نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خوش وعده: خوش وعده : [عامیانه، اصطلاح] آن که ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوش کسی بودن: خوش ِ کسی بودن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوش غیرتی: خوش غیرتی: [عامیانه، اصطلاح] زیاده ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوش سر و زبان: خوش سر و زبان: [عامیانه، اصطلاح] خو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوش خوشان کسی شدن: خوش خوشان کسی شدن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خوش خوشان: خوش خوشان : [عامیانه، اصطلاح] اندک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوشان خوشان: خوشان خوشان : [عامیانه، اصطلاح] نها ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوشا به حال ماهی: خوشا به حال ماهی: [عامیانه، اصطلاح] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خوش اب ورنگ: خوش آب و رنگ: [عامیانه، کنایه ] سرخ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خورش دل ضعفه داشتن: خورش دل ضعفه داشتن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خورش خوری: خورش خوری : [عامیانه، کنایه ] ظرفی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوردن کسی با نگاه: خوردن کسی با نگاه: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوردن سر کسی: خوردن سر کسی : [عامیانه، اصطلاح] سب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوردن حرف: خوردن حرف: [عامیانه، کنایه ] نگا. ح ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوردن چیزی به چیزی: خوردن چیزی به چیزی: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوردن بلا به جان: خوردن بلا به جان: [عامیانه، اصطلاح] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خورد کردن: خورد کردن: [عامیانه، اصطلاح] ریز ری ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خودم جا خرم جا: خودم جا، خرم جا : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خودکشی کردن: خودکشی کردن : [عامیانه، اصطلاح] با ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خودکرده: خودکرده: [عامیانه، اصطلاح] کاری که ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خود را گم کردن: خود را گم کردن: [عامیانه، کنایه ] خ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را شناختن: خود را شناختن : [عامیانه، اصطلاح] ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را سبک کردن: خود را سبک کردن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را خوردن: خود را خوردن : [عامیانه، اصطلاح] رن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را خراب کردن: خود را خراب کردن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را جستن: خود را جستن : [عامیانه، کنایه ] جست ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را به نفهمی زدن: خود را به نفهمی زدن : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خود را به ناخوشی زدن: خود را به ناخوشی زدن : [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خود را به کوچه علی چپ زدن: خود را به کوچه ی علی چپ زدن: [عامیا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خشکه نان: خشکه نان : [عامیانه، اصطلاح] نانی ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خش و خش: خش و خش : [عامیانه، اصطلاح] نگا. خش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خط افتادن: خط افتادن: [عامیانه، کنایه ] خراش ا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خط اوردن: خط آوردن : [عامیانه، کنایه ] مدرک ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خطب: خِطَب : [عامیانه، اصطلاح] جزیی از ج ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خطب کسی کج بودن: خطب کسی کج بودن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خط خطی: خط خطی : [عامیانه، اصطلاح] درهم، خر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خط خطی شدن اعصاب: خط خطی شدن اعصاب: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خط در میان حرف زدن: خط در میان حرف زدن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خط زدن: خط زدن : [عامیانه، اصطلاح] با خط کش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خط کشیدن دور چیزی: خط کشیدن دور چیزی: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خط هوایی: خط هوایی: [عامیانه، اصطلاح] راه هوا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خط یازده سوار شدن: خط یازده سوار شدن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خفت افتادن: خفت افتادن: [عامیانه، اصطلاح] تنگ ش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خفت انداختن: خفت انداختن: [عامیانه، اصطلاح] تنگ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خفتی: خفتی: [عامیانه، اصطلاح] نوعی گردن ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خفه خون: خفه خون: [عامیانه، اصطلاح] خفقان.
