پیشنهادهای حسین کتابدار (٢٤,٣٧٢)
مثال؛ For instance, if someone is trying to avoid being noticed in a social setting, they might say, “I’m just trying to keep a low profile. ” In a c ...
"سوار موج شدن"/ استفاده کردن از روند یا حرکت فعلی برای دستیابی به موفقیت همراهی کردن با روندها یا فرصت های موجود و بهره برداری از آن ها مترادف؛ Go w ...
"بی خیال شدن" / نادیده گرفتن یا چشم پوشی کردن از یک مشکل یا مسئله و اجازه دادن به آن که بدون پرداختن به آن ادامه یابد. انتخاب عدم اقدام یا مداخله د ...
عقب نشینی کردن و اجازه دادن به شخص دیگری که کنترل کار را در دست بگیرد یا مسیر را رهبری کند. می توان آن را در زمینه های مختلف، تحت اللفظی و مجازی استف ...
استراحت کردن، آرامش یافتن یا کاهش دادن سرعت فعالیت ها برای جلوگیری از فرسودگی یا لذت بردن از لحظه است. معمولاً برای پیشنهاد به کسی استفاده می شود که ...
مثال؛ “I need some time alone to decompress after a busy day. ” In a conversation about self - care, someone might say, “Taking a long walk in nature ...
مثال؛ “I need a few minutes to cool off after that argument. ” In a discussion about managing emotions, someone might say, “Taking a walk outside can ...
"گذاشتن چیزها به حال خود" به معنای اجازه دادن به یک وضعیت برای پیشرفت یا بدتر شدن بدون اقدام برای کنترل یا تأثیرگذاری بر آن است. این نشان دهنده یک ن ...
مثال؛ “Don’t worry about the small details. Just hang loose and enjoy the moment. ” In a conversation about dealing with stress, someone might say, “ ...
حس امنیت کاذب یا خودرضایتی بدون انتقاد که اغلب منجر به غفلت یا عدم پیشرفت می شود. معمولاً برای توصیف کسی استفاده می شود که بیش از حد خودراضی یا بی ت ...
پیش گویی کردن/استنتاج یا نتیجه گیری چیزی از قبل یا پیشاپیش بر اساس دانش یا اطلاعات قبلی انجام فرضیات یا نتیجه گیری ها قبل از مواجهه یا تجربه کردن چی ...
مثال؛ “He was labeled a bigot for his hateful comments about immigrants. ” A person might say, “It’s important to challenge and confront bigots to pr ...
🔸 **معادل فارسی:** پرونده شخصی / معرفی نامه / شرح حال / پروفایل در زبان روزنامه نگاری و رسانه ای: به مقاله یا گزارشی گفته می شود که زندگی، شخصیت، د ...
"پروفایل کردن" به معنای توصیف، تحلیل یا دسته بندی یک فرد بر اساس ویژگی ها یا رفتارهای خاص است. ایجاد یک شرح یا درک دقیق از فرد که اغلب برای پیش بین ...
"در آن مقطع" / در آن لحظه خاص در زمان یا در آن لحظه خاص در توالی رویدادها. یک نقطه بحرانی یا نقطه عطف در توالی رویدادها یا فرآیند تصمیم گیری مترادف؛ ...
"در این فاصله" / در دوره زمانی بین دو رویداد معمولاً برای اشاره به یک دوره موقت که در آن برنامه ها یا ترتیبات جایگزین وجود دارد، استفاده می شود. متر ...
مثال؛ “After the incident, she decided to be more cautious from then on. ” A person might say, “I used to eat junk food every day, but from then on, ...
4T This is an abbreviation for “for tomorrow” and is often used to refer to something that will happen or be dealt with in the future. این مخفف "برا ...
This is an abbreviation for “for now” and is often used to indicate that something is temporary or subject to change. این مخفف "عجالتاً، فعلاً، در ح ...
مثال؛ “I have decided to eat healthier. Henceforth, I will only consume fruits and vegetables. ” In a company announcement, it might state, “We are i ...
مثال؛ “He finished his studies, and thereafter, he started working. ” In a historical account, one might write, “The war ended, and thereafter, a per ...
در ریاضیات، نقطه انشعاب به نقطه ای روی یک منحنی اشاره دارد که در آن تابع یا مشتق آن تغییر قابل توجهی می کند و اغلب باعث می شود شاخه های متعدد در آن ن ...
لغو کردن یا حضور نیافتن در یک رویداد یا تعهد بدون اطلاع قبلی غیرقابل اعتماد بودن یا عدم پیگیری تعهدات معمولاً برای توصیف کسی که به طور مکرر برنامه ها ...
This slang term is used to describe a failure or mistake that is particularly notable or impressive in its magnitude or impact. It is often used humo ...
/dəˈnoʊ/ مثال؛ “I dunno what to wear to the party, any suggestions?” A person might respond to a question with, “Dunno, I’ll have to think about it. ...
🔸 معادل فارسی: مرده / بی جان / تمام شده / خاموش / بی احساس / قطع شده در زبان محاوره ای: تمومه، دیگه نیست، مرده، خاموشه، قفل کرده، حس نداره 🔸 تعریف ...
