پیشنهادهای بابک (١٩)
از عهده چیزی برامدن
پیش زمینه ای برای چیزی داشتن
متوجه شدن
unclear because someone does not give enough detailed information or does not say exactly what they mean
همین قدر کافیه
خفن نشون دادن چیزی که جلب توجه کنه
حساس شدن به . . . مثال : "you must tune into the needs of loved ones"
to write to, telephone, or meet a friend regularly, so that you do not forget each other
آگاه نبودشخصی از اتفاقتی که دوروبرش می افته و داره به چیز دیگه ای فکر میکنه. عامیانه خودمون میشه ( تو یک فاز دیگه است ) مثال : What were you thi ...
جور شدن عامیانه جور شدن یک برنامه ای
از دست دادن
گفتن جزییات کامل یک موضوع ( سیر تا پیاز چیزی را گفتن ) مثال: Please tell me all the dirt
نقطه نظرات
گذر زمان
پیرامون چیزی. . . .
to deal with problems or difficulties by doing whatever you need to do, rather than by trying only one method: ▪ Strong industries were able to rol ...
فشار از روی چیزی برداشتن منظور همون مشکلات زندگی هستش
ربط داشتن به چیزی مثال : how do you fit into this whole thing تو چه ربطی به این قضیه داری
سرحال