نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رطب و یا بس گفتن: رَطب و یا بس گفتن: [عامیانه، کنایه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رعیت داری کردن: رعیت داری کردن: [عامیانه، اصطلاح] ح ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رفتگار: رفتگار : [عامیانه، اصطلاح] رفتنی، م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن از رو: رفتن از رو : [عامیانه، اصطلاح] خجال ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن از کیسه: رفتن از کیسه: [عامیانه، اصطلاح] ضرر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن ان جا که عرب نی انداخت: رفتن آن جا که عرب نی انداخت: [عامیا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن بالای منبر برای کسی: رفتن بالای منبر برای کسی : [عامیانه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن توی بحر چیزی یا کسی: رفتن توی بحر چیزی یا کسی : [عامیانه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن تو هم: رفتن تو هم: [عامیانه، اصطلاح] به فک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن توی نخ چیزی یا کسی: رفتن توی نخ چیزی یا کسی: [عامیانه، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن با سر: رفتن با سر: [عامیانه، کنایه ] نهایت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن سر کسی: رفتن ِ سر کسی: [عامیانه، اصطلاح] از ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن گوش: رفتن گوش: [عامیانه، اصطلاح] ناراحت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفتن و کشک خود را ساییدن: رفتن و کشک خود را ساییدن : [عامیانه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
کشک خود را ساییدن یا سابیدن: رفتن و کشک خود را ساییدن : [عامیانه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دایره رفت و روب: دایره رفت و روب ؛ دایره تنظیف و تسط ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رفع و رجوع کردن: رفع و رجوع کردن: [عامیانه، اصطلاح] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفیق گرمابه و گلستان: رفیق گرمابه و گلستان : [عامیانه، ضر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رفیق گرمابه: رفیق گرمابه و گلستان : [عامیانه، ضر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رقاصی کردن: رقاصی کردن : [عامیانه، اصطلاح] کاره ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقصاندن بز: رقصاندن بز : [عامیانه، کنایه ] هر د ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقص شتری: رقص شتری: [عامیانه، کنایه ] رقصی که ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقصیدن به ساز کسی: رقصیدن به ساز کسی : [عامیانه، کنایه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقصیدن توی تاریکی: رقصیدن توی تاریکی: [عامیانه، اصطلاح ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رقصیدن کلاه کسی در هوا: رقصیدن کلاه کسی در هوا : [عامیانه، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رکاب دادن: رکاب دادن: [عامیانه، اصطلاح] راهی ج ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رکبی گفتن: رَکَبی گفتن: [عامیانه، اصطلاح] به ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رک حرف زدن: رک حرف زدن: [عامیانه، اصطلاح] بدون ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
رک زده: رُک زده: [عامیانه، اصطلاح] زل زده، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رک رک نگاه کردن: رک رک نگاه کردن : [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رگ بسمل کسی خاریدن: رگ بسمل کسی خاریدن: [عامیانه، کنایه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رگ به رگ شدن: رگ به رگ شدن: [عامیانه، اصطلاح] ضرب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رگ ترکی: رگ ترکی: [عامیانه، اصطلاح] تعصب نژا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رگ خواب کسی را به دست اوردن: رگ خواب کسی را به دست آوردن: [عامیا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رگ خود را زدن: رگ خود را زدن: [عامیانه، اصطلاح] به ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رگ کردن پستان: رگ کردن پستان: [عامیانه، اصطلاح] سف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رنجیده شدن: رنجیده شدن: [عامیانه، اصطلاح] آزرده ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رنجیده کردن: رنجیده کردن: [عامیانه، اصطلاح] آزرد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رنگ انداختن: رنگ انداختن: [عامیانه، اصطلاح] رنگ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رنگ دادن و رنگ گرفتن: رنگ دادن و رنگ گرفتن : [عامیانه، کن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رنگ کردن کسی: رنگ کردن کسی: [عامیانه، کنایه ] گول ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رنگ گذاشتن و رنگ برداشتن: رنگ گذاشتن و رنگ برداشتن: [عامیانه، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رنگ نداشتن حنای کسی: رنگ نداشتن حنای کسی : [عامیانه، کنا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رو اب انداختن: رو آب انداختن: [عامیانه، کنایه ] فا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی اب نشستن: روی آب نشستن : [عامیانه، اصطلاح] سو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روان بودن: روان بودن: [عامیانه، اصطلاح] از حفظ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رو انداختن: رو انداختن : [عامیانه، کنایه ] تقاض ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رو به راه شدن: رو به راه شدن: [عامیانه، کنایه ] آم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رو به رو کردن: رو به رو کردن : [عامیانه، کنایه ] د ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روبند