ریزبافت آهار خورده ی براق محصول کشور روسیه که عوام به آن دبیت می گفتند. و از آن جهت شلوار و پیراهن سیاه و عزاداری استفاده ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با سین مشدد. زندان، حبس خانه. بازداشتگاه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

با سین مشدد. مخفف دوستاقبان. زندان بان. یکی از عواید دوستاقبانان و نسق چی ها این بود که حق داشتند محکومین را به هر صورت مورد استفاده قرار دهند. به ای ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

پاره پاره. بیشتر در مورد لباس و پارچه بکار میرود.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

دو هزار، دو قران، دو ریال

پیشنهاد
١

عالمی رنج دیده و با کمال و معرفت. کسی که برای رسیدن به مقصود سختی زیادی کشیده است

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

لبه ی بخاری قدیمی را دوال میگویند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

تعمیرکاری سماور و آفتابه و چراغ. کسی که با جوش و لحیم و برنج و مفرغ و مانند آن سر و کار داشته باشد را دواتگر میگویند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر معنی اصلی آن: دارو، به عرق و شراب دوا گفته می شد. عرق را دوای سفید و شراب را دوای قرمز می گفتند