تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان در زبان های باستانی ایرانی واژه هاون برابر واژه عربی صبح هستش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان پهلوی وینیردن یا ویناریدن رو داشتیم ک برابر واژه ی چیره و مسلطه شاید هم با واژه ی انگلیسی win همریشه باشه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

ما در زبان های مانوی و پهلوی واژه ی دروده را داشتیم که برابر واژه ی سلامت هست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاویدن یا کافتن ب چم جدا نمودن هس

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برخی از نوشته های پهلوی این واژه بگونه ی اشکل آمده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما در زبان نیاکانمون واژه ی ایرخته یا ایراخته رو داشتیم ک برابر واژه ی تازی محکوم هست می تونه از کارواژه ی ایراختن ( ایرازیدن ) باشه ولی هنوز چیز درس ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان ساسانی واژه فراز برابر این واژه تازی بکار گرفته میشد فراز اینکه ( بعد از اینکه ) ما رسیدیم آنجا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما در زبان پهلوی واژه ی پانه رو داریم ک ب چم حامی و مراقب هس و از دید من بسیار شایسته بکارگیریه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه در زبان پهلوی به چم توجه کردن یا به یاد داشتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

دوستان واژه ی انداختن یک معنی دیگه داره ک امروزه کسی نمیدونه بمعنای اندازه گرفتن و تایین کردن چیزیه این واژه خیلی پر معناست پاینده ایران

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زبان پارسی باستان ما واژه های گناستن و گناهیدن را داشتیم افسوس ک زبان امروزی ما پر شده از وام واژگان بی هوده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

همیستگان واژه ی پارسی باستان برابر برزخ است اگرچه برزخ هم واژه ای فارسی است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

این واژه با یک دگرگونی معنایی از زبان پارسی باستان وارد زبان عربی شد تا زمان ساسانیان ما واژه ی مزه رو مزاگ می گفتیم ک این واژه به عربی شد و تازی ها ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داو واژه ی پارسی ب چم نوبت هست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان ساسانی واژه ی وینارش رو داریم کسی می دونه این واژه امروزه ب چه ریختی گرویده؟

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما تو زبون های گوناگون زمان ساسانیان واژه ی زایه به چم حاصل رو داشتیم ک از ریشه زاییدن است از دید من بسیار واژه ی بجاییست برای بکار گیری بجای این واژ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژه ی واژه باستانی ایرانیه ک تا زمان ساسانیان بکار می رفته و ب چم اصل و قانون و اساس بوده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بونده تو زبون ساسانی ب چم کامل و تمام بوده ک از دید من بسیار بجاست تا بکار بگیریمش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بونش تو زبون ساسانی ب چم اصل و اساس بوده ک از دید من شایسته ی بکار گیری بجای واژه ی عربی اساس و اصله

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژه تو زبان ساسانی دو چم داشته یکی اصل و ریشه و اصیل یکی هم آغاز و شروع

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچنین واژه ویراستن ک امروزه ب چم دگرگون کردن بکار می ره در زمان ساسانیان ب چم مرتب کردن و آراستن بکار میرفته

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما واژگان بسیاری هم چم واژه تازی مرتب داشته ایم آراسته و پیراسته ک امروزه هست در زمان ساسانیان نیز واژه ی رستومند رو داشتیم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

در زمان ساسانیان ما واژه ی اوزدهیگی را برای تبعید داشتیم ک کم کم از میان رفت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژه ی تاشتی ی واژه ی ساسانی همچم واژه عربی مطمئن بوده همچنین برای اطمینان واژه ی تاشتیگان بکار رفته می شده همچنان ک تو فارسی امروزی هم واژه ی استیگ ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در زبون ساسانی واژه ی تاشتی را داشتیم که به چم مطمئن بود گمان میکنم واژه ی استیگان هم همریشه ی این واژه باشه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چم درست این واژه در زمان ساسانیان `اعلام کردن` بوده که از فعل نوستن می آمده که بسیار شایسته ی بکار گیری بجای واژه ی عربی اعلام کردنه او نوست که میخو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوستن واژه ای ساسانی بوده برابر با اعلام کردن امروزی ک از دید من بس در خور بکار بردنه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زمان ساسانیان ریخت این واژه به گونه ی خوانگر بوده که می سهد کسایی که خوان خوراک را میگستردن و خوراک آماده میکردن رو خوانگر مینامیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سد واژه ای پارسی ست شگفتا ک همه این واژه را عربی می پندارند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بلور واژه ای ساسانی است که در نوشته های نبیگ وزیدگی های زادسپرم آمده و پس از آن به عربی رفته

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

این واژه برای زبان ساسانی است به چم خطرناک و بیم آور

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زمان ساسانیان واژه وداردن به چم تحمل کردن بوده و به کسی که متحمل چیزی می شده ودارنده گفته میشد ودار = تحمل وداردن = تحمل کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبانی ساسانی به مینوی معتقد و باورمند بوده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان پارسی ساسانی واژه ای در خور داشتیم که همآفراه بود که برای من بسیار واژه ی زیباییست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرتاش گرامی پیشنهادت بسیار بجاست🤝

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تا همین 1500 سال پیش و در زمان ساسانیان واژه ای درخور داشتیم که خوبسار بود ب مینوی متناسب امروزی ک از دید من بایس بکار برد بجای این واژه عربی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زبان پهلوی این واژه ایا بوده ک در گذر زمان به یا گرویده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان اوستایی و ساسانی نوستن همان اعلام کردن است او نوست ( اعلام کرد ) که میخواهد برود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همون برقی ک عربا میگن پرنگ ، برق پ شده ب گ شده ق ن برداشته شده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زبان پارسی چه ریشه ای دوونده در دل جهان زمانی ک دیدگاه هارو می خونی و درمیابی به گونه ای زبان پارسی پله ب پله پیشرفت کرده که جای هیچ گونه گمونی نمی گ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

اندره گونه ی پارسی واژه ی فاصله است که در زبان ساسانیان بکار گرفته میشد که بس زیباست ( گونه باستانی : اندرگ ) مثلا اندره ی میان من و تو بسیار است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همبون واژه ی ساسانی هم مینو با اصلا یا هرگز هستش

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زبان ساسانیان وظیفه رو فریزبانی میگفتن که از دید من بسیار بجاست که از این واژه بهره ببریم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوبه بدونین که این واژه ریشه ی پارسی دارد و در زمان ساسانیان به ریخت کدیم بکار میرفته

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

در زمان ساسانیان ما واژه های فریبود و ابیبود رو برای افراط و تفریط بکار میگرفتیم که از دید من بسی بجاست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در زبان پهلوی ساسانی واژه ی چیم را داریم ک از دید من بسیار واژه ی بجاییست برای بکار گیری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زمان ساسانیان واژه هنگیردگ ( هنگیرده ) برای شرح چیزی بکار میرفت که از دید من بسیار واژه ی بجاییست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خوبه ک بدونین در زمان ساسانیان به ساقی میگفتن میدار که از دید من بسیار واژه ی بجاییه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان آریایی باستانی ب کمد میگفتن تونک ک از دید من میشه امروز این واژه را با ریخت تونه بکار گرفت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

از دید من میشع شگون رو همون شانس دونست