شدن: روبند شدن : [عامیانه، کنایه ] با رو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روبند کردن: روبند کردن : [عامیانه، کنایه ] کسی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رو به قبله بودن: رو به قبله بودن : [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی تاب گذاشتن: روی تاب گذاشتن: [عامیانه، کنایه ] س ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی چوب کردن کسی: روی چوب کردن کسی : [عامیانه، کنایه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی حرف کسی حرف نزدن: روی حرف کسی حرف نزدن : [عامیانه، کن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روخوانی کردن: روخوانی کردن : [عامیانه، اصطلاح] از ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رودربایستی داشتن: رودربایستی داشتن: [عامیانه، اصطلاح] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رو دست بالا امدن: رو دست بالا آمدن: [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رو دست کسی بلند شدن: رو دست کسی بلند شدن : [عامیانه، کنا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رو دست کسی گذاشتن خرج: رو دست کسی گذاشتن خرج: [عامیانه، کن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رو دستی: رو دستی : [عامیانه، اصطلاح] نوعی دس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رودل کردن: رودل کردن : [عامیانه، اصطلاح] به سن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روده دراز: روده دراز : [عامیانه، کنایه ] پر حر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روده درازی کردن: روده درازی کردن: [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روده کوچکه کسی روده بزرگش را خوردن: روده کوچکه ی کسی روده بزرگش را خورد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روده گشاد کردن: روده گشاد کردن: [عامیانه، کنایه ] س ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز بد نبینی: روز بد نبینی: [عامیانه، اصطلاح] امی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز پنجاه هزار سال: روز پنجاه هزار سال : [عامیانه، اصطل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روزه کله گنجشکی: روزه ی کله گنجشکی: [عامیانه، اصطلاح ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روز هفتاد هزار سال: روز هفتاد هزار سال : [عامیانه، اصطل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رو زیاد کردن: رو زیاد کردن : [عامیانه، کنایه ] پر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
رو شدن: رو شدن : [عامیانه، اصطلاح] آشکار شد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رو شدن دست کسی: رو شدن دست کسی : [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روشن کردن چراغ اول: روشن کردن چراغ اول: [عامیانه، اصطلا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روضه خواندن: روضه خواندن: [عامیانه، اصطلاح] سخنا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روغن داغ: روغن داغ : [عامیانه، اصطلاح] روغن گ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روغن ریختن و عسل جمع کردن: روغن ریختن و عسل جمع کردن : [عامیان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روغن زرد: روغن زرد: [عامیانه، اصطلاح] نگا. رو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روغن گرفتن از اب: روغن گرفتن از آب : [عامیانه، کنایه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رو قوز امدن: رو قوز آمدن : [عامیانه، اصطلاح] سر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روکش درکش کردن: روکش درکش کردن : [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روگیر کردن: روگیر کردن : [عامیانه، کنایه ] در ر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رو نشان دادن: رو نشان دادن : [عامیانه، کنایه ] چه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی باد هوا بودن: روی باد هوا بودن: [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی پا بند نبودن: روی پا بند نبودن: [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی پای خود ایستادن: روی پای خود ایستادن: [عامیانه، کنای ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی چشم: روی چشم: [عامیانه، اصطلاح] اطاعت می ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی خود کشیدن: روی خود کشیدن: [عامیانه، اصطلاح] نگ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی خون افتادن زن ابستن: روی خون افتادن زن آبستن: [عامیانه، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی داریه ریختن: روی داریه ریختن : [عامیانه، اصطلاح] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی دایره ریختن: روی دایره ریختن : [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روی دست کسی بلند شدن: روی دست کسی بلند شدن: [عامیانه، کنا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی دست کسی گذاشتن: روی دست کسی گذاشتن: [عامیانه، کنایه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی دست کسی ماندن: روی دست کسی ماندن: [عامیانه، کنایه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی دوش کسی سوار شدن: روی دوش کسی سوار شدن: [عامیانه، کنا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی زمین سفت نشاشیدن: روی زمین سفت نشاشیدن: [عامیانه، کنا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی سر گذاشتن و حلوا حلوا کردن: روی سر گذاشتن و حلوا حلوا کردن : [ع ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روی سگ کسی بالا امدن: روی سگ کسی بالا آمدن : [عامیانه، کن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی شاخ بودن: روی شاخ بودن : [عامیانه، کنایه ] مس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی شکم سیری: روی شکم سیری: [عامیانه، اصطلاح] بدو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی علت افتادن: روی علت افتادن: [عامیانه، اصطلاح] ( ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی غلتک افتادن: روی غلتک افتادن : [عامیانه، اصطلاح] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی کسی به زمین افتادن: روی کسی به زمین افتادن : [عامیانه، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روی چیزی حساب کردن: روی چیزی ( کسی ) حساب کردن: [عامیان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی کسی را به زمین انداختن: روی کسی را به زمین انداختن: [عامیان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی کسی نشدن: روی کسی نشدن: [عامیانه، اصطلاح] خجا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رویم به دیوار: رویم به دیوار: [عامیانه، اصطلاح] هن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
روی هم گذاشتن چشم: روی هم گذاشتن چشم : [عامیانه، اصطلا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رها کردن به امید خدا: رها کردن به امید خدا: [عامیانه، اصط ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریپال کسی را در اوردن: ریپال کسی را در آوردن: [عامیانه، کن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ریپ زدن: ریپ زدن : [عامیانه، اصطلاح] نامیزان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریپ امدن: ریپ آمدن: [عامیانه، کنایه ] فخر فرو ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زیختن اب پاک روی دست کسی: زیختن آب پاک روی دست کسی: [عامیانه، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریختن پشم و پیله ی کسی: ریختن پشم و پیله ی کسی: [عامیانه، ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریختن توی دست و پا: ریختن توی دست و پا : [عامیانه، کنای ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریختن مو: ریختن مو : [عامیانه، اصطلاح] سخت وح ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریخته پاشیده: ریخته پاشیده: [عامیانه، اصطلاح] دره ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریزبار: ریز بار : [عامیانه، اصطلاح] باران ر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریزه خوانی کردن: ریزه خوانی کردن : [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریزه خورده: ریزه خورده : [عامیانه، اصطلاح] خرده ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریسمان را طناب کردن: ریسمان را طناب کردن : [عامیانه، کنا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش از دست کسی خلاص کردن: ریش از دست کسی خلاص کردن : [عامیانه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریش بز: ریش بز : [عامیانه، اصطلاح] گیاهی هم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش چیزی درامدن: ریش چیزی درآمدن: [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش خود را در اسیا سفید نکردن: ریش خود را در آسیا سفید نکردن: [عام ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش در دست کسی دادن: ریش در دست کسی دادن: [عامیانه، کنای ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش ریش شدن دل: زیش ریش شدن دل: [عامیانه، کنایه ] س ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش کسی را چسبیدن: ریش کسی را چسبیدن : [عامیانه، کنایه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش کسی را در دست داشتن: ریش کسی را در دست داشتن: [عامیانه، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش کسی سر بالا رفتن: ریش کسی سر بالا رفتن: [عامیانه، کنا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش گرفتن: ریش گرفتن: [عامیانه، اصطلاح] دست به ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریش گرو گذاشتن: ریش گرو گذاشتن: [عامیانه، کنایه ] ا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریش و قیچی را دست کسی دادن: ریش و قیچی را دست کسی دادن : [عامیا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش و گیس بافتن: ریش و گیس بافتن : [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریشه داشتن: ریشه داشتن: [عامیانه، اصطلاح] سابقه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریش و پشمی به هم زدن: ریش و پشمی به هم زدن: [عامیانه، کنا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریغ افتادن: ریغ افتادن: [عامیانه، اصطلاح] اسهال ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ربغ رحمت را سر کشیدن: ربغ رحمت را سر کشیدن: [عامیانه، کنا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریغ زدن: ریغ زدن: [عامیانه، کنایه ] خراب کرد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ریغماسی: ریغماسی: [عامیانه، اصطلاح] ضعیف و م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریقش درامدن: ریقش درآمدن : [عامیانه، کنایه ] بیر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریقش را در اوردن: ریقش را در آوردن: [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریگ تو کفش داشتن: ریگ تو کفش داشتن : [عامیانه، کنایه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ریم رام: ریم رام : [عامیانه، اصطلاح] رام رام ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
