تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در روزگار ساسانیان واژه ی کمیابی بوده که از نگاه من میشه جای کامل رو بگزینه واژه "هام" که با همه ریشه ی یکسانی داره برای نمونه در دربار ساسانی به خط ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فاصله

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من واژه داشتمان رو بیشتر میپسندم از داشت مان ( پسوند ) گفتمان ساختمان چیدمان و . . .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

از نگاه من واژه هشتار میتونی برابری درست برای طلاق باشه از ریشه ی هشتن به معنی جدا کردن یا جدا شدن و پسوند ار در پایانه به گفتار و ساختار و کردار و ر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان های پهلوی و ساسانی فراز شدن ب معنی شروع کاری یا آغاز چیزی بود

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زمان ساسانیان واژه آپله رو میگفتن ک امروزه شده آبله

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زبان پهلوی ، کارواژه ی خشناییدن و خشنودن داشتیم به معنی خوشحال شدن و راضی شدن که تنها واژه ی خشنود از اون برای ما مونده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرواختن و پروازیدن واژه هایی که تا زمان ساسانیان در زبان پارسی بکار میرفتن و شوربختانه امروزه از میان رفتن اما هنوز میتونیم و می شایند به این واژه ها ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای فارسی ارث، بازمانده هست که تا زمان ساسانیان در زبون فارسی بوده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در روزگار ساسانی واژه گروگان رو همسنگ واژه رهن بکار می گرفتن ک از دید من شایاست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در دادگاه های روزگار ساسانی ، مصادره رو آگروی یا به فارسی نو واگیری میگفتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واژه قرمز ریشه در واژه پهلوی کرمگ یا کرمه داره به معنی سرخ این پان ترک هارو به حال خودشون رها کنین

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

توی زبان ساسانی پهلوی اوگار همان جزر بوده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان چرا این همه دیدگاه های بی ریشه درباره بومهن؟؟؟ واژه بومهن دگرگون شده واژه ی بومچند هست این واژه تا زمان ساسانیان توی زبون فارسی بوده و از دو ب ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همسنگ پارسی اعتبار یا credit

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژه از زبان فارسی باستان هست معنی پیشین اون تنگی و فشار هست

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تو زبون ساسانی واژه گرده همسنگ محیط هست

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سَختار : مقایسه میان آن دو مرد، سختار نمی شاید ( شایسته نیست ) از اونجایی ک بن کنونی واژه سنجیدن ، سَختَن هست میشه گفت سخت آر ( مانند رفتار ، ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکسر پیوسته

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان سوق از واژه پهلوی سوگ هستش به معنی سوی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گواهی طلاق در دربار و دادگاه های ساسانی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفتن و تبیدن به معنای گرم شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان از اونجایی که زبون امروزی ما که زبون دری نامیده شده نوه ی زبون پهلویه بسیاری از واژه ها و کارواژه ها کمابیش هنوز تو زبونمون مونده ک یکی از اون ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نباستن و نباییدن کارواژه ی پهلوی ب معنی تسلیم شدن و تن دادن هست ک درخور بکار گیری هست چه کارواک و کارواژه های نابی ک بیش از هزار ساله نیمه مرده هستن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیره دست زبردست

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان این واژه رو همسنگ پیروز و رستگار نگمارین پیروختن و پیروزیدن در زبان های باستانی به چم درخشیدن بوده پیروزه و فروغ هم از بازماندگان این واژه ی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دفتن یا دمیدن واژه هایی هستن ک تا روزگار ساسانیان در زبون ایرانی بود و با تازش تازیا این واژه به فراموشی سپرده شده ولی ما ایرانیا اگر ی خویشکاری در پ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

هرج و مرج پارسیه! چرا نوشتین عربیه؟

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر گاه می نگرم نزدیکترین همسنگ برای واژه تجربه در زبان فارسی واژه ی مزه و مزیدن هستش چنان ک توی شاهنامه نوشته: ک تلخی مزیدیم و شیرین مزیم یعنی ک سخ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیوستار یعنی متحد همانگون ک پیوستاری میشه همبستگی و اتحاد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چمیگ در زبان پهلوی ب معنی منطقی اوده پس میشه چم رو برابر منطق دونست

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درسته با سپری شدن زمان معنای این واژه شد کتاب اما در زمان ساسانیان و زبان های آریایی این واژه ب معنای خط بوده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان های ساسانیان ب چم روشن کردن و نور افکندن بوده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک واژه کهن در زبان های نیا ایرانی ب چم نهادن یا گماشتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

نماریدن نماشتن ب چم اشاره کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارواک از دید من درخوره

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوشتن : نویس برشتن: بریس کشتن : کیس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

این واژه را میتوان همان پوییدن دانست از آنجا که : رستن: روییدن شستن:شوییدن مستن:موییدن جستن:جوییدن پس پستن:پوییدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مستن یا موییدن دوتاشون ب چم گلایه و واخواهی هست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زبان پهلوی واژه ی شبیار بکار برده می شده برای نوشدنی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

از اونجایی ک تا پیش از تازش تازیا ما واژه ی وشتن و وردیدن برابر تغییر رو داشتیم از دید من میشه متغیر رو وردنده گفت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هتا از زبان پهلوی به زبان عربی رفت و سپس دوباره به ما برگشت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اندوم در زبان ساسانی برابر گزاره "تا زمانی که" هست اندوم که تو اینجایی تا زمانی که تو اینجایی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

جار در زبان های پهلوی برابر زمان و حال هست واژه ی جاری نیز به چم حال و در حال حاضر هست که از پارسی واژه ی عربی شد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این واژه در زبان پهلوی یک یگان زمانی بوده میشه گفت که واژه ی hour انگلیسی نیز از ریشه ی همین واژه ی آریایی هست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دوستان جاری واژه ی ساسانی هست گول این اعراب و ترکا رو نخورین این واژه یک واژه بندار ( اصیل ) پارسی است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اگر درودن با فتحه د نخست از مصدر درایش هست ب چم تاثیر گذاری و اثر گذاشتن او بر من درود او بر من تاثیرذاشت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تایه در زبان های ایرانی باستانی برابر واژه زمان و time بوده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

همان بوسیدن نوشتن و نویسیدن رشتن و ریسیدن بوشتن و بوسیدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دوشستن واژه ی ساسانی برابر واژه ی دوشیدن