تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

هتا از زبان پهلوی به زبان عربی رفت و سپس دوباره به ما برگشت

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

اندوم در زبان ساسانی برابر گزاره "تا زمانی که" هست اندوم که تو اینجایی تا زمانی که تو اینجایی

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

جار در زبان های پهلوی برابر زمان و حال هست واژه ی جاری نیز به چم حال و در حال حاضر هست که از پارسی واژه ی عربی شد

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

این واژه در زبان پهلوی یک یگان زمانی بوده میشه گفت که واژه ی hour انگلیسی نیز از ریشه ی همین واژه ی آریایی هست

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

دوستان جاری واژه ی ساسانی هست گول این اعراب و ترکا رو نخورین این واژه یک واژه بندار ( اصیل ) پارسی است

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

اگر درودن با فتحه د نخست از مصدر درایش هست ب چم تاثیر گذاری و اثر گذاشتن او بر من درود او بر من تاثیرذاشت

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

تایه در زبان های ایرانی باستانی برابر واژه زمان و time بوده

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

همان بوسیدن نوشتن و نویسیدن رشتن و ریسیدن بوشتن و بوسیدن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

دوشستن واژه ی ساسانی برابر واژه ی دوشیدن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

چیرستن و چیریدن واژه های زبان ساسانی برای چیره شدن و غالب شدن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

محسن نقدی گرامی پیشنهاد شما زیبا بود بجای بکار گیری واژه های ویراستن و ویرایش بایستست که بگیم گراستن و گرایش

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

همان سزیدن یا سزاوار بودن سزیدن و سزستن نویدن و نوستن دویدن و دوستن که هنوز در زبان های جنوبی بکار میره و . . .

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

در زبان های باستانی ب چم قرار دادن بوده

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

در زبان های باستانی برابر خواستن و اراده کردن بوده و شایسته ی دوباره بکار گیری هست این واژه ی زیبا

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

دوستن از دویدن میاد مانند نوستن و نویدن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

از دید من این واژه همان واژه ی بوییدن هست رستن و روییدن شستن و شوییدن بوستن و بوییدن جستن و جوییدن و. . .

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

در زبان ساسانی واژه پادار برابر واژه محافظ شخصی بوده

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

در زبان اوستایی واژه سرومند رو داشتیم که برابر واژه محدود هست امروزه میتونیم واژه سرمند رو بکار بگیریم

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

کسته واژه ی باستانی ساسانی برابر واژه اقلیم و منطقه و ناحیه

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

در زبان های کهن فارسی واژه ی همبدیز رو برابر واژه مطابق داشتیم

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

در زبان ساسانی واژه همیر رو برابر واژه مجموعه داریم

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

در متون مانوی باستانی واژه رازمر برابر معمار هست

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بیشتر واژگان فارسی باستانی پهلوی اوستایی و. . . که در آغازشان او یا ū داشتن در گذر زمان این او از میان رفته پس میشه این واژه رو برای فارسی نو شهین دا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوستان در زبان های باستانی ایرانی واژه هاون برابر واژه عربی صبح هستش

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان پهلوی وینیردن یا ویناریدن رو داشتیم ک برابر واژه ی چیره و مسلطه شاید هم با واژه ی انگلیسی win همریشه باشه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ما در زبان های مانوی و پهلوی واژه ی دروده را داشتیم که برابر واژه ی سلامت هست

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاویدن یا کافتن ب چم جدا نمودن هس

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در برخی از نوشته های پهلوی این واژه بگونه ی اشکل آمده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ما در زبان نیاکانمون واژه ی ایرخته یا ایراخته رو داشتیم ک برابر واژه ی تازی محکوم هست می تونه از کارواژه ی ایراختن ( ایرازیدن ) باشه ولی هنوز چیز درس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان ساسانی واژه فراز برابر این واژه تازی بکار گرفته میشد فراز اینکه ( بعد از اینکه ) ما رسیدیم آنجا

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوستان ی نکته ما زمان ساسانیان دوتا واژه ک بسیار از دید چم و ریخت به هم میموندن رو داشتیم نخست سهیدن sahidan سپس سهیدن sohidan نخست ب چم به نظر رسیدن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ما در زبان پهلوی واژه ی پانه رو داریم ک ب چم حامی و مراقب هس و از دید من بسیار شایسته بکارگیریه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژه در زبان پهلوی به چم توجه کردن یا به یاد داشتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوستان واژه ی انداختن یک معنی دیگه داره ک امروزه کسی نمیدونه بمعنای اندازه گرفتن و تایین کردن چیزیه این واژه خیلی پر معناست پاینده ایران

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان پارسی باستان ما واژه های گناستن و گناهیدن را داشتیم افسوس ک زبان امروزی ما پر شده از وام واژگان بی هوده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همیستگان واژه ی پارسی باستان برابر برزخ است اگرچه برزخ هم واژه ای فارسی است

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این واژه با یک دگرگونی معنایی از زبان پارسی باستان وارد زبان عربی شد تا زمان ساسانیان ما واژه ی مزه رو مزاگ می گفتیم ک این واژه به عربی شد و تازی ها ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

داو واژه ی پارسی ب چم نوبت هست

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان ساسانی واژه ی وینارش رو داریم کسی می دونه این واژه امروزه ب چه ریختی گرویده؟

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ما تو زبون های گوناگون زمان ساسانیان واژه ی زایه به چم حاصل رو داشتیم ک از ریشه زاییدن است از دید من بسیار واژه ی بجاییست برای بکار گیری بجای این واژ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این واژه ی واژه باستانی ایرانیه ک تا زمان ساسانیان بکار می رفته و ب چم اصل و قانون و اساس بوده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بونده تو زبون ساسانی ب چم کامل و تمام بوده ک از دید من بسیار بجاست تا بکار بگیریمش

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بونش تو زبون ساسانی ب چم اصل و اساس بوده ک از دید من شایسته ی بکار گیری بجای واژه ی عربی اساس و اصله

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این واژه تو زبان ساسانی دو چم داشته یکی اصل و ریشه و اصیل یکی هم آغاز و شروع

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همچنین واژه ویراستن ک امروزه ب چم دگرگون کردن بکار می ره در زمان ساسانیان ب چم مرتب کردن و آراستن بکار میرفته

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ما واژگان بسیاری هم چم واژه تازی مرتب داشته ایم آراسته و پیراسته ک امروزه هست در زمان ساسانیان نیز واژه ی رستومند رو داشتیم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زمان ساسانیان ما واژه ی اوزدهیگی را برای تبعید داشتیم ک کم کم از میان رفت

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان ساسانی واژگان همریشه پروستن به چم معین نمودن و مشخص کردن بوده او جای خانه اش را پروست ( او مکان یا جای خانه اش را مشخص کرد ) واژه پروند نی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوستان ی نکته ما زمان ساسانیان دوتا واژه ک بسیار از دید چم و ریخت به هم میموندن رو داشتیم نخست سهیدن sahidan سپس سهیدن sohidan نخست ب چم به نظر رسی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

واژه ی تاشتی ی واژه ی ساسانی همچم واژه عربی مطمئن بوده همچنین برای اطمینان واژه ی تاشتیگان بکار رفته می شده همچنان ک تو فارسی امروزی هم واژه ی استیگ ...

١