استخفا: کلمه ( استخفأ ) به معنای طلب خفأ چی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رذل بودن: رذل بودن ؛ ناکس و پست فطرت و زشت رف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رذل پرست: رذل پرست ؛ رذل پرور. دون پرور : زما ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رذل جوی: رذل جوی ؛ رذل پرست. رذل پرور. رجوع ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رذل شدن: رذل شدن ؛ کسب پست فطرتی و زشت رفتار ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سخریه: طبرسی - رحمت اللّه علیه - در مجمع ا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زابرا: زابرا: [عامیانه، اصطلاح] از خواب پر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاچی: زاچی: [عامیانه، اصطلاح] روزهای استر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زار بودن کار کسی: زار بودن کار کسی: [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زارزار کشته شدن: زارزار کشته شدن ؛ کشته شدن بزاری و ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زار زار گریستن: زارزار گریستن ؛ سخت گریستن. بسیار ز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زارزار نالیدن: زارزار نالیدن ؛ سخت نالیدن. بلند نا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زارزار سوختن: زارزار سوختن: ( مصدر لازم ) [قدیمی] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زارزار کشتن: زارزار کشتن: ( مصدر متعدی ) [قدیمی] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زار زدن لباس به تن: زار زدن لباس به تن: [عامیانه، کنایه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زالو انداختن: زالو انداختن : [عامیانه، اصطلاح] کر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زال و زندگی: زال و زندگی: [عامیانه، اصطلاح] وسای ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاله بندی: زاله بندی : [عامیانه، اصطلاح] مرزبن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زانو انداختن شلوار: زانو انداختن شلوار: [عامیانه، اصطلا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از سر زانو قدم ساختن: از سر زانو قدم ساختن ؛ کنایه است که ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بر زانو نشستن: بر زانو نشستن ؛ به زانو نشستن. دوزا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به دو زانوی ادب نشستن: به دو زانوی ادب نشستن ؛ پاها را تا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زانو زدن با کسی: زانو زدن با کسی ؛ کنایه از نشستن با ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زاییدن گاو کسی: زاییدن گاو کسی : [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبان ادم سر کسی نشدن: زبان آدم سر کسی نشدن: [عامیانه، کنا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبان به چیزی باز کردن: زبان به چیزی باز کردن : [عامیانه، ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبان به دهان کسی گذاشتن: زبان به دهان کسی گذاشتن: [عامیانه، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبان به دهان نگرفتن: زبان به دهان نگرفتن: [عامیانه، کنای ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبان بندان کردن: زبان بندان کردن : [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زبان تر کردن: زبان تر کردن : [عامیانه، اصطلاح] سخ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبان چرب و نرم داشتن: زبان چرب و نرم داشتن : [عامیانه، کن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبان خود را گاز گرفتن: زبان خود را گاز گرفتن : [عامیانه، ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبان را گاز گرفتن: زبان را گاز گرفتن: [عامیانه، کنایه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زبان ریختن: زبان ریختن: [عامیانه، کنایه ] سر و ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زبان زد شدن: زبانزد شدن: [عامیانه، کنایه ] معروف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زبان زدن: زبان زدن : [عامیانه، کنایه ] سخن گف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبان کسی را موش خوردن: زبان کسی را موش خوردن : [عامیانه، ک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبان کسی گرفتن: زبان کسی گرفتن: [عامیانه، اصطلاح] ل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زبان گزه رفتن: زبان گزه رفتن : [عامیانه، اصطلاح] ز ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زبان مو دراوردن: زبان مو درآوردن : [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زبرزیر: زَ بَر زیر: [عامیانه، اصطلاح] حرکت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زیر و زبر گذاشتن: زیر و زبر گذاشتن: اعراب گذاشتن بر ح ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زپرتو: زپرتو : [عامیانه، اصطلاح] ضعیف، بی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زت زیاد: زت زیاد: [عامیانه، اصطلاح] کوتاه شد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زحمت دادن: زحمت دادن: [عامیانه، اصطلاح] اسباب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زحمت دادن به خود: زحمت دادن به خود: [عامیانه، اصطلاح] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زحمت را کم کردن: زحمت را کم کردن: [عامیانه، کنایه ] ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زخم و زیلی: زخم و زیلی: [عامیانه، اصطلاح] خونین ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن برای کسی: زدن برای کسی: [عامیانه، کنایه ] پشت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن بر سر کسی: زدن بر سر کسی : [عامیانه، کنایه ] ب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن بر طبل بیعاری: زدن بر طبل بیعاری : [عامیانه، کنایه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن به ان راه: زدن به آن راه : [عامیانه، اصطلاح] خ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زدن به تخته: زدن به تخته : [عامیانه، اصطلاح] برا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن به تور: زدن به تور: [عامیانه، اصطلاح] به چن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن به سر کسی: زدن به سر کسی: [عامیانه، اصطلاح] نا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
زدن به سیم اخر: زدن به سیم آخر: [عامیانه، کنایه ] آ ...
١٠ ماه پیش