پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٤,٣٧٢)

بازدید
١٦,٤١٦
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال؛ For instance, if someone is trying to avoid being noticed in a social setting, they might say, “I’m just trying to keep a low profile. ” In a c ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

"سوار موج شدن"/ استفاده کردن از روند یا حرکت فعلی برای دستیابی به موفقیت همراهی کردن با روندها یا فرصت های موجود و بهره برداری از آن ها مترادف؛ Go w ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"بی خیال شدن" / نادیده گرفتن یا چشم پوشی کردن از یک مشکل یا مسئله و اجازه دادن به آن که بدون پرداختن به آن ادامه یابد. انتخاب عدم اقدام یا مداخله د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عقب نشینی کردن و اجازه دادن به شخص دیگری که کنترل کار را در دست بگیرد یا مسیر را رهبری کند. می توان آن را در زمینه های مختلف، تحت اللفظی و مجازی استف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

استراحت کردن، آرامش یافتن یا کاهش دادن سرعت فعالیت ها برای جلوگیری از فرسودگی یا لذت بردن از لحظه است. معمولاً برای پیشنهاد به کسی استفاده می شود که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثال؛ “I need some time alone to decompress after a busy day. ” In a conversation about self - care, someone might say, “Taking a long walk in nature ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثال؛ “I need a few minutes to cool off after that argument. ” In a discussion about managing emotions, someone might say, “Taking a walk outside can ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"گذاشتن چیزها به حال خود" به معنای اجازه دادن به یک وضعیت برای پیشرفت یا بدتر شدن بدون اقدام برای کنترل یا تأثیرگذاری بر آن است. این نشان دهنده یک ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال؛ “Don’t worry about the small details. Just hang loose and enjoy the moment. ” In a conversation about dealing with stress, someone might say, “ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حس امنیت کاذب یا خودرضایتی بدون انتقاد که اغلب منجر به غفلت یا عدم پیشرفت می شود. معمولاً برای توصیف کسی استفاده می شود که بیش از حد خودراضی یا بی ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیش گویی کردن/استنتاج یا نتیجه گیری چیزی از قبل یا پیشاپیش بر اساس دانش یا اطلاعات قبلی انجام فرضیات یا نتیجه گیری ها قبل از مواجهه یا تجربه کردن چی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال؛ “He was labeled a bigot for his hateful comments about immigrants. ” A person might say, “It’s important to challenge and confront bigots to pr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

🔸 **معادل فارسی:** پرونده شخصی / معرفی نامه / شرح حال / پروفایل در زبان روزنامه نگاری و رسانه ای: به مقاله یا گزارشی گفته می شود که زندگی، شخصیت، د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

"پروفایل کردن" به معنای توصیف، تحلیل یا دسته بندی یک فرد بر اساس ویژگی ها یا رفتارهای خاص است. ایجاد یک شرح یا درک دقیق از فرد که اغلب برای پیش بین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"در آن مقطع" / در آن لحظه خاص در زمان یا در آن لحظه خاص در توالی رویدادها. یک نقطه بحرانی یا نقطه عطف در توالی رویدادها یا فرآیند تصمیم گیری مترادف؛ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"در این فاصله" / در دوره زمانی بین دو رویداد معمولاً برای اشاره به یک دوره موقت که در آن برنامه ها یا ترتیبات جایگزین وجود دارد، استفاده می شود. متر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال؛ “After the incident, she decided to be more cautious from then on. ” A person might say, “I used to eat junk food every day, but from then on, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

4T This is an abbreviation for “for tomorrow” and is often used to refer to something that will happen or be dealt with in the future. این مخفف "برا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

This is an abbreviation for “for now” and is often used to indicate that something is temporary or subject to change. این مخفف "عجالتاً، فعلاً، در ح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثال؛ “I have decided to eat healthier. Henceforth, I will only consume fruits and vegetables. ” In a company announcement, it might state, “We are i ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال؛ “He finished his studies, and thereafter, he started working. ” In a historical account, one might write, “The war ended, and thereafter, a per ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در ریاضیات، نقطه انشعاب به نقطه ای روی یک منحنی اشاره دارد که در آن تابع یا مشتق آن تغییر قابل توجهی می کند و اغلب باعث می شود شاخه های متعدد در آن ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لغو کردن یا حضور نیافتن در یک رویداد یا تعهد بدون اطلاع قبلی غیرقابل اعتماد بودن یا عدم پیگیری تعهدات معمولاً برای توصیف کسی که به طور مکرر برنامه ها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

This slang term is used to describe a failure or mistake that is particularly notable or impressive in its magnitude or impact. It is often used humo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

/dəˈnoʊ/ مثال؛ “I dunno what to wear to the party, any suggestions?” A person might respond to a question with, “Dunno, I’ll have to think about it. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: مرده / بی جان / تمام شده / خاموش / بی احساس / قطع شده در زبان محاوره ای: تمومه، دیگه نیست، مرده، خاموشه، قفل کرده، حس نداره 🔸 تعریف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