This term is used to describe something that is considered excellent or of high quality. It is often used to refer to something that is cool, impress ...
چیزی که کلیشه ای، بیش از حد احساسی یا پیش پاافتاده است کهنه یا فاقد اصالت که اغلب می تواند دوست داشتنی یا خنده دار به نظر برسد. معمولاً برای توصیف ج ...
اصطلاح عامیانه پاسخ دادن سریع، تیز و هوشمندانه به انتقاد یا توهین پاسخی هوشمندانه و معمولاً با هدف ساکت کردن منتقد معمولاً در شبکه های اجتماعی و م ...
This slang term is used to describe someone who is very tired or exhausted. It can also be used to describe something that is worn out or no longer i ...
This slang term is used to describe someone who is authentic, genuine, and true to themselves. It is often used to refer to someone who does not conf ...
اصطلاح عامیانه چیزی که بسیار خوب یا هیجان انگیز است، به ویژه یک آهنگ یا یک مهمانی چیزی که به دلیل کیفیت، انرژی یا تاثیرگذاری خود برجسته است توصیف ...
To go toe to toe means to engage in a direct confrontation or fight with someone. It is often used to describe a situation where two parties are in d ...
مثال؛ “I was losing, but then I turned the tables and won. ” In a conflict, a person might strategize, “Let’s surprise them and turn the tables on ou ...
مثال؛ “I will stand my ground and defend my argument. ” In a negotiation, a person might assert, “I won’t compromise on this issue. I’m standing my g ...
اصطلاحی است که به صحنه ای از هرج و مرج و آشفتگی اشاره دارد. بروز ناگهانی هرج و مرج یا آشفتگی در یک وضعیت آرام ( با پوزش از بانوان، " مثل حمام زنانه ...
ممانعت کردن/خودداری کردن از انجام کاری یا جلوگیری کردن از پیشرفت معمولاً برای توصیف وضعیت هایی استفاده می شود که در آن فردی احساسات، اقدامات یا نظرات ...
بستن یا محکم کردن چیزی با سگک. همچنین می تواند به معنای خم شدن یا فرو ریختن تحت فشار باشد. تسلیم شدن یا فرو ریختن تحت فشار مترادف؛ Fasten, clasp, ...
مثال؛ “I had to stand up to my boss when they unfairly criticized my work. ” In a social context, someone might stand up to a bully, saying, “I won’t ...
بازگشت یا عقب نشینی از یک موضع یا نظر قبلی که اغلب در پاسخ به فشار یا انتقاد صورت می گیرد. تغییر موضع یا نظر پس از درک اشتباه یا مواجهه با مخالفت م ...
"واکنش شدید" / واکنش قوی و منفی به چیزی که اغلب از سوی گروه بزرگی از افراد صورت می گیرد. یک پاسخ قوی به یک تغییر، اقدام یا تصمیم که به شکلی منفی درک ...
مخالفت یا ایستادگی قوی کردن در برابر چیزی اتخاذ یک موضع قوی در برابر یک چالش، قانون یا اقتدار معمولاً برای توصیف اقداماتی استفاده می شود که در آن ها ...
"برتری جزئی"/ یک مزیت کوچک یا حاشیه ای نسبت به چیزی یا کسی دیگر یک برتری ظریف که می تواند در رسیدن به موفقیت یا دستیابی به یک هدف تفاوت ایجاد کند. ...
🔸 معادل فارسی: اندک / ناکافی / محدود / کم مقدار / ناچیز در زبان محاوره ای: خیلی کمه، ته مونده شه، به زور، چیزی بند نمیاد _______________________ ...
"تیام" یک کلمه فارسی است که به معنای "نخستین پرتو نور که پس از تاریکی ظاهر می شود" آغاز امید، شروع جدید، یا نخستین نگاه مثبت پس از دوره ای از تاریکی ...
کم کردن یا تلاش برای کم کردن شدت یا میزان چیزی، مانند تخلف یا گناه، با ارائه دلایل جزئی کم اهمیت جلوه دادن یک تخلف یا گناه با توضیح شرایط تخفیف دهند ...
احساس شادی عظیم، جشن یا خوشحالی فراوان، جشن و پایکوبی حالتی از شادی بسیار زیاد که اغلب نتیجه یک دستاورد مهم یا رویداد مثبت است. لحظات شادی شدید و جش ...
درج یا جذب یک چیز در چیز دیگر، اغلب در یک دسته بزرگ تر یا جامع تر. فرایند ادغام یا درج چیزی در یک زمینه وسیع تر معمولاً در زمینه های آکادمیک یا فلسف ...
"سیلاب" /طوفان شدید یا هجوم فراگیر و تعداد زیاد از چیزی به معنای مقدار یا هجوم فراگیر که اغلب به صورت استعاری برای توصیف قرار گرفتن تحت فشار زیاد اس ...
درخشندگی خیره کننده یا روشنایی درخشان چیزی که به طرز درخشانی می تابد، خواه به صورت واقعی یا استعاری، مانند جذابیت یک فرد یا اهمیت یک رویداد. معمولا ...