پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٤)
( ( آرزو به زانتیای سفید نگاه کرد که می خواست جلو لبنیات فروشی پارک کند زیرلب گفت "شرط می بندم گند بزنی پسرجان . ) ) ( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ...
نام نوعی اتومبیل سواری . برای اطلاعات بیشتر در این لغت نامه به "سیتروئن زانتیا" مراجعه شود . ( ( آرزو به زانتیای سفید نگاه کرد که می خواست جلو لبنی ...
مصروف گردانیدن : صرف کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 209 ) .
مصدوقه ی حال : درستی حال , راستی وضع . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص457 ) .
مصر جامع : شهر بزرگ . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 549 ) .
مصداق داشتن : تصدیق کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص243 ) .
مصارف مهمات : جای صرف کردن مهمات . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 79 ) .
مصالح احوال : شایسته های احوال . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 88 ) .
مصالح مآل : آسایش ها و سود های آینده . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص76 ) .
مقابح سیرت : زشتی های سیرت . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص275 ) .
مقاطع حروف : جای قطع حروف . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 182 ) .
مفید آمدن : سودمند بودن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص90 ) .
مقابح احوال : احوال زشت . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص54 ) .
مفردات طبایع : طبیعت های مفرد . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص190 ) .
مفسدت جوی : تبهکار . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص479 ) .
مفاضح سریرت : رسوای های باطن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص275 ) .
مفتی خرد : فتوی دهنده ی خرد . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص118 ) .
مفتی عقل : فتوی دهنده ی عقل . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص470 ) .
مفارق آفاق : جمع مفرق ، تارک های آفاق . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 235 ) .
مفاصل زمین : بند های زمین . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص161 ) .
مفاخر ذات : افتخار های ذات . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 13 ) .
مفاخران براعت : فخر کنندگان برتری در دانش . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص5 ) .
مغلوب شکل : شکست یافته وار . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص409 ) .
مغیبات مآل : آینده های ناپیدا . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص258 ) .
مغشوش گشتن : آمیخته شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص105 ) .
مغلظات ایمان : سوگند های شدید . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 269 ) .
مغبه ی حال : فرجام حال . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص125 ) .
مغرور هوا : فریفته ی هوا . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص44 ) .
مغالب گردانیدن : غلبه کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص52 ) .
مغبات احوال : جمع مغبه ، پایان های احوال . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص258 ) .
معین الاسلام و المسلمین : یاور اسلام و مسلمین . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص12 ) .
معین عقل : یاور عقل . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 140 ) .
معهد وصال : عهدگاه دیدار . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 250 ) .
معین الاسلام : یاور اسلام . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص145 ) .
معول کردن : تکیه کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 483 ) .
معهد آفرینش : عهدگاه خلقد . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص521 ) .
معمور گردانیدن : آباد کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 521 ) .
معموره ی عالم: آبادانی جهان . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 179 ) .
معمور داشتن : آباد نمودن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 537 ) .
معظمات امور : کار های بزرگ . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص195 ) .
معظمات وقایع : واقعه های بزرگ . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 78 ) .
معلق زنان : پشتک زنان . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 421 ) .
معطر شدن : خوشبوی گشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 67 ) .
معبر جیحون : گذر جیحون . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 106 ) .
معجون کردن : سرشته نمودن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 235 ) .
معد گردانیدن : آماده ساختن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص129 ) .
معاهدت رفتن : پیمان بستن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 424 ) .
معاهدت بستن : پیمان بستن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 436 ) .
معالی صفات : صفت های بلند . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص13 ) .
معالجت کردن : درمان نمودن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 548 ) .