This term is used to describe something that is considered excellent or of high quality. It is often used to refer to something that is cool, impress ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که کلیشه ای، بیش از حد احساسی یا پیش پاافتاده است کهنه یا فاقد اصالت که اغلب می تواند دوست داشتنی یا خنده دار به نظر برسد. معمولاً برای توصیف ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اصطلاح عامیانه پاسخ دادن سریع، تیز و هوشمندانه به انتقاد یا توهین پاسخی هوشمندانه و معمولاً با هدف ساکت کردن منتقد معمولاً در شبکه های اجتماعی و م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

This slang term is used to describe someone who is very tired or exhausted. It can also be used to describe something that is worn out or no longer i ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

This slang term is used to describe someone who is authentic, genuine, and true to themselves. It is often used to refer to someone who does not conf ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اصطلاح عامیانه چیزی که بسیار خوب یا هیجان انگیز است، به ویژه یک آهنگ یا یک مهمانی چیزی که به دلیل کیفیت، انرژی یا تاثیرگذاری خود برجسته است توصیف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

To go toe to toe means to engage in a direct confrontation or fight with someone. It is often used to describe a situation where two parties are in d ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال؛ “I was losing, but then I turned the tables and won. ” In a conflict, a person might strategize, “Let’s surprise them and turn the tables on ou ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مثال؛ “I will stand my ground and defend my argument. ” In a negotiation, a person might assert, “I won’t compromise on this issue. I’m standing my g ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاحی است که به صحنه ای از هرج و مرج و آشفتگی اشاره دارد. بروز ناگهانی هرج و مرج یا آشفتگی در یک وضعیت آرام ( با پوزش از بانوان، " مثل حمام زنانه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ممانعت کردن/خودداری کردن از انجام کاری یا جلوگیری کردن از پیشرفت معمولاً برای توصیف وضعیت هایی استفاده می شود که در آن فردی احساسات، اقدامات یا نظرات ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بستن یا محکم کردن چیزی با سگک. همچنین می تواند به معنای خم شدن یا فرو ریختن تحت فشار باشد. تسلیم شدن یا فرو ریختن تحت فشار مترادف؛ Fasten, clasp, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال؛ “I had to stand up to my boss when they unfairly criticized my work. ” In a social context, someone might stand up to a bully, saying, “I won’t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازگشت یا عقب نشینی از یک موضع یا نظر قبلی که اغلب در پاسخ به فشار یا انتقاد صورت می گیرد. تغییر موضع یا نظر پس از درک اشتباه یا مواجهه با مخالفت م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

"واکنش شدید" / واکنش قوی و منفی به چیزی که اغلب از سوی گروه بزرگی از افراد صورت می گیرد. یک پاسخ قوی به یک تغییر، اقدام یا تصمیم که به شکلی منفی درک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخالفت یا ایستادگی قوی کردن در برابر چیزی اتخاذ یک موضع قوی در برابر یک چالش، قانون یا اقتدار معمولاً برای توصیف اقداماتی استفاده می شود که در آن ها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"برتری جزئی"/ یک مزیت کوچک یا حاشیه ای نسبت به چیزی یا کسی دیگر یک برتری ظریف که می تواند در رسیدن به موفقیت یا دستیابی به یک هدف تفاوت ایجاد کند. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: اندک / ناکافی / محدود / کم مقدار / ناچیز در زبان محاوره ای: خیلی کمه، ته مونده شه، به زور، چیزی بند نمیاد _______________________ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"تیام" یک کلمه فارسی است که به معنای "نخستین پرتو نور که پس از تاریکی ظاهر می شود" آغاز امید، شروع جدید، یا نخستین نگاه مثبت پس از دوره ای از تاریکی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کم کردن یا تلاش برای کم کردن شدت یا میزان چیزی، مانند تخلف یا گناه، با ارائه دلایل جزئی کم اهمیت جلوه دادن یک تخلف یا گناه با توضیح شرایط تخفیف دهند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

احساس شادی عظیم، جشن یا خوشحالی فراوان، جشن و پایکوبی حالتی از شادی بسیار زیاد که اغلب نتیجه یک دستاورد مهم یا رویداد مثبت است. لحظات شادی شدید و جش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درج یا جذب یک چیز در چیز دیگر، اغلب در یک دسته بزرگ تر یا جامع تر. فرایند ادغام یا درج چیزی در یک زمینه وسیع تر معمولاً در زمینه های آکادمیک یا فلسف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

"سیلاب" /طوفان شدید یا هجوم فراگیر و تعداد زیاد از چیزی به معنای مقدار یا هجوم فراگیر که اغلب به صورت استعاری برای توصیف قرار گرفتن تحت فشار زیاد اس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درخشندگی خیره کننده یا روشنایی درخشان چیزی که به طرز درخشانی می تابد، خواه به صورت واقعی یا استعاری، مانند جذابیت یک فرد یا اهمیت یک رویداد. معمولا ...