پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٤)
منکر آمدن : ناخوش آمدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص229 ) .
منقطع آمدن : گسسته شدن ، بریده گشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص288 ) .
منقطع شدن از : رها گشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 211 ) .
منقطع گردانیدن : گسیخته شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 39 ) .
منقاد شدن : مطیع گشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 41 ) .
منفصم کردن : گسیختن ، بریدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 374 ) .
منفعت گشودن : سود رسیدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 287 ) .
منفعت محض : سود خالص . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 232 ) .
منعطف کردن : معطوف داشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص42 ) .
منعکس گردانیدن : باز گردانیدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 42 ) .
منقرد افتادن : تنها شدن ، جدا گشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص183 ) .
منظوران فراش : مورد نظر های بستر . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 468 ) .
منظوری : منسوب به منظور . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 446 ) .
منظوم داشتن : مرتب ساختن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 120 ) .
منطوی داشتن : شامل داشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 396 ) .
منظر روحانی : چشم انداز روحانی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص41 ) .
منطقه ی جوزا : کمر بند دو پیکر . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 526 ) .
منطقه ی پروین : کمر بند ثریا . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 74 ) .
منضم گردانیدن : پیوستن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 345 ) .
منطق الطیر سلیمانی : زبان مرغان منسوب به سلیمان . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 339 ) .
منصوب گردانیدن : نصب کردن ، گماشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص388 ) .
منضد کردن : منظم نمودن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 548 ) .
منسوب گشتن : نسبت داده شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 69 ) .
منشرح گردانیدن : باز گشادن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 307 ) .
منسوب گردانیدن : منتسب ساختن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 76 ) .
منسوب کردن : منتسب نمودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 225 ) .
مُنزل آمدن : فرود آمدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ) 396.
منسوب شدن : نسبت داده شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 175 ) .
نا افتاده : واقع نشده . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص392 ) .
ناب نهنگ : دندان نهنگ . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص255 ) .
میل . . . در دیده کشیدن : کور کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 374 ) .
میان . . . در بستن : آماده شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص11 ) .
میان چست کردن : آماده شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 274 ) .
مهمل گذاشتن : یاوه گذاشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 61 ) .
مهیب منظر : ترسناک رخسار . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص339 ) .
مهمات احوال : احوال بزرگ . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص343 ) .
مهمان دار : مضیف . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 160 ) .
مهلت خواستن : زمان طلبیدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 430 ) .
مهره انداختن : مهره افگندن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 145 ) .
مهره باز چیدن : پهن کردن مهره . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 442 ) .
مهر المثل : کابین بعد از زفاف . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص20 ) .
مُهر نهادن : مُهر کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص128 ) .
مُهر . . . برداشتن : گشودن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 226 ) .
مهر فرزندی : محبت فرزندی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص471 ) .
مهر افکندن بر کسی : محبت ورزیدن به او . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص33 ) .
مهتر دستوران : بزرگ وزیران . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 155 ) .
مهالک راه : مهلکه های راه . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 243 ) .
مهتر پریان : بزرگ پریان . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص95 ) .
مومن نهاد : با ایمان اصیل . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 482 ) .
موی از خمیر بیرون آوردن : رها ساختن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص211 ) .