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خل بازی: خل بازی : [عامیانه، اصطلاح] حرکات غ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خل بازی دراوردن: خل بازی درآوردن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خلق کسی تنگ شدن: خلق کسی تنگ شدن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خم به ابرو نیاوردن: خم به ابرو نیاوردن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خمیازه کشیدن: خمیازه کشیدن: [عامیانه، اصطلاح] دهن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خنج انداختن: خنج انداختن : [عامیانه، کنایه ] پنج ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خنجر زدن از پشت: خنجر زدن از پشت: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خنده ٔ قباسوختگی: خنده ی قبا سوختگی : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خنده نخودی کردن: خنده ی نخودی: [عامیانه، اصطلاح] خند ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خندیدن به ریش کسی: خندیدن به ریش کسی: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خندیدن تو روی کسی: خندیدن تو روی کسی: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خنس و فنس: خنِس و فنِس : [عامیانه، اصطلاح] گرف ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خنکای صبح: خنکای صبح : [عامیانه، کنایه] سحرگاه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خنک شدن دل: خنک شدن دل: [عامیانه، کنایه ] آسایش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خنک کردن: خنک کردن : [عامیانه، اصطلاح] سرد کر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خنگ خدا: خنگ خدا: [عامیانه، اصطلاح] نادان و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
خنگ خدا: خنگ خدا: [عامیانه، اصطلاح] نادان و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خواب از سر کسی پریدن: خواب از سر کسی پریدن: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خواب به خواب شدن: خواب به خواب شدن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خواب به سر شدن: خواب به سر شدن: [عامیانه، اصطلاح] ن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خواب دیدن برای کسی: خواب دیدن برای کسی: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
خواب دیدن برای کسی: خواب دیدن برای کسی: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خواب گرد: خواب گرد : [عامیانه، اصطلاح] کسی که ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوابگوشی: خوابگوشی: [عامیانه، اصطلاح] سیلی، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به خواری و زاری: به خواری و زاری ؛ ببدبختی و پریشانح ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به صد خواری و زاری: به صد خواری و زاری ؛ به صد بدبختی و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خواهرخوانده: خواهر خوانده : [عامیانه، اصطلاح] دو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خواهر کسی را گاییدن: خواهر کسی را گاییدن : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خواهر و مادر: خواهر و مادر: [عامیانه، اصطلاح] عرض ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خواهر و مادر گفتن: خواهر و مادر گفتن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خوب کاشتن: خوب کاشتن: [عامیانه، اصطلاح] از عهد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را از تک و تا نیانداختن: خود را از تک و تا نیانداختن : [عامی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خود را از تک وتا نینداختن: خود را از تک و تا نیانداختن : [عامی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خود را باختن: خود را باختن : [عامیانه، کنایه ] دس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را بستن: خود را بستن : [عامیانه، اصطلاح] پول ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خود را به اب و اتش زدن: خود را به آب و آتش زدن: [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خود را به ان راه زدن: خود را به آن راه زدن : [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را به رخ کسی کشیدن: خود ( یا چیزی ) را به رخ کسی کشیدن: ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را به شغال مردگی زدن: خود را به شغال مردگی زدن : [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را به کرگوشی زدن: خود را به کرگوشی زدن: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خود را به کسی بستن: خود را به کسی بستن : [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
احما: کلمه ( احمأ ) به معنای داغ کردن هر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تثبیط: کلمه ( تثبیط ) به معنای بازداشتن از ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جماح: کلمه ( جماح ) رد شدن و عبور کردن عا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
محاده: در مجمع البیان می فرماید: کلمه ( مح ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مخلفون: کلمه ( مخلفون ) اسم مفعول از ماده ( ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
صل: کلمه ( صل ) از ( صلوة ) و به معنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اشترا: کلمه ( اشترأ ) به معنای قبول آن جنس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
تخلیف: کلمه ( تخلیف ) - بطوری که در مجمع ا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ابناوی: ابن آوی در اصل ابن اواه بوده به معن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
