حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off we go: Off we go" is just a phrase used to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off we go: someone or something is leaving. ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tarnish: to damage or ruin the good quality ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

platoon commander: فرمانده دسته ( یگانی نظامی و زیرمجم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bust my balls: The phrase "bust my balls" is a sla ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

march to your own drum: To do something, act, or behave in ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

big cheese: An important person آدم کله گنده، آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beat around the bush: to avoid giving a definite answer o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cry me a river: to tell a moaning person to shut up ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cry me a river: to tell a moaning person to shut up ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suffragette: a woman seeking the right to vote t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meet one's match: encounter one's equal in strength o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shake the sheets: a phrase used to describe a man and ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gettin' down: Gettin' down typically includes a w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wriggle: avoid ( something ) by devious mean ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patch up: 1 - in order to improve or repair a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backlash: a strong negative reaction by a lar ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

backmarker: a competitor who is among the last ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spirit: spirit someone/something away, off, ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lollipop man: noun/informal•British a man who is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

revanant: /ˈrɛv ( ə ) nənt/ a person who has ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

road to perdition: جاده ای به سوی تباهی ( به انگلیسی: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the harder they fall: هرچه قوی تر، سخت تر زمین می خوری از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demarche: d�marche/deɪˈmɑːʃ/ diplomatic note* ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demarche: d�marche/deɪˈmɑːʃ/ diplomatic note* ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pivot toward: to change direction; to change the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bar: prevent or prohibit ( someone ) fro ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have in store: 1 - To have something awaiting ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

runes: mystery, magic راز و جادو خط رونی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

runes: mystery, magic راز و جادو خط رونی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

role model: a person looked to by others as an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shot: 1 - an attempt to do or achieve so ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shiatsu: شیاتسو شیاتسو ( به انگلیسی: shiatsu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shiatsu: شیاتسو شیاتسو ( به انگلیسی: shiatsu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in another person's shoes: in another person's situation or pr ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if ifs and buts were candy and nuts: “If ifs and buts were candy and nut ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

matrimonial chamber: the room containing the marriage be ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

runt of the litter: The smallest and weakest person in ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conceive: To become pregnant, or to cause a b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rampant: rampant inflation تورم افسار گسیخته ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

litigation: litigation یا Lawsuit دعوی قضایی ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plaintiff: someone who makes a legal complaint ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oblast: اُبلاست واژه ای است در زبان های اسل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

morale: the confidence, enthusiasm, and dis ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

polarise: to cause something, especially some ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foot voting: رأی دادن با پا ( انگلیسی: Foot voti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

partygate: Partygate[a] is a political scandal ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

partygate: Partygate[a] is a political scandal ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

relieve oneself: relieve yourself polite word for ur ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

johnson: noun/vulgar slang•US a man's penis ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moonshiner: an illicit distiller or smuggler of ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tip one's hand: informal•North American reveal one' ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trek: 1 - a walk that is long and diffic ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have one's fill: Be satisfied; have enough ( or more ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

freshwater: آب شیرین آب شیرین به آب املاح زدایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freshwater: آب شیرین آب شیرین به آب املاح زدایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finch: سِهرِه یا فنچ ( به انگلیسی: Finch ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lagoon: کولاب یا لاگون ( به فرانسوی: Lagune ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

geyser: a hot spring in which water intermi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ecosystem: An ecosystem refers to a community ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wildebeest: کَل های یالدار یا گوزن های یالدار ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suckle: feed ( a baby or young animal ) fro ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ecology: Ecology ( from Ancient Greek ) stud ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hovercraft: A hovercraft, also known as an air ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there lies the rub: That is the biggest problem or diff ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big daddy: noun/informal a person in authority ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put someone out: to annoy, upset, or inconvenience s ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gibbon: Gibbons ( /ˈɡɪbənz/ ) are apes in t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fig: a soft pear - shaped fruit with swe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wasp: a social winged insect which has a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

burrow: A burrow is a hole or tunnel excava ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close rank: Unite, work together متحد بودن، کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hare: a fast - running, long - eared mamm ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

raring: very enthusiastic and eager to do s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suitor: a prospective buyer of a business o ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sahara: a very large desert in North Africa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crustacean: Crustaceans ( Crustacea /krʌˈsteɪʃə ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

krill: Krill are small crustaceans of the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

krill: Krill are small crustaceans of the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fjord: In physical geography, a fjord or f ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a shot at someone: To criticize someone or something v ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lap dance: لَپ دَنس ( به انگلیسی: Lapdance ) ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undercut: 1 - to weaken, damage, or cause the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

winky: noun/informal•British winkie a chil ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hoosegow: /ˈhuːsɡaʊ/ noun/informal•North Amer ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cynicism: Cynicism is an attitude characteriz ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stash house: building used for storing illicit g ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit: 1 - ( US, slang ) To have sex with ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feel one's oats: To feel important; to be empowered ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not have the foggiest: to not know or understand something ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lido: استخر رو باز یا ساحل اختصاصی برای ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

climate action: stepped - up efforts to reduce gree ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

climate action: stepped - up efforts to reduce gree ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from the tiny acorn grows the mighty oak: something large and successful bega ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hush something up: phrasal verb. If someone hushes som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gaijin: The meaning of GAIJIN is a foreigne ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regurgitate: To repeat information or ideas with ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tyrannical: exercising power in a cruel or arbi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put cap in someone: ( slang, originally African - Ameri ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crap game: a game of craps طاس بازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

initials: Initials are the capital letters wh ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get on the horn: To make use of or speak ( to someon ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

