پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٤)
( ( توضیح نده. می دانم گرفتاری. مته به خشخاش گذاشتن های خودت و وسواس های مادرت و بحث اخلاقی آرتوش . ) ) ( ( چراغ ها را من خاموش می کنم، زویا پیرزاد ...
وسط حرف کسی پریدن: سخن او را قطع کردن، حرف او را قطع کردن، ( ( تا شروع کردم که چند روزی بود به فکرش بودم و می خواستم تلفن کنم و وقت نمی شد، با خنده ...
سرکار بودن: در محل کار حضور داشتن، در محل کار مشغول انجام وظیفه بودن. ( ( بچه ها مدرسه بودند و آرتوش سرکار ) ) ( ( چراغ ها را من خاموش می کنم، زو ...
مقصور کردن : کوتاه ساختن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 35 ) .
مقصور گردانیدن : کوتاه ساختن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص84 ) .
مقصور آمدن : کوتاه شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص544 ) .
مقصور بودن همت : کوتاه بودن همت . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص251 ) .
مقصور الجناح : کوتاه بال . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص353 ) .
مقرون شدن : نزدیک گردیدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 282 ) .
مقصود بر آمدن : حاصل شدن مراد . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص107 ) .
مقرر کردن : قرار نهادن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 216 ) .
مقرون بودن : نزدیک بودن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص196 ) .
مقدمان لشکر : پیشگامان سپاه . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص410 ) .
مقدم داشتن : پیش داشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص210 ) .
مقدمه ی معرفت : آغاز شناسایی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص250 ) .
مقدر اقوات : تقدیر کننده ی روزی ها . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 136 ) .
مقدر بودن : تقدیر رفتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 73 ) .
مقتصدان : میانه رو ها . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 131 ) .
مقتضای آرزو : لازمه ی آرزو . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص81 ) .
مقتدای لشکر : پیشوای سپاه . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 148 ) .
مقبول آمدن : پسندیده شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 354 ) .
مقبول فعل : پسندیده کار . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص280 ) .
مقبول طلعت : پسندیده سیما . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 109 ) .
مقاوله رفتن : پیمان بستن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص238 ) .
مقبل طالع : نیک اختر . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص109 ) .
مقبل نهاد : نیک نهاد . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 66 ) .
مقام گرفتن : جایگزین شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 79 ) .
مقاود تقلید : مهارهای تقلید ، اضافه ی تشبیهی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 152 ) .
مقامات مشکور : کار های گزیده . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 72 ) .
مقام تعذر : جای دشواری . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 4 ) .
مقام توقف : جای ایستادن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص4 ) .
منخرط گردانیدن : به رشته کشیدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 319 ) .
منتهای طلب : نهایت خواستن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص269 ) .
منجوق رایتی : گوی های رایت و درفش . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 73 ) .
منحصر شدن : مختص گشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 458 ) .
منتهای آرزو : نهایت مقصود . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 514 ) .
منت داری : سپاس داری . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 213 ) .
منتشر گشتن : پخش شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 279 ) .
منت دار : سپاسدار . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص516 ) .
منافذ زمین : سوراخ های زمین . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 267 ) .
منت پذیرفتن : احسان پذیرفتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 133 ) .
منافذ جوارح : سوراخ های جوارح . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 101 ) .
منافات طبیعت : اختلاف طبیعت . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 99 ) .
مناظم حال : قواعد حال . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 76 ) .
منازل و مراحل : منزل ها و مرحله ها . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 243 ) .
منازل. . . نوشتن : طی کردن منزل ها . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص243 ) .
منادی فرمودن : ندا کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 322 ) .
منازل سیر : خانه ههای سیر . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص109 ) .
ممکن شدن : میسر گشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 50 ) .
ممکن الوقوع : شدنی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص232 ) .