فاروق: به هیچ عنوان پیامبر این لقب را به ع ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دادار دودور: دادار دودور : [عامیانه، اصطلاح] عِر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داد سحن دادن: داد سحن دادن : [عامیانه، کنایه ] سخ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داد کشیدن: داد کشیدن: [عامیانه، اصطلاح] عصبانی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دار و دسته راه انداختن: دار و دسته راه انداختن: [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دار و دیزی: دار و دیزی : [عامیانه، اصطلاح] لواز ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داریه: داریه: [عامیانه، اصطلاح] حلقه ای چو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داریه زنگی: داریه زنگی: [عامیانه، اصطلاح] دایره ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داریه نم کن: داریه نم کن: [عامیانه، اصطلاح] کسی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داش مشدی: داش مشدی : [عامیانه، اصطلاح] لوطی م ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داغان: داغان : [عامیانه، اصطلاح] از هم پاش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داغان شدن: داغان شدن: [عامیانه، کنایه ] از هم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داغان کردن: داغان کردن : [عامیانه، اصطلاح] از ه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داغ باطل خوردن: داغ باطل خوردن: [عامیانه، کنایه ] ا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داغ باطل زدن: داغ باطل زدن از کار انداختن، از رون ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داغ به دل کسی گذاشتن: داغ به دل کسی گذاشتن : [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داغ به دل یخ گذاشتن: داغ به دل یخ گذاشتن : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داغ چیزی را به دل کسی گذاشتن: داغ چیزی را به دل کسی گذاشتن: [عامی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داغ چیزی به دل کسی ماندن: داغ چیزی به دل کسی ماندن: [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داغ کردن پشت دست: داغ کردن پشت دست: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داغ کسی را به دل کسی نهادن: داغ کسی را به دل کسی نهادن: [عامیان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داغ کسی را تازه کردن: داغ کسی را تازه کردن : [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
داغ و درفش کردن: داغ و درفش کردن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دال به دال: دال به دال: [عامیانه، اصطلاح] پشت س ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دالنگ و دلونگ: دالنگ و دلونگ: [عامیانه، اصطلاح] صد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دالی دالی کردن: دالی دالی کردن: [عامیانه، کنایه ] خ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
داماد سرخانه: داماد سرخانه : [عامیانه، اصطلاح] دا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دامب و دومب: دامب و دومب : [عامیانه، اصطلاح] آوا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دامن بر اتش زدن: دامن بر آتش زدن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دامن به کمر زدن: دامن به کمر زدن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دامنگیر کسی بودن: دامنگیر کسی بودن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دامنگیر کسی شدن چیزی: دامنگیر کسی شدن چیزی: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دامنی: دامنی: [عامیانه، اصطلاح] پارچه ای ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دان پاشیدن: دان پاشیدن: [عامیانه، کنایه ] دانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دان دان: دان دان : [عامیانه، اصطلاح] متفرق و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دان دان بیرون زدن: دان دان بیرون زدن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دانه درشت برچیدن: دانه ی درشت برچیدن: [عامیانه، اصطلا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دایه مهربان تر از مادر: دایه ی مهربان تر از مادر: [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دایی اوغلی: دایی اوغلی : [عامیانه، اصطلاح] پسر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دبوری: دبوری : [عامیانه، اصطلاح] بی سر و پ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دبه خایه: دبه خایه: [عامیانه، اصطلاح] مبتلا ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دبه در پای شتر انداختن: دبه در پای شتر انداختن: [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دبه ی کسی را روغن کردن: دبه ی کسی را روغن کردن: [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دختر دم بخت: دختر دم بخت: [عامیانه، اصطلاح] دختر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دختر سعدی: دختر سعدی : [عامیانه، اصطلاح] دختری ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دخترکی: دخترکی : [عامیانه، اصطلاح] دوشیزگی، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دخل چیزی را اوردن: دخل چیزی ( یا کسی ) را آوردن : [عام ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دخل داشتن: دخل داشتن : [عامیانه، کنایه ] : [عا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دخل کسی امدن: دخل کسی آمدن: [عامیانه، کنایه ] کلک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دخل و خرج کردن: دخل و خرج کردن: [عامیانه، کنایه ] د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دخیل بودن: دخیل بودن : [عامیانه، کنایه ] خواهش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ددر برو: ددر برو : [عامیانه، اصطلاح] نانجیب، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ددر رفتن: ددر رفتن: [عامیانه، کنایه ] بیرون ر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ددری: ددری: [عامیانه، اصطلاح] کسی که همیش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ددم وای: ددم وای: [عامیانه، اصطلاح] وای پدرم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دده سیاه: دده سیاه: [عامیانه، اصطلاح] نوکر، ن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دده مطبخی: دده مطبخی: [عامیانه، اصطلاح] آدم کث ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