horse is out of the barn: to have tried to prevent something ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buy bust: A buy - bust operation is a form of ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deu: Drug Enforcement Unit واحد ویژه مبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soft sell: In advertising, a soft sell is an a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cover yourself: to do things in a way that will pre ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bite in the ass: ( idiomatic, slang, vulgar, UK ) T ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sad ass: ( slang, derogatory ) One who has ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be the bomb: to be very good, Extremely good خیل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have someone's ear: Obtain someone's attention, especia ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead wood: people or things that are no longer ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when life gives you lemons make lemonade: look on the bright side of life خو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a mile away: If you can see or tell something a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fret not: Don't worry نگران نباش، کج خلقی نکن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duvet: لحاف، روانداز، بالاپوش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

death's door: On the point of dying, very ill در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

death's door: On the point of dying, very ill در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gabardine: گبردین ( انگلیسی: Gabardine ) یک پا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indelicate: Indelicate words or actions are not ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

libelist: The legally indefensible publicatio ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

palm reader: palmist a person who is supposedly ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shell corporation: شرکت کاغذی یا شرکت شل ( انگلیسی: sh ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ten hut: ( US, military ) Used to bring a ma ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

private: the lowest rank in the army, below ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

janitor: A janitor ( American English, Scott ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

c'est la vie: that's life : that's how things hap ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ars�ne lupin: آرسن لوپن ( به فرانسوی: Ars�ne Lupi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fto: 1 - Foreign Terrorist Organization ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run tag: What does run someone's plate or ru ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jump someone: verb. If someone jumps you, they at ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do dirty: do ( someone ) dirty in American En ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

juice man: noun/ slang. 1. an extortionist. 2. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a necessary evil: something that is undesirable but m ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shove someone to the ground: "Shove someone to the ground" refer ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

b of i: The term "Bureau of Identification" ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

juvenile record: A juvenile record includes all docu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ride two horses at once: to try to follow two conflicting se ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redcap: 1 - noun/ British/ informal/ a memb ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run sheet: a run sheet explaining police actio ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

read my lips: used to tell someone to pay close a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

read my lips: used to tell someone to pay close a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be a doddle: The phrase "be a doddle" is a Briti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am your man: I'm/he's/she's your man used to say ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it smells fishy: The idiom something smells fishy me ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

od'd: 1 - A slang abbreviation for the te ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gotta jump: The phrase "gotta jump" typically m ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bagman: an agent who collects or distribute ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make your bed: It does imply taking responsibility ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's rich: ( spoken, especially British Englis ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heavy hand: big stick, firm hand, iron boot, ir ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the wire: شنود یا وایر ( به انگلیسی: The Wire ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tinkle: To urinate, especially used in a li ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gpa: abbreviation for grade - point aver ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get into someone's pants: ( idiomatic, colloquial ) To have ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrist rocket: a Y - shaped stick with an elastic ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sling: فَلاخَن یا قلاب سنگ ابزاری جنگی بود ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stick poke one's nose in into: to get involved in or want informat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nuclear family: Nuclear family refers to the core m ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draw first blood: attack first, be first to hit or wi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speak of the devil: said when a person appears just aft ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

groom: 1 - brush and clean the coat of ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

survivor: a person who copes well with diffic ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افسانه محمدی: افسانه محمدی بازیگر، نویسنده و مترج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مسجد وکیل شیراز: مسجد وکیل یا مسجد سلطانی، مسجدی تار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابله میمون: آبله میمون ( انگلیسی: Monkeypox ) ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bosch: باش ( Bosch ) یک سریال به سبک جنایی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

venmo: Venmo is a peer - to - peer ( P2P ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مجمعه: مجمعه . [ م َ م َ ع َ / ع ِ ] ( از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همه چیز همه جا به یکباره: همه چیز همه جا به یکباره ( به انگلی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the illusionist: شعبده باز ( به انگلیسی: The Illusio ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conjuror: 1 - تردست، شعبده باز one that pract ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

se7en: هفت ( فیلم ۱۹۹۵ ) هفت ( به انگلیسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جیگی جیگی ننه خانم: جیگی جیگی ننه خانم، مطرب دوره گردی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the prestige: پرستیژ یا حیثیت ( انگلیسی: The Pres ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dashing gentleman: A dashing person or thing is very s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bully for sb: old - fashioned used to show that y ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cognitive test: A cognitive test checks for problem ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

big words: کلمات قلمبه سولمبه a difficult word ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prehistoric planet: کهن زمین، نام مینی سریالی مستند 5 ق ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snack: slang A sexy and physically attract ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hatchling: a young animal that has recently em ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

courtship: جفت گزینی یا همسرگزینی ( به انگلیسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coral: مَرجان دریایی یکی از جانوران ساده ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

algae: جُلبَک به موجودات گیاه مانند آبی می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

myriads: /ˈmɪrɪəd, ˈmɪrɪad/ 1 - A myriad ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ammonoidea: شاخ قوچی یا آمونیت ها ‎/ˈ�mənaɪts/‎ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anti personnel mine: [علوم نظامی] مینی برای وارد کردن تل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prostate: پروستات ( به انگلیسی: Prostate ) عض ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

melatonin: ملاتونین با فرمول شیمیایی N - acety ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

broth: گوشتابه یا سوپ آبکی ( انگلیسی: Brot ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yogurt drink: Outside of Iran and Afghanistan it ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yogurt drink: Outside of Iran and Afghanistan it ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shitty salary: حقوق بخور و نمیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pure hot blood: one having strong passions or a qui ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coquinoqui: "coquinoqui" is a Spanish dance tha ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cannabis: Cannabis گیاه شاهدانه، از برگ های آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hashish: حشیش یا چرس ماده ای ست که از انگم/ص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pariah: a person who is not accepted by a s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nausea: تَهَوُّع نوعی حالت است که قبل از با ...

١ سال پیش

مدال‌های حسین کتابدار