پیشنهادهای علیرضاایرانیان (٦٩١)
زقاق یعنی کوچه ی تنگ و باریک. این کلمه عربی هستش.
پیاپی و مکرر
آن که زیاد نق می زند و بهانه می گیرد.
پول تقلبی
کنگره
گلیمی است کوچک
گلیم
زیل یعنی پاره پاره کردن . جدا گردانیدن . دور کردن از جایی
اشاره به تنگی جا. در اتوبوس زورتپان شدیم. یعنی افراد زیادی در اتوبوس جا داده شدند
در گویش عامیانه چیزی را به زور در جایی فروبردن
چیزی را به زور در جایی فروبردن
پارچه ای که تارهای زر در آن به کار برده باشند؛ پارچۀ زردوزی شده؛ زربفت؛ زری.
مارموز یعنی میمون و بوزینه که در گویش عامیانه بجای توهین گفته میشه
کلمه "شومبول" به معنای �خاصیت شوم و بدی� یا �چیز یا موجودی که بدی و شوم بودن را به یاد می آورد� است. ولی در گویش عامیانه به آلت پسر بچه هم گفته میشه.
تور ابریشمی که زنان گیسوان خود را در آن میگذارند
آشفته و بلبشو
بی نظم و بی قانون
شیری در موتورهای توربین گازی که خروج هوا را ممکن می سازد
( در قدیم ) شیر افکن ، شکار کننده و افکنده شیر و ( به مجاز ) بسیار شجاع و قدرتمند
پدید آورنده ی گل
گیاهست از گل راعیان از علفی کوتاه تا درختچه ای بلند با گل های غالباً زرد که حدود ۴۰۰ گونه دارد و تقریباً در همۀ نواحی به جز نواحی قطبی و گرمسیری یافت ...
شنا و شناگری
شینا و شیناب هر دو به معنی شنا و آبورزیست
چیزی یا کسی یا وضعیتی که در عین سادگی بیش از حد مسخره هم باشه .
شغا و شگا یعنی ترکش و تیر دان
شگا و شغا یعنی ترکش و تیر دان
خجستگی و خوش شانسی
اهریمن و چیزی که پیاپی ظاهر و مخفی میشود
خنا یعنی آفات
جمع خنزیر به معنی خوکها و گرازها
سمساری که اجناس بنجل بفروشد
اجناس بی ارزش و بنجل
خوک و گراز که خوک وحشی است
خنزر یعنی بنجل و بی ارزش. خنزر پنزر هم گفته میشه
خنز یعنی بوی گوشت فاسد
کلمه سپاس در زبان فارسی به معنای قدردانی و شکرگزاری است و معمولاً به عنوان یک اسم به کار می رود. این واژه همیشه به همین شکل نوشته می شود و نیازی به ت ...
سرخ رنگ و قرمز رنگ
شادی کردن
شاد و خوشحال کردن
شادمانان و سرمستان
شاد و مسرور
شنگ به معنی شوخ و شیرین رفتار
شنگ به معنی شوخ و شیرین رفتار
پاسبان و نگهبان
پیمانی و وابسته به عهد
پیمانها جمع شرط
شهد و عسل
بدجنس و نابکار
سخن بیهوده و یاوه