درازکش کردن: درازکش کردن : [عامیانه، اصطلاح] رو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دراز نوشتن: دراز نوشتن: [عامیانه، اصطلاح] مطلب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
در استین داشتن: در آستین داشتن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در اسمان جستن و در زمین یافتن: در آسمان جستن و در زمین یافتن: [عام ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در اش رشته گوشت دیدن: در آش رشته گوشت دیدن : [عامیانه، ضر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در افشانی کردن: دُرافشانی کردن: [عامیانه، کنایه ] م ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در امدن از اب: در آمدن از آب: [عامیانه، کنایه ] نت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در امدن از جلوی کسی: در آمدن از جلوی کسی : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در امدن از زیر بته: در آمدن از زیر بته : [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در امدن گند کاری: در آمدن گند کاری : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پول دراوردن: در آوردن پول : [عامیانه، اصطلاح] بر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در اوردن پول: در آوردن پول : [عامیانه، اصطلاح] بر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در اوردن تقلید: در آوردن تقلید : [عامیانه، اصطلاح] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دراوردن دلی از عزا: درآوردن دلی از عزا: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دراوردن شکلک: درآوردن شکلک: [عامیانه، اصطلاح] ادا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در بحر چیزی بودن: در بحر چیزی بودن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در بحر چیزی رفتن: در بحر چیزی رفتن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در به در شدن: در به در شدن: [عامیانه، کنایه ] آوا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دربند چیزی بودن: دربند چیزی بودن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
درب و داغان: درب و داغان : [عامیانه، کنایه ] خرد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در پسی ماندن: در پسی ماندن: [عامیانه، کنایه ] عقب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در پوست کسی رفتن: در پوست کسی رفتن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در پوست نگنجیدن از خوش حالی: در پوست نگنجیدن از خوش حالی: [عامیا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در تاریکی رقصیدن: در تاریکی رقصیدن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در تاریکی روشنایی را پاییدن: در تاریکی روشنایی را پاییدن: [عامیا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در تشک پر قو خوابیدن: در تشک پر قو خوابیدن: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در تنور چوبی نان پختن: در تنور چوبی نان پختن : [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باد به استین انداختن: باد به آستین انداختن:[عامیانه، اصطل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باد به استین کسی کردن: باد به آستین کسی کردن : [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باد به پشت کسی خوردن: باد به پشت کسی خوردن: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باد به غبغب انداختن: باد به غبغب انداختن : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باد توی گلو انداختن: باد توی گلو انداختن: [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باد توی سرنا کردن: باد توی سرنا کردن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پنبه لحاف کهنه باد دادن: پنبه لحاف کهنه باد دادن ؛ کنایه از ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باد رها کردن: باد رها کردن : [عامیانه، اصطلاح] ره ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با دست و پا: با دست و پا: [عامیانه، کنایه ] آدم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بادمجان دورقاب چین: بادمجان دور قاب چین: [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
با دم خود گردو شکستن: با دم خود گردو شکستن: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باد هوا خوردن: باد هوا خوردن : [عامیانه، کنایه ] د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بار اوردن: بار آوردن: [عامیانه، کنایه ] تربیت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
باران خوردن: باران خوردن : [عامیانه، کنایه ] در ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بار انداختن: بار انداختن : [عامیانه، کنایه ] توق ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بارانی: بارانی : [عامیانه، اصطلاح] اصطلاح د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
باربند: باربند : [عامیانه، اصطلاح] جای نهاد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بار خود را بار کردن: بار خود را بار کردن : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بار خود را بستن: بار خود را بستن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بار سرکه: بار سرکه: [عامیانه، کنایه ] نگا. تر ...
٨ ماه پیش